eitaa logo
معراج السعادة
387 دنبال‌کننده
493 عکس
132 ویدیو
1 فایل
جایی برای خودسازی و تغییر شرح و تدریس کتاب اخلاقی معراج السعاده ارتباط با ادمین @Bigharar_12 (وصیت شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم):خودسازی دغدغه اصلی شما باشد) "در این کانال شما مهمان شهید صدرزاده هستین."
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔸با عهد اللّه كه قرآن مجيد است هر روز تجديد عهد كن. 🔸صميمانه دست توسّل به دامن پيغمبر و آلش درزن كه آن خوبان خدا وسائط فيض حق‌اند. 🔸اللّهمّ صلّ علي محمّد و آل محمّد. 🔸نمي‌گويم مقدّس نباش، ولي مقدّسِ عاقل باش. 🔸بس‌بسي مباش كه سخريّه اين و آن مي‌شوي. 🔸«فرزانه باش و ديوانه باش!». 🌿 علامه حسن زاده املی ✅ @seyedebrahim69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحانی سال ۹۵ : در برجام به منافعی رسیدیم که نه ترامپ نه ۱۰ تا ترامپ دیگه هم نمی توانند آن رو بر گردانند @seyedebrahim69
🔻وقتی جان کری نگران انزوای روحانی و ظریف در ایران است! وزیر خارجه اسبق آمریکا در مصاحبه با یک روزنامه سوئیسی: 🔹خروج از برجام باعث منزوی شدن افرادی میشود که در ایران این توافق را انجام دادند. 🔹ترامپ با خروج از این توافق، تمام مواردی که رهبر ایران از آنها نگران بود را تایید کرد. @seyedebrahim69
این روزها جا داره یادی کنیم از شهدای عملیات رمضان که تو خاکریزهای مثلثی گیر افتادن، شهدایی که با شکم گرسنه و لب تشنه شهید شدن. صلوات یادتون نره 🆔👇👇👇 @seyedebrahim69
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌐 کلاس اول که رفت، موقع کلاس‌بندی در کلاسی افتاد که معلمش از نظر ظاهری باب میلش نبود،😔 اما کلاس کناری معلمش از نظر مصطفی خوش‌قیافه بود.😉 برای همین اصرار که میخواهم بروم سر این کلاس و گرنه مدرسه نمی‌روم.😡 🌐 ما هم مجبور شدیم برای اینکه غائله بخوابد، برویم مدرسه و رو بیندازیم تا کلاسش را عوض کنند. 🌐 کلاس را عوض کردند و این‌بار معلم بداخلاق ‌از‌آب درآمد!😉😄 🌐 یک بار که مصطفی و محمدحسین با هم کل انداختند، محمدحسین رفت پیش معلم مصطفی و گفت:«داداشم توی خونه درس نمی‌خونه و شیطنت می‌کنه!» معلم هم تا توانست مصطفای طفلکی را کتک زد.😔 از آن موقع به‌بعد مصطفی نه درس خواند نه مشق نوشت. تا می‌گفتیم «چرا» جواب می‌داد: «معلممون اخلاق نداره!»😡 🌐 بچه‌ها تا می‌توانستند با بچه‌های کوچه دعوا و کتک‌کاری می‌کردند، اما همه‌ی این‌ها تا وقتی بود که من خانه نبودم‌. 🌐 تا می‌دیدند من از پیچ کوچه آمدم داخل، فرار می‌کردند. محمدحسین که همیشه می‌دوید و می‌رفت بالای درخت یا دیوار.😉 من هم وقتی دستم به آن‌ها می‌رسید از خجالت هردویشان درمی‌آمدم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔴 ادامه دارد... 📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح ✅ @seyedebrahim69
دارد دل ما از تو تمنای نگاهـی محروم مگردان دل ما را که روا نیست ✅ @seyedebrahim69
