📊پرداخت حقوق و دستمزدهای بالا در صنایع رانتی-خصولتی
✍احسان سلطانی، کارشناس اقتصادی
🔹میانگین حقوق و مزایای کارکنان بنگاههای بزرگ صنعتی خصولتی-رانتی به ترتیب «پتروشیمی»، «نفتی»، «خودروسازی» و «فلزات اساسی» بین ۷۰ تا ۱۳۰ درصد بیش از سایر بنگاههای صنعتی و بین ۲.۵ تا بیش از ۴ برابر بنگاههای خصوصی کاربر است.
🔹بالا بودن میانگین حقوق و مزایای بنگاههای بزرگ صنعتی خصولتی-رانتی «پتروشیمی»، «نفتی»، «خودروسازی» و «فلزات اساسی» نسبت به سایر بنگاههای صنعتی بیش از هر چیز در نتیجه وجود رانت های گسترده، سوددهی بالا و پرداخت حقوق و مزایای بسیار بالا به گروه خاص کارکنان در بالای هرم سازمانی می باشد.
🔹در همین حال سرکوب گسترده دستمزدها در سطح نیروی کار وجود دارد.
📊هزینه خانوار در شش سال گذشته چند برابر شد؟ / فقیرترین خانوارها بیشترین آسیب را از تورم دیدند
🔹بر اساس اطلاعات مرکز آمار دهک دوم و اول (پایینترین دهکهای هزینهای) بیشترین افزایش هزینه را داشتند. دهک دوم، افزایش ۵.۳۴ برابری و دهک اول، ۵.۳۳ برابری را تجربه کرده است. دهک سوم نیز با افزایش ۵.۲۳ برابری در جایگاه بعدی قرار دارند.
🔹این موضوع به خوبی نشان می دهد که دهکهای پایین درآمدی یا همان آسیب پذیرترین خانوارها قربانی اصلی تورم هستند. باید توجه داشت که ممکن است که هزینه دهک های بالای هزینه نیز افزایش یافته باشد اما این خانوارها منابع درآمدی دارند که غالباً بیش از تورم افزایش پیدا می کند؛ موضوعی که برای دهک های پایین درآمدی صادق نیست.
📊روغن رکورددار افزایش قیمت اقلام خوراکی
🔹مرکز آمار نرخ اقلام خوراکی مناطق شهری در خردادماه امسال را منتشر کرد و براین اساس روغن نباتی و مایع بیشترین و گوشت گوسفند کمترین افزایش بها را
داشتند.
🔹در گروه نان و غلات اقلام "ماکارونی" با ۵۶.۱ درصد ،" شیرینی خشک " با ٢٧.۶ درصد و " رشته آش " با ٢٥.٥ درصد بیشترین افزایش قیمت را نسبت به ماه قبل داشتهاند/ ایرنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصه اینکه هرکی از هم نوع خودش دفاع میکنه 💁♂
#لطفا_سگ_نباشید 😐
کافه ای در شمال تهران افتتاح شده که میزبان حیوانات خانگی است. این کافه تصاویری از جشن تولد چند سگ و گربه روی صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است.
این تصاویر با واکنش های متفاوتی در شبکه های اجتماعی روبرو شده است.
ورودی سگ تنها 50000 تومن
با صاحب سگ 100 هزار تومن😐
✨﷽✨
⚜ حکایتهای پندآموز⚜
🔹مندیگنخریدم🔹
✍آورده اند یکی از علما 40 شبانه روز چله گرفته بود تا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را زیارت کند 000تمام روزها روزه بود 000در حال اعتکاف 000از خلق الله بریده بود...!!!صبح به صیام و شب به قیام زاری و تضرع
👈شب 36 ندای در خود شنید که می گفت: فلانی ساعت 6 بعد از ظهر بازار مسگران در دکان فلان مسگر عالم می گفت: از ساعت 5 در بازار مسگران حاضر شدم در کوچه های بازار از پی دکان فلان می گشتم گمشده خویش را در آنجا زیارت کنم...
پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و مسگران نشان می داد... قصد فروش آنرا داشت به هر مسگری نشان می داد ؛ وزن می کرد و می گفت : به 4 ریال و 20 شاهی پیرزن می گفت : نمیشه 6 ریال بخرید ؟مسگران می گفتند : خیر مادر برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید،همه همین قیمت را می دادند پیرزن می گفت : نمیشه 6 ریال بخرید ؟تا به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود مسگر به کار خود مشغول بود
پیرزن گفت : این دیگ را برای فروشآوردم به 6 ریال می فروشم ؛ خرید دارید ؟ مسگر پرسید چرا به 6 ریال ؟پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت : پسری مریض دارم ؛ دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن 6 ریال می شود مسگر پیر ؛ دیگ را گرفت و گفت :این دیگ سالم و بسیار قیمتی است حیف است بفروشی امّا اگر اصرار داری بفروشی من آنرا به 25 ریال میخرم!!! پیر زن گفت:عمو مرا مسخره می کنی ؟!
مسگر گفت : ابدا" دیگ را گرفت و 25 ریال در دست پیرزن گذاشت پیرزن که شدیدا" متعجب شده بود ؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شدعالم می گوید : من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات را فراموشم شده بود
در دکان مسگر خزیدم و گفتم :عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی ؟!اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از 4 ریال و 20 شاهی ندادند آنگاه تو به 25 ریال می خری ؟! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم.
من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد
پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند
پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد *من دیگ نخریدم*عالم می گفت: از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که...
شخصی با صدای بلند صدایم زد و گفت:فلانی ؛ کسی با چله گرفتن به زیارت ما نخواهد آمد ....!!!دست افتاده ای را بگیر و بلند کن ما به زیارت تو خواهیم آمد ...!!!!
📚مجموعه حکایتهای معنوی
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍مردی مزرعهای آفتابگردان کاشت و محصولش را در چند گونی ریخت و در انبار خانهاش ذخیره کرد تا نزدیک عید گرانتر شود و آنها را بفروشد.
دزدی شب به انباری او زد و تمام آفتابگردانها را برد و در ته یکی از گونیها، کمی از آفتابگردانها را رها کرد و دست نوشتهای به این مضمون گذاشت: «زحمت یکسالهات برای من بود. این مقدار را هم گذاشتم، یک موقع نبری مصرفشان کنی؛ برو کشت کن سال بعد همین موقع باز در خدمتم!»
در روایت آمده است، هر روز فرشتهای بین زمین و آسمان ندا میدهد: ای مردم بسازید برای ویران شدن، و بزایید برای مردن، و بگذارید دنیا را و بگذرید از مال دنیا برای بردن.
هر ساله جمع میکنیم و دزدِ نفس با خوردن و خوابیدن؛ تمام زحماتمان را از ما میگیرد و میدزدد و ما آسوده برای سالِ بعد کار میکنیم و دو دستی نتیجۀ زحمات و تلاشمان را تحویل سارق ایام میدهیم و روزِ مرگ، میبینیم چیزی برای خودمان باقی نگذاشتهایم و دریغ از هیچ انفاق و بخشش و عمل صالحی!!!