eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
35.9هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
305 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
12.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹قشنگترین حس دنیاست وقتی چادرت حد و مرز مشخص می کند برایت ... این حجابی که اسمش را اجبار گذاشته اید .... 📌در زمانه ای که حیا و مردانگے بعضی از مردان سرزمینم. هرروز همچون برگ های پاییزے فرو می ریزد 🍂 ... 📎می پوشاند مرا .... چه حس شیرینے دارد ..... با جان و دل ...... گرمایت را ..... سیاهیت را .... بلندیت را ..... پذیرفتم . ✅ اگر تو در این میان تنها سیاهیش را میبینے ... ️. مشکل چادر من نیست! آن ها که اسمش را اجبار گذاشته اند ... نمی دانند که مشکی بودنش آبی ترین آسمان من است ... 💥سیاه ترین رنگ جهان هم که باشد ..... باطنش نگاه عالم است حجاب یعنی↓... خودداری از نمایش تفاوت ها در حضور جنس مخالف❌ که هم شامل مرد و هم زن میشه✅ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 🌸 ✦°═══ ♡.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی❤: قسمت پنجم احوالات بزرگان🌺 💢مدتی است که کتاب در احوالات بزرگان دین را مطالعه می کنم. 💢شنیدن برخی از این احوالات برای من زیباست. 💢اما جالب تر اینکه من در طول زندگی با یک نفر همراه بودم که بیشتر این حالات را به صورت زنده به من نشان داد. 💢من و ابراهیم تقریبا هم سن بودیم با نسبت فامیلی که مادرانمان داشتند در اون دوران رفت آمد ما بیشتر شد. 💢بنده با شهیدان بسیاری همراه بودم و زندگیشان را از نزدیک لمس می کردم مدت ها با سردار شهید بروجردی کار کردم و دیگر شهدا.. به صراحت می گویم ابراهیم یه انسان دیگر بود. 💢خیلی افراد در دوران انقلاب مذهبی شدند اما ابراهیم قبل انقلاب یک شخصیت خاص معنوی بود. 💢 یک مثال می زنم تا خاص بودن را حس کنید. 💢قبل انقلاب به جایی می رفتیم حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. 💢ابراهیم سرعتش را کم کرد برگشتم عقب و گفتم: مگه چی شده؟؟ عجله نداشتی؟ 💢همین طور که آرام حرکت می کرد به جلوی من اشاره کرد و گفت یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم. 💢من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد دیدم مردی به خاطر معلولیت پایش را به زمین می کشید و آرام راه می رفت. 💢ابراهیم گفت: ما اگر تند از کنارش رد بشویم دلش می سوزد که مثل ما نمی تواند تند راه برود کمی آهسته برویم تا ناراحت نشود. 💢گفتم ابراهیم جون این حرفا چیه ماعجله داریم بیا اصلا از یه کوچه دیگه بریم. 💢ابراهیم هم قبول کرد و از کوچه مجاور راهمان را ادامه دادیم. 💢هر وقت به این موضوع فکرمی کنم با خودم می گویم ابراهیم در اون دوران کشتی گیر قابلی بود و با قدرت بدنی که داشت ظرف ۳۰ ثانیه حریف هم وزن خودش را ضربه فنی می کرد. 💢 اما همین انسان با قلب رئوفش به ریز ترین نکات توجه می کرد‌. 💢لذت برای او معنای دیگری داشت هر وقت دلی را شاد می کرد خوشحال بود و لذت می برد. 