✨ #جزء_بیست_و_پنجم از قرآن کریم به نیابت از #شهید_مهدی_حیدری، خوانده می‌شود...🌹 #روز_بیست_و_پنجم_ماه_مبارک_رمضان #التماس_دعا ✅ @seyedebrahim69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ رائفی پور در تلویزیون: FATF به مراتب از برجام فاجعه بار تر است. 🔺هیچ دولتی با مردم و سرباز های خود اینچنین نمیکند!! ✅ @seyedebrahim69
🔸ترانه ای برای مدافعان حرم سروده حمیدرضا عباسی یه چادر خریدم، دوتا روسری بمونه برات یادگار از بابا که یادت باشه دختر خوشگلم نبینن یه وقت موتو نامحرما ✨✨✨ دم رفتنم خواب بودی و من دوتا گل گذاشتم توی دفترت نخواستم که خوابت پریشون بشه سرم و گذاشتم کنار سرت ✨✨✨ شبایی که دلتنگ بابا میشی گُلای توی ایوونو آب بده بذار اشکاتو رو پر قاصدک خودت نامه‌ت و دست مهتاب بده ✨✨✨ بذار ماه نامه رسونت باشه بذار آسمون حرفاتو گوش کنه ستاره غزل خون شبهات بشه چراغ اتاقت رو خاموش کنه ✨✨✨ نبینم یه وقت اشک تو چشماته خودم ناز اون چشما رو میخرم نبینم یه وقت بغض کردی گلم میمیرم اگه تب کنه دخترم ✨✨✨ باید دل میکندم ازت، جون من! باید سر میذاشتم برای حرم آخه من شنیدم که نامحرما دارن میرسن نزدیکای حرم ✨✨✨ مگه غیرت من اجازه میداد ببینم به خانوم جسارت میشه بشینم ببینم مث کربلا داره چادرا باز غارت میشه؟ ✨✨✨ اگه صدتا جون داشته باشم میدم برا تک‌تک کاشیای حرم نباید بیفته زمین پرچمش آره عشق یعنی همین دخترم! 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ✅ @seyedebrahim69
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💠 وقتی قرار شد بیاییم تهران، حواسم خیلی به وضعیت مذهبی و اقتصادی‌مان در تهران بود. بعد از پرس‌و‌جو دیدم بهترین جا کهنز در شهرک‌ خانواده‌های سپاه است. 💠 حالا که خوب فکر می‌کنم به آن روزها، به این نتیجه می‌رسم که خدا وقتی می‌گوید «من هدایتگرم»، واقعا همین‌طور است.😊 خودش این راه را پیش‌رویمان گذاشت و ما را از اهواز آورد و آورد تا بالاخره به تهران و این منطقه رسیدیم. 💠 با همسرم مشورت کردم. برادرخانمم هم اطلاعاتی از این منطقه و خانه‌هایش در اختیارم گذاشت. بالاخره تصمیم به این شد که خانه‌ی اهواز را بفروشیم و با وام و کمی قرض، در محل جدید صاحب خانه شویم. خدا را شکر بچه‌ها سن بلوغشان را در اینجا گذراندند.🙏😊 💠 مصطفی جذب بسیج شد و از اینجا راهش را پیدا کرد.❣ او عاشق لباس‌های پلنگی و خاکی من بود و این لباس برای من چون جزو بهداری سپاه بودم، بلااستفاده بود. 💠 هر لباسی که سپاه برای جیره به من می‌داد، او می‌گفت: «بابا این به من میاد!» بعد هم آن را برای خودش برمی‌داشت.😉 💠 با اینکه پدرش بودم و همیشه میان پدر و پسر یک فاصله و جذبه‌ای وجود دارد، مصطفی سریع با یک ماچ و قربان‌صدقه سروته همه چیز را هم می‌آورد.💕 💠 سپاه یک اورکت به من داده بود. مثل همیشه مصطفی ان را برای خودش برداشت. می‌پوشید و با آن همه جا می‌رفت. اما عمر اورکتم خیلی زیاد نبود، چون به دلیل بی‌احتیاطی بچه‌ها کانکس پایگاه بسیج آتش گرفت، اورکت من هم خاکستر شد.😔 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔴 ادامه دارد... 📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح ✅ @seyedebrahim69