۱. بعضی کالاها گران است حتی اگر تورم نباشد ۲. تورم منفی نخواهد شد و قدرت خرید مردم بازنخواهد گشت ۳. باید از طریق افزایش درآمد، قدرت خرید مردم افزایش پیدا کند ۴. این یعنی نقدینگی‌خواهی اقتصاد ایران کاملا واقعی و عادلانه است اگر این اتفاق نیفتد درّه شکاف طبقاتی پر نخواهد شد

این نان در GDP با آن نانی که یک انسان نجس العین میپزد یکسان حساب می شود!

#شدت_انرژی در ایران بسیار پایین تر از آن چیزی است که بیان می شود ماجرا چیست؟ این مطلب را با دقت بخوانید: 1. شدت انرژی از تقسیم کردن مصرف انرژی بر تولید به دست می آید 2. در ایران بخش عمده ای از انرژی صرف "زندگی" مردم در خانه می شود. 3. مقایسه مفهوم "خانه" در ایران و غرب یک شوخی بی مزه است مقایسه یک خوابگاه مجردی که صبح تا شب خالی است و آخر شب یک نفر برای استراحت به آن سر میزند با خانه ای که در تمام طول روز زندگی در آن جریان دارد و مادر و فرزندان در آن کلاس درس و رستوران و مهدکودک و سینما و شهربازی و ... ایجاد کرده اند قابل مقایسه است؟! 4. تولید خدمات مادر در خانه اگر نادیده گرفته شود و آن را تولید به حساب نیاوریم آنوقت انرژی که برای آن مصرف شده است در شاخص شدت انرژی نادیده گرفته می شود 5. در دنیا معادل 10 درصد کل تولید، کار بدون دستمزد انجام می شود و در ایران بدون تردید این عدد چندین برابر است. 6. اگر کار مادران در خانه را حساب کنیم حداقل 1.3 برابر جی دی پی است. و این باید به مخرج کسر هنگام حساب کردن شدت انرژی اضافه شود 7. ارزش تولیدی که یک مادر در خانه انجام میدهد و یک انسان را تربیت می کند قطعا بیشتر از یک رقاصه ای است که در یک سالن می رقصد. در حالی که تولید خدمات اولی در جی دی پی به حساب نمی آید اما دومی می آید. 8. آن قسمت از مصرف بالای انرژی که مربوط به صنعت است باید اصلاح شود و ربطی به مردم ندارد. آن قسمت که مربوط به اسراف است باید اصلاح شود. آن قسمت که مربوط به قاچاق است باید اصلاح شود. اما هیچ کدام از اینها دلیل نمی شود که بگوییم قیمت پایین انرژی در ایران و مصرف بیهوده مردم باعث شده شدت انرژی مطلوب نباشد و نتیجه بگیرند که باید انرژی گران شود!

اصل 43 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: برای تامین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد با حفظ آزادگی او اقتصاد جمهوری اسلامی ایران براساس ضوابط زیر استوار می شود: 1 ـ تامین نیازهای اساسی : مسکن خوراک پوشاک بهداشت درمان آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه. 2 ـ تامین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قراردادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند در شکل تعاونی از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورتهای حاکم بر برنامه ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد. 3 ـ تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد. 4 ـ رعایت آزادی انتخاب شغل و عدم اجبار افراد به کاری معین و جلوگیری از بهره کشی از کار دیگری. 5 ـ منع اضرار به غیر و انحصار و احتکار و ربا و دیگر معاملات باطل و حرام. 6 ـ منع اسراف و تبذیر در همه شوون مربوط به اقتصاد اعم از مصرف سرمایه گذاری تولید توزیع و خدمات. 7 ـ استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر به نسبت احتیاج برای توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور. 8 ـ جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور. 9 ـ تاکید بر افزایش تولیدات کشاورزی دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تامین کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند.