💢اگر پولی دستش می رسید سعی می کرد به دیگران کمک کند و خودش به کمترین ها قانع بود. 💢در یکی از محله های اطراف ما پیرمردی مغازه داشت به نام عمو عزت او از پهلوانهای قدیم بود. 💢هر بار به مغازه او می رفتیم او از زورخانه های قدیم تعریف می کرد. 💢ابراهیم هربار به بهانه ای به مغازه او می رفت و از او خرید می کرد تا لا اقل درآمدی نصیب این پیرمرد شود. 💢مدتی گذشت و مغازه عمو عزت بسته شد نمی دانستیم کجاست زنده است یا مرده؟ 💢راستش برای من زیاد مهم نبود. 💢تا اینکه یه روز داشتیم از خیابانی با موتور عبور می کردیم که یکدفعه ابراهیم به من گفت امیر وایسا. 💢سریع نگه داشتم گفتم: چی شده؟ 💢ابراهیم پرید پایین رفت سمت پیاده رو با خوشحالی برگشت سمت من و گفت: بیا عمو عزت اینجاست. 💢رفتم پایین دیدم عموعزت مغازه دار یه ترازو گذاشته تا مردم برای وزن کردن مبلغی به او بدهند. 💢ابراهیم جلو رفت و گفت: کجایی عمو عزت.. 💢عمو عزت هم آهی از دل کشید و گفت: ای روزگار آدم امروز به کی میتونه اعتماد کنه پسر خودم مغازه رو از چنگم در آورد آدم دیگه باید چیکار کنه؟ 💢بعد ادامه داد یه مدت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاری ها این ترازو رو برام گرفته و دیگه به خونه خودم نمیرم تا چشمم به پسرم بیافته میرم خونه دخترم. 💢ابراهیم خیلی ناراحت شد و گفت بیا برسونیمت خونه الان دیگه هوا تاریک میشه. 💢با موتور عمو رو به خونه بردیم وضع دخترش بدتر از خودش بود. 💢ابراهیم به من اشاره کرد گفت چقدر پول همراه داری؟ 💢من که تازه حقوق گرفته بودم هفت صد تومان به ابراهیم دادم. 💢این مبلغ اون موقع زیاد بوده و ابراهیم هم دسته اسکناس رو گذاشت جیب عمو عزت و از اینکه این مدت از او غافل بوده عذرخواهی کرد. 💢در راه برگشت فکر می کردم که ابراهیم چقدر گذشت دارد. چه به راحتی از دنیا و مسائل دنیوی می گذرد. شاد کردن این انسان چقدر برایش اهمیت داشت. 💢او مدتی بعد قرض من را داد. 💢ابراهیم درآمد یک ماهه اش را به این پیرمرد بخشید. 💢اصلا هم برایش مهم نبود که برای این پول باید یک ماه در بازار به سختی کار کند. 💢ابراهیم مصداق کلام امیرالمومنین بود که در مورد عثمان بن حنیف گفت در گذشته برادری در راه خدا داشتم که در چشم من بزرگ بود چرا که دنیا در نظرش کوچک بود. 🗣امیر منجر @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 🧡 ✦°═══ ❀.👆
35.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯‼️ ‼️ ⚠️هر آنچه درباره چله عظیم شب نیمه شعبان باید بدانید ‼️ 💙مهدی یاوران عزیز! زمان قیام رسیده...قیامی در سطح جهان 📡 👥💬🗣رسانه باشید و این کلیپ را با دوستان خود به اشتراک بگذارید @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
