عزیزان اگه عنایتی از #شهید دیگه ای هم بهتون شده خوشحال میشیم با ما به اشتراک بزارید☺️
کانال ماله خودتونه و با وجود شماست که ما هم شوق این رو پیدا میکنیم تا با قدرت بیشتر در کارمون پیش بریم🌸🍃
@EBRAHIM_hadi_97
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
#عنایت_حضرت_فاطمه
به #شهیدابراهیم_هادی
🌷
ساعت یک نیمه شب بود.خسته و کوفته خوابیدم.😴
قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. چشمانم را به سختی باز کردم. چهره ی نورانی✨ ابراهیم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو الان موقع اذانه.
من بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه خستگی یعنی چی؟! البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بیدار می شود و مشغول نماز.
ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد.
بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا 📖کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا علیها سلام!!
اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه ی بچه ها را جاری کرد. 😭من هم که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیش تر تعجب کردم!😳 ولی چیزی نگفتم.
بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم در فکر کار های عجیب او بودم.
ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟!☺️
گفتم: خب آره، شما دیشب قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن.
بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمی آمد، نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه ی طاهره علیها سلام تشریف آوردند و گفتند:
نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم.🌺
هرکه گفت بخوان تو هم بخوان
دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد.😭 ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد.
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀
#در_ادامه...
ســرباز عراقي👤عكســي را از جيب پيراهنش بيــرون آورد وگفت: اينها خانواده👨👩👧👦 من هســتند. من اگر به نيروهاي شــما ملحق شــوم صــدام آنها را ميكشد😱.
بعد با تعجب به چهره ابراهيم خيره شد😳! بعد از چند لحظه سكوت با لهجه عربي پرسيد❓: اَنت ابراهيم هادي❗️!!
همه ما ســاكت شديم🤐! باتعجب به يكديگر نگاه كرديم💁♂. اين جمله احتياج به ترجمه نداشــت. ابراهيم با چشمان گرد شــده😳و با لبخندي از سر تعجب😄 پرسيد: اسم من رو از كجا ميدوني🤔!؟
من به شــوخي😅گفتم: داش ابرام، نگفته بودي تو عراقي ها هم رفيق داري!
ســرباز عراقــي گفت: يك مــاه قبل، تصوير👤 شــما و چند نفــر ديگر از فرماندهان 👥اين جبهه را براي همه يگان هاي نظامي⚔ ارســال كردند و گفتند: هركس ســر👱اين فرماندهان ايراني را بيــاورد جايزه بزرگي💰از طرف صدام خواهد گرفت!
#ادامه_دارد 💖
[❀ @ebrahimdelha ❀]
🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀
🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀
در همان ايام خبر رســيد📢که از فرماندهي سپاه غرب، مسئولي👤براي گروه اندرزگو انتخاب شده و با حكم مسئوليت راهي گيلان غرب شده🚶.
ما هم منتظر شديم ولي خبري از فرمانده نشد😕.
تا اينكه خبر رســيد📣، جمال تاجيك كه مدتي اســت به عنوان بسيجي در گروه فعاليت دارد همان فرمانده مورد نظر است!😳
با ابراهيم وچند نفر ديگر👥به سراغ جمال رفتيم. از او پرسيديم: چرا خودت را معرفي نكردي🤔؟! چرا نگفتي كه مسئول گروه هستي😕؟
جمال نگاهي به ما كرد وگفت😒: مســئوليت براي اين اســت كه كار انجام شود😌. خداراشكر، اينجا كار به بهترين صورت انجام ميشود😉.
من هم از اينكه بين شــما هســتم خيلي لذت ميبــرم😊. از خدا هم به خاطر اينكه مرا با شما آشنا كرد ممنونم🙏. شما هم به كسي حرفي نزنيد🤐 تا نگاه بچه ها به من تغيير نكند🙂. جمال بعد از مدتــي در عمليات مطلع الفجر⚔ در حالي كه فرمانده يكي از گردان هاي خط
شكن بود👌به شهادت رسيد.💔
#پایان_قسمت_سی_و_نهم 💖
[❀ @ebrahimdelha ❀]
🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