eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
35.7هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
305 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
•••♥🌸••• مگہ‌ میشه بہ‌ شهدا متوسل‌ بشی‌ و دست‌ خالی‌ برگردی😉😍 🦋 🌱 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید برامون ارسال کنید🙂↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra ‌°•^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^ ‌⭕️لینڪ‌گࢪوه‌ختم‌قࢪآن↯ https://eitaa.com/joinchat/3245735947C1e77479f6c
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{🌼🍂} «اگر اذیتم کنید می‌روم شهید می‌شوم‼️» این جمله را حسین عادت داشت وقتی بگوید که می‌خواست خودش را برای پدر و مادر لوس کند. کودکی‌اش هم زمان بود با سال‌های پایانی جنگ تحمیلی بود شهید مدافع حرم؛ حسین دارابی، 27 مهر 1361 در تهران متولد و در خانواده‌ای مذهبی و شیفتۀ اهل بیت علیهم‌السلام پرورش یافت. از همان دوران کودکی با قرآن کریم و آموزه‌های دینی انس گرفت. به همین دلیل هم در جوانی، همواره عشق به پوشیدن لباس دفاع از حرم داشت. اما یک رویای صادقه، عزم او را برای اعزام به سوریه جزم کرد. مادر شهید دارابی در مصاحبه‌ای گفته بود: «سر بحث سوريه وانتش را فروخت. يكي از دوستانش هم همان ایام خواب ديد كه حضرت رقيه علیهاالسلام دست حسين و چند نفر ديگر را مي‌گيرد و از صف جدا مي‌كند. اين خواب عزم حسين را براي رفتن، جزم‌تر ‌كرد.» سرانجام، 19 مرداد 94 به آرزوی خود رسید و به فیض شهادت نائل آمد. 🥀 📿
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
#کتاب‌_شهید_نوید📚 #روایت‌_سوم_‌هم‌نفس✍ عباس همسایه خواهرت را زده بود نمیدانی خانم همسایه چطور از غی
📚 ✍ صبح بودی و خواهرت عصر وقت صبحانه خوردن مینشستم کنارت و لقمه ها را یکی یکی میگذاشتم توی .دهنت میآمدی دهنت را کنار بکشی بغل گوشت میگفتم اگه غذا نخوری چوب میشی مثل چوبای طلابر میشی خشک خشک میشی سهم آتیشا میشی تو هم از ترس چوب شدن همه ی صبحانه را می خوردی و میرفتی مدرسه ساعت رفتنت را هم جوری تنظیم میکردی که وقتی پایت را میگذاری توی حیاط زنگ کلاس را بزنند. بچه که بودید خواهرت بیشتر از اینکه به من وابسته باشد به توانس داشت. شبها هم رختخوابش را پهن میکرد کنار تو و توی اتاق پیش هم میخوابیدید. صبح برایم تعریف میکرد و میگفت: «مامان دیشب ترسیدم و از خواب بیدار شدم؛ ولی هرچی نوید رو تکون دادم اصلا انگار نه انگار!» خواب تو از همان بچگی سنگین بود شبها راحت می خوابیدی. مثل الان که زیر این سنگ سفید راحت و آرام خوابیده ای حتی وقتی می خواستیم همه با هم برویم خانه ی نامزدت همه ی ما استرس داشتیم جزتو روی تختت راحت میخوابیدی و آخر از همه بلند میشدی و آماده میشدی برای رفتن. راستی حواست هست امشب است پسرم؟ نمی شود که یادت رفته باشد آدم که شب عقدش یادش چه شبی نمی رود. 💯~ادامه‌دارد...همراهمون‌باشید😉 📗 /
17.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐کشف پیکرهای مطهر ۵ شهید دوران دفاع مقدس 💠به همت گروه های تفحص شهدا در منطقه کردستان عراق پیکرهای مطهر ۵ شهید دوران دفاع مقدس در بازه تاریخی ۱۴ تا ۱۷ مرداد تفحص شد
[🌿✨️] راننده تاکسی بود با آنکه شغل آزاد داشت ولی توانست چندبار به سوریه اعزام شود. اخلاقش به گونه ای بودکه حتی سربازان روس هم جذب مرامش شده بودند. شب قبل از شــــهادت حالت عجیبی داشت تا صـــبح بیدار بود، و نــــماز می خواند و خیلی با بچه ها شوخی می کرد🙂 اخلاقِ خوبِ سجاد، نظامی های روس را هم جذب کرده بود🌱 / 🕊