31.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید محمد رضا دهقان امیری متولد 26فروردین ماه سال 1374 دراستان تهران دیده به جهان گشود. محمد رضا از نسل چهارم از فرزندان حضرت روح الله (ره) بود که برای دفاع از حرم هجرت کرده و به شهادت رسید. محمد رضا دانش آموخته ی دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق (ع) و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود. از صفات بارز اخلاقی محمد رضا می توان خوش خلقی و خلوص نیت در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد. در تاریخ 21 آبان ماه سال 1394 با عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روز های ماه محرم الحرام در نبرد با تروریست های تکفیری در حومه حلب طی عملیات محرم خلعت شهادت پوشید ودر تاریخ 25 آبان در امام زاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد. قسمتی از وصیت نامه شهید: "الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون" صبررا سرلوحه کارخود قرار دهید و مطمئن باشید که همه از این دنیا خواهند رفت و تنها کسی که باقی می ماند خداوند متعال است،اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام المصائب خانوم زینب کبری(س) کوچک تر است.روضه اباعبدالله و خانوم زینب کبری فراموش نشود @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ 💙 ✦°═══ ❀.👆
1_5116166778161987604.mp3
23.57M
📻 (۳) 🎙 به‌روایت حاج‌حسین‌یکتا @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
#عاشقانه_دو_مدافع💘 #قسمت0⃣5⃣ تو ترافیک گیر کرده بودیم . سوار اتوبوس شدیم.اردلاݧ از همہ بخاطر تاخی
💘 ⃣5⃣ عشق ابے عبدللہ چہ کرده با دلهاشوݧ ؟؟؟ یہ گوشہ وایساده بودم و بہ آدمها و کارهاشوݧ نگا میکردم باد همچناݧ میوزید و چادرمو بالا و پاییـݧ میبرد علے کنارم وایسادو آروم دستشو گذاشت رو شونم :بہ چے نگاه میکنے خانومم؟؟؟ یکمے بهش نزدیک شدم با لبخند گفتم :بہ آدما ،چہ عوض شدݧ علے علے آهے کشیدو گفت:صحبت اهل بیت کہ میاد وسط حاضرے جونتم بدے هییی روزگار ... اردلاݧ و زهرا هم اومدݧ کنار ما وایسادݧ اردلاݧ زد بہ شونہ ے علے و گفت:إهم ببخشید مزاحم خلوتتوݧ میشما،اما حاجے ساکاتونو نمیخواید بردارید؟؟؟؟ علے دستشو گذاشت رو کمرشو گفت:دوتا کولہ پشتیہ دیگہ خوب مـݧ هم نگفتم دویستاست کہ نکنہ انتظار دارے مـݧ برات بیارم؟؟ هہ هہ ݧ بابا شوخے کردم حواسم هست الاݧ میرم میارم زدم بہ بازوے اردلاݧ و گفتم :داداش خیلے آقاے مارو اذیت میکنیا... صداشو کلفت کردو گفت: پس داماد شده براے چے؟؟ دستم وگذاشتم رو کمرم و گفتم :باشہ باشہ منم میتونم خواهر شوهر خوبے باشماااااا خیلہ خوب حالا تو هم بیاید بریم تو صف داداش شما برید مـݧ وایمیسم باعلے میام چند دیقہ بعد علے اومد از داخل ساک چفیہ ے مشکیشو درآوردم و بستم دور گردنش زل زده بود تو چشمامو نگاهم میکرد چیہ علے ؟؟؟جرا زل زدے بہ مـݧ؟؟ اسماء چرا چشمات غم داره ؟؟؟چشماے خوشگل اسماء مـݧ چرا باید اشک داشتہ باشہ؟؟از چے نگرانے؟؟؟ بازهم از چشمام خوند،اصلا نباید در ایـݧ مواقع نگاهش میکردم. بحثو عوض کردم ،یکےاز ساک هارو برداشتم و گفتم بیا بریم دیر شد. دستم و گرفت و مانع رفتنم شد منو نگاه کــݧ اسماء نمیخواے بگے چرا تو خودتے؟؟چرا نگرانے؟ ببیـݧ هیچکے نیست پیشموݧ بغضم گرفت و اشکام دوباره بہ صورتم هجوم آوردݧ نمیتونستم بهش بگم کہ میترسم یہ روزے از دستش بدم .چوݧ میدونستم یہ روزے میره.