فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥رهبر انقلاب: در صفآراییِ جبههٔ مقاومت در مقابل جبههٔ شرارت، پیروزی از آنِ مقاومت است
https://eitaa.com/joinchat/736821735Ca7018eec76
دعا با اسم اعظم⚱✨
■علامـہ حسن رادہ آملے مے فرمایند:
✍هرگاه بخواهے خدا را بـہ اسم اعظم وے بخوانے ، شش آیـہ اول سورہ مبارڪـہ حدید از
《بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم》
تا
《وَهُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ》
🔮وسـہ آیـہ آخر سورہ #حشر از آیـہ ۲۲
《هُوَ اللهُ الَّذے لا إلهَ إلَّا هُوَ...》 تا آخر سورہ بخوان، وپس از آن بگو:
■ اے ڪسے ڪـہ چنانے بامن چنین ڪن (یعنے حاجت خود را بخواه) ڪـہ سوگند بـہ خدا،بر شقے بخوانی،سعید مے گردد
📚منبع:
📝نور علے نور،ص۳۰
https://eitaa.com/joinchat/736821735Ca7018eec76
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
👌مُــــدام تکرار کنید.
🌸أَسْتَغْفِرُ اللهَ الْعَظِيْمَ الَّذِيْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَي ُّالْقَيُّوْمُ وَأَتُوْبُ إِلَيْهِ
🌸تعجب خواهید کــــرد از برطرف شدن غــــمها و آسانشدن کارهــــا
👌امتحان کنید ضرر ندارد.
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
https://eitaa.com/joinchat/736821735Ca7018eec76
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥
بیا باهم بخوانیم دعای فرج به نیابت از شهیدان
برا امدن یوسف زهرا س
❣#قرار_غروب❣
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛
يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
https://eitaa.com/joinchat/736821735Ca7018eec76
⭕️هکرهای حنظله تصویری از منزل مدیر واحد ایمنی مرکز هستهای اسرائیل منتشر کردن و نوشتن اینبار دوستانه وارد خونت شدیم و یه نامه برات تو کشوی سوم اشپزخونه گذاشتیم. با دقت بخون! دفعه دیگه قول نمیدیم صمیمانه باشه!
#بصیرتحسینی
- عادتای سالمی که زندگیتو زیرو رو میکنه!😍🌈"."
+ زود بیدار شدن و داشتن روتین.
+ تحرک داشتن و ورزش مثل یوگا و پیادهروی.
+ تغذیه سالم و اضافه کردن میوه و سبزیجات بیشتر به رژیم غذایی!
+ وقت گذروندن با خودت و خالی کردن ذهن.
💚#روانشناسی
#عادت
🍃🌺🍃
https://eitaa.com/joinchat/736821735Ca7018eec76
🌺بزرگترین دلگرمی: تشویق
موثرترین داروی خواب آور: آرامش فکر
قوی ترین نیرو در زندگی: عشق
زشت ترین ویژگی شخصیت: خودخواهی
بزرگ ترین سرمایه طبیعی انسان: جوانی
مخرب ترین عادت: نگرانی
🌺بزرگ ترین لذت: بخشش
بزرگترین فقدان: فقدان اعتماد به نفس
رضایت بخش ترین کار: کمک به دیگران
🌺خطرناک ترین مردمان: شایع پراکنان
عجیب ترین کامپیوتر دنیا: مغز
بدترین فقر : یأس
🌺مهلک ترین سلاح: زبان
پرقدرت ترین جمله : من می توانم
🌺بی ارزش ترین احساس: ترحم به خود
زیبا ترین آرایش: لبخند
با ارزش ترین ثروت: عزت نفس
🌺قوی ترین کانال ارتباطی: عبادت
مسری ترین روحیه : اشتیاق.
🍃🌺🍃
https://eitaa.com/joinchat/736821735Ca7018eec76
✿شَــهیدسِیِّدمُحَمَـدحـُسِینمیـردوسـتـے.!
#قسمت بیست و هشتم☘☘☘☘ تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود … تلاش های بی وقفه من و علی هم ف
#قسمت بیست و نهم ☘☘☘☘
با عجله رفتم سمتش … خیلی بی حال شده بود … یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش … تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد … عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد … اما فقط خون بود …
چشم های بی رمقش رو باز کرد … تا نگاهش بهم افتاد … دستم رو پس زد … زبانش به سختی کار می کرد …
- برو بگو یکی دیگه بیاد …
بی توجه به حرفش … دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم … دوباره پسش زد … قدرت حرف زدن نداشت … سرش داد زدم …
- میزاری کارم رو بکنم یا نه؟ …
مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود … سرش رو بلند کرد و گفت …
- خواهر … مراعات برادر ما رو بکن … روحانیه … شاید با شما معذبه …
با عصبانیت بهش چشم غره رفتم …
- برادرتون غلط کرده … من زنشم … دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم …
محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم … تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم …
علی رو بردن اتاق عمل … و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم … مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن … اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب …
دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم … از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر … یا همسر و فرزندشون بودن … یه علی بودن … جبهه پر از علی بود
https://eitaa.com/merdoste
#قسمت سی ام داستان ☘☘☘☘
بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم … دل توی دلم نبود … توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم … اما تماس ها به سختی برقرار می شد … کیفیت صدای بد … و کوتاه …
برگشتم … از بیمارستان مستقیم به بیمارستان … علی حالش خیلی بهتر شده بود … اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد … به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود …
- فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای … اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی
خودش شده بود پرستار علی … نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم … چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه … تازه اونم از این مدل جملات … همونم با وساطت علی بود …
خیلی لجم گرفت … آخر به روی علی آوردم …
- تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ … من نگهش داشتم… تنهایی بزرگش کردم … ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم … باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه …
و علی باز هم خندید … اعتراض احمقانه ای بود … وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم …
https://eitaa.com/merdoste
💔چهل روز آزگار از شهادت مظلومانه سید مقاومت گذشت! چقدر زود به نبودنت عادت کردیم سید!!❤️🔥
"شب های هجر را گذرانديم و زنده ايم
ما را به سخت جانی خود اين گمان نبود"
#شهید_سید_حسن_نصرالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اے روزے دهندهء بےمنت
تو را سپاس بہ خاطرِ
لحظہ بہ لحظہ نفس کشیدنمان...
خداے خوبم...
اے دانا...
بہ اسرار بندگان خود
ما را ببخش اگر بنده خوبے نبودیم.
💞زندگیتون آرام💞
🌙شــب زیباتون بخیر 🌟