eitaa logo
معراج السعادة
387 دنبال‌کننده
493 عکس
132 ویدیو
1 فایل
جایی برای خودسازی و تغییر شرح و تدریس کتاب اخلاقی معراج السعاده ارتباط با ادمین @Bigharar_12 (وصیت شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم):خودسازی دغدغه اصلی شما باشد) "در این کانال شما مهمان شهید صدرزاده هستین."
مشاهده در ایتا
دانلود
💢فرزند و نوه های #رهبر_انقلاب در راهپیمایی روز جهانی قدس ✅ @seyedebrahim
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💢 اواخر سال ۱۳۶۸ خانه‌مان را عوض کردیم. آن روزها من در تهران در خوابگاه دانشجویی بودم. 💢 چهارساله بود که برای خرید عید با هم رفتیم به بازاری که در خیابان نادری اهواز بود. داخل یکی از مغازه‌ها یک اسباب‌بازی دید و خوشش آمد. پایش را کرد در یک کفش که حتما این را می‌خواهم. هر چه من و مادرش گفتیم یک بار دیگر برایت می خریم، ول کن معامله نبود. آخر سر هم تهدیدمان کرد که «اگه برام نخرید خودم رو گم‌و‌گور می‌کنم!» حرفش را جدی نگرفتیم. او هم دست مادرش را ول کرد و داخل جمعیت گم شد!😱 💢 تمام خیابان نادری را بالا‌وپایین کردیم. اشکمان درآمده بود.😔 💢 گفتم: «عزیز بابا! تو پیدا شو، هر چیزی خواستی برات می‌خرم!»💕 همان موقع دیدم سریع آمد و آویزان چادر مادرش شد. رفته بود یک گوشه‌ای قایم شده بود و ما را نگاه می‌کرد.😉 💢 آخر مجبور شدیم چیزی را که می‌خواست برایش بخریم. 💢 یک‌بار برای دیدن اقوام رفته بودیم شوشتر. می‌خواستم پدرم را با ماشین برای کاری بیرون ببرم. مصطفی هم اصرار می‌کرد که من هم می‌آیم. 💢 با مادر و دوتا عمه‌های کوچکش عقب ماشین سوار شدند و راه افتادیم. وسط راه مصطفی متوجه شد که ما خانه‌ی عمه‌ی بزرگش نمی‌رویم. 💢 با اینکه شش سال بیشتر نداشت، با قلدری مدام تکرار می‌کرد: «بایستید می‌خوام پیاده بشم!»😡 آن‌قدر گفت و گفت تا ایستادم و از ماشین پیاده شد. من هم عصبانی پایم را روی گاز گذاشتم و رفتم.😠 💢کمی که دور شدیم مادر و عمه‌هایش اصرار کردند: «برگرد، بابا بچه‌س. شما چرا این‌کار رو کردی؟» 😔 نظر من هم این بود که نباید بدعادت شود. 💢 بالاخره برگشتیم دنبالش. دیدم خبری از مصطفی نیست. همه‌ی خیابان را گشتیم، اما نبود که نبود.😔 💢 رفتیم جلوی در خانه‌ی خواهرم. می‌دانستیم که خانه نیستند. با ناامیدی در را زدیم، اما دیدیم مصطفی در را باز کرد. با تعجب گفتم: «چطوری اومدی تا اینجا؟»😳 💢 شوهرخواهرم به خاطر شغل مکانیکی و کار خوبش در شوشتر معروف بود. مصطفی جلوی یک موتورسوار را گرفته بود و گفته‌بود می‌خواهم بروم خانه‌ی اوستا احمد. موتوری هم او را آورده بود.😊 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔴 ادامه دارد... 📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح ✅ @seyedebrahim69
اگر هر روز نگاه مهربانت برکت زندگی ام باشد چیز دیگری از " خدا " نمی‌خواهم ‌‌‌‌‌✅ @seyedebrahim69
گفتم شبی کنار تو افطار میکنم آقا نیامدی رمضانم تمام شد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #آخرین_جمعه_رمضان #انتظار #موعود #یاصاحب_الزمان #الغوث_و_الامان ✅ @seyedebrahim69
1_12234609.mp3
1.22M
حال شیعیان واقعی در برزخ ... حاج آقاانصاریان @seyedebrahim69
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔸با عهد اللّه كه قرآن مجيد است هر روز تجديد عهد كن. 🔸صميمانه دست توسّل به دامن پيغمبر و آلش درزن كه آن خوبان خدا وسائط فيض حق‌اند. 🔸اللّهمّ صلّ علي محمّد و آل محمّد. 🔸نمي‌گويم مقدّس نباش، ولي مقدّسِ عاقل باش. 🔸بس‌بسي مباش كه سخريّه اين و آن مي‌شوي. 🔸«فرزانه باش و ديوانه باش!». 🌿 علامه حسن زاده املی ✅ @seyedebrahim69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحانی سال ۹۵ : در برجام به منافعی رسیدیم که نه ترامپ نه ۱۰ تا ترامپ دیگه هم نمی توانند آن رو بر گردانند @seyedebrahim69
🔻وقتی جان کری نگران انزوای روحانی و ظریف در ایران است! وزیر خارجه اسبق آمریکا در مصاحبه با یک روزنامه سوئیسی: 🔹خروج از برجام باعث منزوی شدن افرادی میشود که در ایران این توافق را انجام دادند. 🔹ترامپ با خروج از این توافق، تمام مواردی که رهبر ایران از آنها نگران بود را تایید کرد. @seyedebrahim69
این روزها جا داره یادی کنیم از شهدای عملیات رمضان که تو خاکریزهای مثلثی گیر افتادن، شهدایی که با شکم گرسنه و لب تشنه شهید شدن. صلوات یادتون نره 🆔👇👇👇 @seyedebrahim69
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌐 کلاس اول که رفت، موقع کلاس‌بندی در کلاسی افتاد که معلمش از نظر ظاهری باب میلش نبود،😔 اما کلاس کناری معلمش از نظر مصطفی خوش‌قیافه بود.😉 برای همین اصرار که میخواهم بروم سر این کلاس و گرنه مدرسه نمی‌روم.😡 🌐 ما هم مجبور شدیم برای اینکه غائله بخوابد، برویم مدرسه و رو بیندازیم تا کلاسش را عوض کنند. 🌐 کلاس را عوض کردند و این‌بار معلم بداخلاق ‌از‌آب درآمد!😉😄 🌐 یک بار که مصطفی و محمدحسین با هم کل انداختند، محمدحسین رفت پیش معلم مصطفی و گفت:«داداشم توی خونه درس نمی‌خونه و شیطنت می‌کنه!» معلم هم تا توانست مصطفای طفلکی را کتک زد.😔 از آن موقع به‌بعد مصطفی نه درس خواند نه مشق نوشت. تا می‌گفتیم «چرا» جواب می‌داد: «معلممون اخلاق نداره!»😡 🌐 بچه‌ها تا می‌توانستند با بچه‌های کوچه دعوا و کتک‌کاری می‌کردند، اما همه‌ی این‌ها تا وقتی بود که من خانه نبودم‌. 🌐 تا می‌دیدند من از پیچ کوچه آمدم داخل، فرار می‌کردند. محمدحسین که همیشه می‌دوید و می‌رفت بالای درخت یا دیوار.😉 من هم وقتی دستم به آن‌ها می‌رسید از خجالت هردویشان درمی‌آمدم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔴 ادامه دارد... 📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح ✅ @seyedebrahim69