با رضایت منم میره. یقیـݧ داشتم داره میره پیش آقا کہ ازش بخواد لیاقت نوکرے خواهرشو بهش بده. با چفیش اشکام و پاک کردو گفت :باشہ نگو ،فقط گریہ نکـݧ میدونے کہ اشکات و دوست ندارم بریم ... یک ساعت تو صف وایساده بودیم... پاسپورتهامونو تحویل دادیم و از مرز رد شدیم دوباره سوار اتوبوس شدیم هوا تقریبا روشـݧ شده بود.بہ جایے رسیدیم کہ همہ داشتـݧ پیاده میرفتـݧ تموم ایـݧ مدت و سکوت کرده بودم و داشتم فکر میکردم ازاتوبوس پیاده شدیم بہ علے کمک کردم وکولہ پشتے و انداخت رو دوشش هوا یکمے سرد بود چفیہ رو ،رو گردنش سفت کردم و زیپ کاپشنشو کشیدم بالا لبخندے زدو تشکر کرد بعد هم از جیبش یہ سربند درآوردو داد دستم . اسماء ایـݧ سربندو برام میبندے؟؟ نگاهے بہ سربند انداختم روش نوشتہ بود:"لبیک یا زینب" لبخندے تلخے زدم ،میدونستم ایـݧ شروع هموݧ چیزے کہ ازش میترسیدم. سربندو براش بستم،ناخدا گاه آهے کشیدم کہ باعث شد علے برگرده سمتم چیشد اسماء ؟؟؟ ابروهامو دادم بالا و گفتم هیچے بیا بریم اردلاݧ و زهرا رفتـݧ . بعد از مدت زیادے پیاده روے رسیدیم نجف دست در دست رفتم زیارت حس خوبے داشتم اما ایـݧ حس با رسیدݧ بہ کربلا بہ ترس تبدیل شد . وارد حرم شدیم.... ادامہ دارد..... @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
13.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🕌دعاى عَظُمَ الْبَلاَءُ برای کسانی که محبوس در گرفتاری هستند 🎤با نوای @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🎊🕊 ⃣2⃣1⃣ خواب بودم سخن عشق تو بیدارم کرد مست بودم تشر قهر تو هوشیارم کرد من که بودم همه‌جا ذرهٔ دور از نظری مهر صاحب نظران نقطهٔ پرگارم بود 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
مژده 💥 🌟 🌟 مژده💥 💯♨️چــالــش برتر♨️💯 🌐 معتبرترین کانال در ایتا ‼️فــقط کافــیه یه بارامتحان کنی‼️ 😇🤩🤩سین بزن سین بزن🔴 ⬅️موضوع چالش عکس📸 شهید و دوبیت شعر در وصف امام زمان❣ : 1⃣ 150هزار تومان💴💳به💳 2⃣ 100هزار تومان 💴💳به💳 3⃣ 50هزار تومان 💴💳به💳 🎁و جوایز نفرات بعدی 11بسته فرهنگی که شامل کتاب سلام بر ابراهیم 1،مفاتیح،وچفیه هایی که به حرمین مقدس🕌 (حرم امام رضا،حرم حضرت زینب،حرم امام حسین ع،حرم حضرت ابوالفصل،و حرم حضرت رقیه س)متبرک شده اند هیجان رواینجادرکنارماتجربه کنید😍😍واین دست شماس برنده💪 یا بازنده : ▪بــراے شـرکـت در چـالـش عکــس و شعر خـود را بـاهم یـکبـار بـه آیدی زیـرارسـال کنیــد✌️✌️👇👇 🆔 @yazahra08 ✋دوستانی که شرکت کردن بیکار نمونن☺️باید پست خودتونا رو فوروارد کنید گروهاو کانالا و سین جمع کنید😉😁 🛑 شروع از همین الان و پايان چالش روز نیمه شعبان ساعت⏰ 22:00بعداز ظهر🌝 ❌ 🆔 @ebrahim_navid_delha💫 🆔 @ebrahim_navid_beheshti💫
31.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ این ڪلیپ رو بفرستین براے هرڪسے ڪه دوستش دارین❤️ ❓🔎 ✍ڪسانے ڪه ڪردندباانهاچگونه عمل میشود❓ بسیار وضرورے حتما گوش ڪنید👌 عده هستند هستند🔎 🎙آیت الله مجتهدی @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