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه🖤: مسعود عسگری قصه جوان پر نشاطی است که در کوچه پس کوچه های دارالشهدای تهران قد کشیده است. قصه مرد جنگ ندیده ای که جا پای پدرش گذاشت. قصه جوانی که در صبح دل انگیز انقلاب اسلامی قد کشید و با شنیدن صدای هل من ناصر ینصرنی امام عشق، کیلومترها آن طرف تر از مرزهای ایران برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) جان نثاری کرد و شهید شد.. ☘🍂
وسایل خریداری شده برای موکب👆🏽 برای پیشرفت موکب معراج الشهدا به یاری عشاق شهدا نیازمندیم☺️! همراهان همیشگی کانال و خیرین عزیز، به برکت شهدا دورهم جمع شدیم تا موکبی برپا کنیم و سالانه چندبار این موکب فعالیت داره و شماهم دراین کار خیر شریک و هم پای ما هستید🙂🍃! اگر مشتاق شرکت دربرپایی موکب هستید، بسم الله😍! روی شماره کارت بزنید، کپی میشه🤝 "به نام آقای احمد خدابنده لو " 🌱
6104337339003897
💳 🦋 آیدۍ‌ خادم‌ ڪانال‌ جهت‌ هماهنگۍ‌ با بانیان‌ و ارسال‌ فیش↯↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra ⛺️••ڪانال‌موڪب‌مردمی‌معراج‌الشهدا↯↯ https://eitaa.com/joinchat/3406954885C0c34736276
حاج مهدی رسولی_بخش اول - مناجات (هواتو کردم اسیر دردم)-1536930589.mp3
12.13M
••🎶🖤•• |🎧| ◉━━━━━━───────     ↻ㅤ  ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ هواتو کردم...😭 هنوزم یه عاشقی هست حرم شما نرفته، دیگه روش نمیشه جایی، بگه‌ کربلا نرفته... این مناجات عجیب‌ دل‌آدمو کربلا میبره ...))💔 🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°• ﷽ •° ✤به تو حسادت میکنند تو مکن تو را تکذیب میکنند آرام باش ✤تو را می ستایند فریب مخور تو را نکوهش میکنند شکوه مکن ✤مردم از تو بد میگویند اندوهگین مشو همه مردم تو را نیک میخوانند مسرور مباش ✤آنگاه از ما خواهی بود،،حدیثی بود که همیشه در قلبم‌ وجود‌ داشت‌ از‌ امام‌ پنجم✍ /🌱
📚 ایشان فرد نظامی نبود و شغل ایشان هم به این مسئله ربطی نداشت ولی درباره علت عزیمت به سوریه، خود شهید نامه ای نوشته و علت این موضوع را توضیح داده است. آنچه که من می توانم عنوان کنم این است که ما همه شنیده ایم و می دانیم که امام عصر عجل الله تعالی فرجه بر اعمال ما حاضر و ناظر هستند و اعمال ما را می بینند و همه کارهای ما به محضر حضرت(عج) عرضه می شود. اما صرف ِ «دانستنِ» یک چیز است و اینکه شما با گوشت و پوست و استخوان این دیده شدن را «حس کنید» یک چیز دیگر است. شهید پورهنگ می گفت: «من احساس شرم می کنم از اینکه هر روز صبح از خواب بیدار می شوم و در کنار خانواده ام هستم در حالی که دشمن در سوریه قصد جسارت به حرم دختر امیرالمومنین (ع) را دارد. من از امام زمان خجالت می کشم که خودم را مدعی پیروی از ایشان و پدران و خاندان حضرت(عج) می دانم اما هیچ کاری برای ایشان انجام نمی دهم.»😔 فکر می کنم تصمیم ایشان برای قدم گذاشتن در این مسیر در حالی که اصلا مسیر شغلی ایشان این نبود و ربطی به هم نداشت، هم به دلیل علاقه به امام مهدی علیه السلام بود و هم آن احساس دِینی که نسبت به حضرت صاحب الزمان(عج) داشتند.🌱 🌼
•❤️🌿• 💌خاطره‌ای‌از‌شهید: نان سنگگ گرفته بودیم و می‌آمدیم طرف خوابگاه. چند تا سنگ به نان‌ها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت نانوایی. می‌گفت «بچه بودم، یه بار نون سنگگ خریدم، سنگ‌هاش رو خوب جدا نکرده بودم؛ بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم، بابام سنگ‌ها رو جدا کرد داد دستم، گفت برو بده به شاطر. نونواها بابت اینا پول میدن.» 🕊