eitaa logo
معراج السعادة
390 دنبال‌کننده
493 عکس
132 ویدیو
1 فایل
جایی برای خودسازی و تغییر شرح و تدریس کتاب اخلاقی معراج السعاده ارتباط با ادمین @Bigharar_12 (وصیت شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم):خودسازی دغدغه اصلی شما باشد) "در این کانال شما مهمان شهید صدرزاده هستین."
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم✋نیمه شبتون بخیر☺️ یه مناجات زیبا شنیدم، گفتم واسه شمام بذارم تو تنهایی و سکوت شب میچسبه👌👇
1_14444781.mp3
5.38M
🎙به گریه های بی صدا دلم تنگ است ( "عج") 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی @seyedebrahim69
از سـايـه ى سنـگيـن تــو من كمترم آيا بگـذار به دنـبال تــو خـود را بكـشانم سلام ! صبحت بخیر علمدار... ✅ @seyedebrahim69
🌹گل سرخ 🌹 (گل محمدی) هر كس ميخواهد بوي پيامبرصلي الله عليه واله را استشمام كند ،گل سرخ را ببويد. امام حسن عليه السلام فرمودند پيامبر با دو دست خويش به من گل سرخ داد و فرمود : 🌹اين گل برترين گل هاي دنيا و آخرت است. توجه👈 گلاب آبرو را زياد وفقر را از بين ميبرد. 📕مكارم الاخلاق ص٩٢ و ٩٣ @seyedebrahim69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج حسین یکتا: توکل به خدا، توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام، توجه به دو لبِ سیدعلی؛ والسلام. هیچ خبری دیگه تو عالَم نیست! همه دنیا رو گشتیم، خبری نیست. @seyedebrahim69
🔸مگر فقرا آجیل می‌خورند؟ حیدر رحیم‌پور ازغدی (پدر استاد حسن رحیم پور ازغدی): آیت الله خامنه‌ای آمدند خانه‌ما. برایش وقتی آجیل آوردیم، خندید و گفت من آجیل نمی‌خورم از وقتی رهبر شدم اصلاً آجیل نخوردم چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند، مگر فقرا آجیل می‌خورند؟ @seyedebrahim69
لیبرالها و طبقه بورژوا ، درد مردم را نخواهند فهمید . ماهنوز از لیبرالها و تربیت شدگان غرب و شرق خلاص نشده ایم . ( لباس ورزشی با برند امریکایی ؟!؟!؟!) @seyedebrahim69
معراج السعادة
لیبرالها و طبقه بورژوا ، درد مردم را نخواهند فهمید . ماهنوز از لیبرالها و تربیت شدگان غرب و شرق خل
مسئولان تیمِ تشریفات روحانی بسیار دقیقن در هرسفر کلکسیونی از عبا، لباده، پیراهن و عمامه به همراه دارن و در یک دیدار تا چندبار هم ممکنه تعویض بشه بعیده که این تیم متوجه نباشن در سال حمایت از تولیدملی هستیم و و گرمکن و کلاه مارکدار خارجی سهواً به سر و تن شیخ رفته باشه ×علی قلهکی× @seyedebrahim69 پ،ن:اینم یه بازیه جدیده واسه مشغول کردن انقلابیا به مارک لباس مِستر روحانی😒
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ♨️ زمان همچنان می‌گذشت. مصطفی در شهریار علاوه بر مسئولیت بسیج، مشغول کار استخر شده بود. از فاضلاب‌های آن‌جا موش بالا می‌آمد. کم‌کم تعدادشان آن‌قدر زیاد شد که کار برای مصطفی و کسانی که آن‌جا بودند، سخت شد.😱 ♨️ یک روز مصطفی همه‌ی نیروهای پایگاه را جمع کرد و گفت: «نبینم کسی این موشا رو بکشه‌ها! 😡 کارتن میاریم و همه‌شون رو جمع می‌کنیم و می‌بریم بیرون از اینجا!»👏 ♨️ دخترش فاطمه سه‌ساله بود. ♨️ در باغ یکی از اقوام بودیم که از روی بچگی انگشتش را می‌گذاشت روی مورچه‌ها و می‌کشتشان. ♨️ مصطفی با ناراحتی دست فاطمه را گرفت و گفت: «بابایی اینا هم مثل ما زنده‌ن، با این کار شما اذیت می‌شن!»😔 ♨️ خیلی مواظب بود که حتی پایش را روی مورچه‌ها نگذارد.👏 ♨️ یک‌بار با بچه‌های هشت‌نه‌ساله‌ی پایگاه به شاه‌عبدالعظیم رفته بود. ♨️ یکی از بچه‌ها به اسم علی که پسر دوستم بود، موقع خرید در بازار برای کاسه‌هایی که دعا در آن‌ها نوشته شده، پول کم آورد.😔 ♨️ مصطفی پول کاسه را حساب کرد.👏 ♨️ فردای آن روز علی پول را به مصطفی برگرداند و گفت: «دست شما درد نکنه بابت کمک دیروز، اما من دوست داشتم با پول خودم کاسه رو بخرم!»👏 ♨️ مصطفی پول را گرفت و دستی روی شانه‌ی علی زد و گفت: «این رو می‌گیرم، چون غرور یه مرد هیچ‌وقت نباید بابت این چیزا از بین بره!»👏 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔴 ادامه دارد... 📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح ✅ @seyedebrahim69