بلوغ و عاشقی! معمولا علائم عاشقی از همان اوائل دوران بلوغ خودش را نشان می‌دهد... اگر کسی بخواهد عاشق شود مستعدترین زمانش همان دوران بلوغ است... همان دورانی که اتفاقا نوجوانان دوست دارند دیده شوند. به هر قیمتی... فرق دوست داشتن و دوست داشته شدن فرق بین انسانِ اصیل و انسان مدرن است. انسانی که دوست دارد "دوست داشته شود" و "انسان عاشق" با هم به اندازه دو تمدن متفاوتند. شعر و ادب فارسی سرتاسر عاشقی‌ست. وصف حال کسانی که همواره عاشقند. در ضعف و قدرت عاشقند. در غم و شادی عاشقند. در امید و نومیدی عاشقند. از عشق‌ورزیدن لذت می‌برند. عاشق "بودن" امری درونی‌ست. امری که از بیرون نمی‌توان خرید. نمی‌توان با وصله و پینه کردن عشق، عاشق شد. هیچ وقت "داشته‌های انسان" به "بودن‌های انسان" تبدیل نمی‌شود مگر با گذشتن از آنها! مثل دو کفه ترازوست. یک طرف که سبک شود گویی طرف دیگر سنگین شده است. شعر فردوسی و سعدی و صائب و بیدل و حافظ پر است از طلب کمال. کمالی که جز به عشق و ایثار و کرامت حاصل نمی‌شود. اما شعر امروز! نه تنها عاشق شدن نیست بلکه طلب معشوق شدن است. طلب دوست‌داشته‌شدن است. جلب ترحم است. جلب توجه است. انسانِ جلوه‌گر انسانی است که می‌خواهد در جایگاه معشوق باشد. و انسان را چه به معشوق بودن! مگر می‌توان بدون عاشقی کردن معشوق شد؟ رنج و لذت در عشق ورزیدن است و معشوق بودن هیچ نیست. آنکه می‌خواهد دیده شود، شنیده شود، دوست داشته شود... هیچ است! بالغ نشده است. بزرگ نشده است. کوچک است... کودک است... درکی قمی می‌گوید: ما را به میزبانی صیاد الفتی‌ست ورنه به نیم ناله قفس می‌توان شکست... این عاشق قدرتمند است که می‌توان عاشقش شد... اینکه عاشق زندانبانش می‌شود... عاشق صیادش... اما اینها را چرا گفتم؟ چون بگویم این شعر خیلی بد است: حال من حال اسیری‌ست که هنگام فرار یادش افتاد کسی منتظرش نیست؛ نرفت چرا؟ چون ضعف است افسردگی است ناامیدی‌ست اما از همه بدتر طلب کردن جایگاه معشوقان است. انتظار است که "انسان" می‌سازد وگرنه شیطان هم دوست دارد دیگران منتظرش باشند... انتظار و عشق دیگران نسبت به انسان، مثل فضل پدر است حاصلی برای کسی ندارد... "بالغ شدن" معلول عاشقی‌ست معلول دوست داشتن و محبت کردن و ایثار و شنیدن و دیدن است نه شنیده شدن و دیده شدن... به قول سردار دلها: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم...

گاهی اوقات حرفهای ساده ای که به راحتی ممکنه از کنارشون بگذریم اونقدر عمیق هستند که همون بهتر که از کنارشون بگذریم... چون اگه بهشون توجه کنیم دیگه نمی تونیم مثل قبل زندگی کنیم... #توجه به مفهوم دنیا و آخرت، جسم و روح، مادیت و معنویت از اون چیزهائیه که آدمها سعی میکنند از کنارش بگذرن و حواسشون رو پرت کنند! اقتصاد اسلامی روی این مفاهیم بنا شده... چه بخواهیم چه نخواهیم هیچ نسبتی بین اقتصادی که مبنای ماتریالیستی داره و اقتصادی که ماده رو در مقابل روح هیچ نمی دونه وجود نداره!

فساد تفکر شماست تفکر نولیبرال‌هایی که بازار ارز را به رسمیت می‌شناسند بازاری که هیچ‌کجای دنیا وجود ندارد بازاری که اگرنبود فسادی هم نبود یک طرف ماجرا شرکت دبش‌ست یک طرف ماجرا بازاری‌ست که یک نفر می‌تواند میلیاردها دلار ارز را در آن بفروشد و ازجیب مردم سود کند #نه_به_نئولیبرالیسم

پیشنهادهای اقتصادی پروفسور درخشان به دولت آینده؛ از حذف بازار ارز و سکه تا وضع مالیات بر ثروت‌های باآورده https://tn.ai/2534417

این حرف خلاف اصول اقتصادی قانون اساسی است زیرا مطلق گفته شده است "هر نوع" این حرف خلاف شرع هم هست این حرف خلاف عقل هم هست این حرف خلاف تجربه دنیا هم هست اگر ایشان یک مسئولیتی داشتند مصداق همان حرف آقا می شدند که فرمود حرام است اگر قانون اساسی را قبول ندارید مسئولیت بپذیرید هیچ جای دنیا این حرف را قبول ندارند. حتی در نئولیبرالترین اقتصادهای دنیا چنین حرف غلطی را به سخره می گیرند. عجیب است که گاهی اوقات دوستان انقلابی آنچنان لیبرال می شوند که لیبرالها انگشت به دهان می مانند. برای بار هزارم می گویم. نمی توانید در حوزه سیاست انقلابی باشید ولی در اقتصاد لیبرال! نمی شود! امیدوارم فقط از سر جهل باشد...

کافی است یک نگاهی به رسانه های اصلاح طلب و لیبرال بیندازید! مگر حرفی جز "اقتصاد دستوری" و "قیمت دستوری" و ... می زنند؟! نمی شود در سیاست و فرهنگ انقلابی باشید اما در اقتصاد لیبرال! #اقتصاد_دستوری اسم رمز براندازی جمهوری اسلامی بوده در این چند دهه... اقتصاد نئولیبرال وحشی که امثال نیلی ساختند را دستوری می نامند تا به وحشی ترین شکل ممکن نارضایتی ایجاد کنند... از ما گفتن! والله اعلم... #برای_این_اقتصاد_دستوری