هدایت شده از mesaghمیثاق
📸 واکنش زندانیها هنگام اعلام خبر عفو گسترده
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند رحمتش کنه چیچی میگه این ناصر عبداللهی (خواننده معروف دهه هشتادی)
👌 باید با آب طلا نوشت
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 نجات موفق، اما خطرناک!! 😱
بازم دمش گرم👌👌
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔰 حکایات آموزنده
از زندگی آیت الله اسدالله جوادی
☘ برگ دوم: تفقد آیت الله بروجردی
🔹حدود هفتاد سال قبل، در دهه ۳۰ شمسی که آیت الله جوادی طلبه بیست و چند ساله بودند، در یک سفر تبلیغی به استان فارس، دو ماه محرم و صفر را در روستاهای کامفیروز بودند. بعد از اتمام مدت قصد مراجعت داشتند. اهالی محل مبلغ هفتصد تومان که مبلغ قابل توجهی در آن زمان بوده را بعنوان هدیه ایام تبلیغ برای ایشان می آورند و البته می گویند این مبلغ زکات ماست که از کشاوزی و دامداری ناشی شده و اکنون به شما می دهیم.
🔹آقای جوادی که مقلد آیت الله بروجردی بودند با توجه به اینکه از نظر آقای بروجردی گرفتن زکات برای طلاب و اهل علم مکروه بود، از گرفتن آن خودداری می کنند و با کمک اهل محل، آن را صرف اقدامات عمرانی و ساخت حمام و... در همان منطقه می کنند. یعنی یک طلبه جوان که دچار فقر و مشکلات مالی هم بوده، در حدی از تقوا قرار داشته از یک اقدام مکروه - و نه حرام - خودداری کرده و از مبلغ زیادی چشم پوشی می کند و بدون اینکه انتظاری داشته باشد آماده مراجعت می شود.
🔹همان شب خواب می بینند که آیت الله بروجردی به دیدار ایشان آمده از ایشان تجلیل کرده و احسنت می گویند!
🔹در آن دوران عالم بزرگ کامفیروز شخصی بنام "آیت الله سید محمدعلی میرباقری" بوده است. شخصی جلیل القدر و اهل باطن و داری کرامات و علوم غریبه و همچنین دارای تمکن مالی و نفوذ مردمی بالا بوده اند که در احوال ایشان کتابی بنام "آفتاب کامفیروز" نوشته شده است. ایشان هم همان شب آیت الله بروجردی را درخواب می بیند که آقای جوادی را به ایشان معرفی کرده و بعنوان مرجع تقلید وقت، توصیه به تجلیل و رعایت حال او می کنند!
🔹آقای میرباقری فردای آن روز، برادر زاده خود بنام سیداسماعیل را به دیدار آقای جوادی فرستاده و ایشان را با اسب برای دیدار با آقای میرباقری به محل سکونت او می برند. به استقبال آقای جوادی آمده و از ایشان تجلیل کرده و ماجرای خواب خود را به آقای جوادی می گویند و شرح ماجرا را از آقای جوادی می پرسند. بعد از مطلع شدن، مبلغ هفتصد تومان به آقای جوادی هدیه می دهند و می گویند از مال شخصی خودم است. بعدا اقای جوادی با این پول در محله گورتان خانه ای بنا کرده و بدین ترتیب صاحب خانه می شوند.
🔹نکته جالب اینکه آقای میرباقری از آقای جوادی می پرسد اسم شما "اسدالله" است. اما آقای بروجردی شما را به من نشان دادند اما گفتند از این "آقامحمد" تجلیل کنید و هوایشان را داشته باشید. علت چیست؟
🔹آقای جوادی ماجرای نامگذاری خود را بیان می کنند که قبل از تولد، خداوند چند پسر به والدین ایشان عطا کرده که پدرشان بنام محمدجواد - پدربزرگ آقای جوادی که از علما و اهل کرامت بوده - نامگذاری کرده و در سن کودکی از دنیا رفتند. بعد از تولد آقای جوادی پدرشان قصد داشته همان نام را برایشان انتخاب کند که مادرشان مخالف بوده و می گویند این اسم برای ما شگون نداشته! پدرشان می گویند این حرف ها عوامانه است و ایشان را محمدجواد نام می گذارند. ولی مادرشان اسدالله می نامد و در شناسنامه شان هم اسدالله است ولی محمد نامی بوده که پدرشان گذاشته است که این هم دلیل دیگری بر صادقه بودن رویا می شود.
هدایت شده از mesaghمیثاق
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکار لحظهها در مراسم جشن فرشتهها😂
+نمازت باطل شد چرا نمیری سجده؟
-نماز خودتم باطل شد! تو چرا نمیری سجده؟😐😂
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این یک معادله ساده است 😳
هدایت شده از mesaghمیثاق
17.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالا واسه کل این سال ها
تو رو عاشقونه بغل می کنم
اولین اجرای پدر❤️دختری ایرانی
خیلی عالی 👌👌👌