هدایت شده از mesaghمیثاق
🚨در آوردن جیوه از چرخ خیاطی قدیمی !!
💥جیوه قرمز یا حضور و غیاب مجازی!
♻️ طی روزهای اخیر آگهیهای متفاوتی در خصوص فروش چرخ های خیاطی در نرمافزار دیوار با قیمتهای نجومی و میلیاردی واکنشهای زیادی در فضای مجازی داشته و مجددا شایعاتی که در خصوص قطعات گرانبهای بکار رفته در این چرخهای خیاطی (جیوه قرمز) مطرح شده بود را به سر زبانها انداخت.
🔻بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد پشت پرده درج این آگهیها در نرم افزار دیوار، گروهک تروریستی منافقین قرار دارند و از این برنامه به عنوان ابزاری برای ارتباط گیری استفاده کردند.
🔻گروه تروریستی منافقین در دو شب منتهی به ۲۲ بهمنماه اقدام به فراخوان حضورو غیاب اعضاء خود در داخل کشور با استفاده از اپلیکیشن دیوار و انتشار آگهی های خرید و فروش چرخ خیاطی نموده بودند که پس از برگزاری راهپیمایی روز ۲۲ بهمن اغلب آگهی ها حذف شده است.
🔻شنود جریان نفاق نشان میدهد که در پس ماجرای ترند شدن عکس چرخ خیاطی های قدیمی با نشان شیر خورشید در نرم افزار دیوار و فعال شدن چت در این اپلیکیشن، هماهنگی به قصد خرابکاری در ۲۲ بهمن بوده است.
👌البته پس از این تاریخ هنوز برخی هم وطنان دنبال خرید و فروش چرخ خیاطی در فضای مجازی هستند!
هدایت شده از mesaghمیثاق
آقا بیا که روضه موسیبنجعفر است 🖤
🔰 در شام شهادت غریبانه #امام_کاظم علیهالسلام، هیئتی مجازی فراهم کردیم برای بهرهمندی عزیزانی که امکان حضورِ فیزیکی در هیئت را ندارند.
#شما_هم_دعوتید
📌 #هیئت_هفتگی
هدایت شده از mesaghمیثاق
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این فیلم را صد بار باید دید!
🎵 این صدا را صد بار باید شنید!
🔺 امروز جنگ کد پستی به کد پستی و محله به محله جریان دارد.
🔺 اگر مسجد محور کار نکنیم، اگر محله محور کار نکنیم یعنی کشک!
🔺 من و تو که از شکم ننهمان افسر جوان جنگ نرم به دنیا آمدیم!
🔺 آینده متعلق به رهبران اجتماعی است. نه آرمها و عنوانها و علَم و کتلها
🔺اکثر ما مشرک شدیم به کارمند شدن و استخدام!
🔺 ما مسجدهای تربیت محور کادرساز انقلاب اسلامی میخواهیم.
🔺 بچهها بجنبید قبل از آنکه بجنبانندتان!!
🔺 دارم ثمره چند سال کار اجتماعی را یک جا تحویل شما میدهم.
👈 این سخنان دردمندانه از حاج حسین یکتاست.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🌷 یاباب الحوائج، یا موسی ابن جعفر (ع)
👈 چقدر شبیه زندان امام موسی ابن جعفر(ع) است... سالها بعد از هارون الرشید در بغداد، فرزندان بعثی اون ملعون، دوباره در بغداد، شیعیان مولا و آزادگان سرافراز آن امام همام را در همان زندان های مخوف (مطامیر) جا دادند، تا به شهادت رسیدند...یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد👌
#شهدای_آزاده
#آزادگان
#شهیدتندگویان
🌷به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد و یك پله از زمین فاصله داشت، بردند. آنجا شبیه یك مرغدانی بود... وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر بود. در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زد. بیمقدمه پرسید: ایرانی هستی؟... من وزیر نفت ایران, محمد جواد تندگویان. هستم... فقط نگاهش میكردم. نگاه به بدنی كه از بس با اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود... گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو. گفت: این سیاه چال، طبقه زیرین پادگان هوا نیروز به نام الرشید است...گفت: پیـام من مرزداری از وطن است. صبوری است. نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد. نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند. استقامت، تنها راه نجات ملت ماست. بگذارید كشته شویم، اسیر شویم, ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد. گفتم: به خدا قسم پیامت رابه ایرانیان میرسانم خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت...
کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه
راوی: عیسی عبدی، کتاب ساعت به وقت بغداد، ج1، ص89.
هدایت شده از mesaghمیثاق
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #ببینید | توصیه خاوری، رشوهگیر بزرگ، برای مطالعه یک کتاب
‼️ اختلاس گری پشت چفیه!
⭕️ پاسخ مثبت رسول الله به هارون الرشید برای زندانی کردن حضرت موسی بن جعفر!!
⁉️ عوام فریبی به سبک هارون الرشید!
⁉️ حقایقی در مورد عوام فریبی که نمیدانید!
💢 عوامی که هم قبل و هم بعد از آشکار شدن چهره واقعی فریب میخورند!
هدایت شده از mesaghمیثاق
4M
شرایط ایران.
شرایط جامعه جهانی.
کارکنان بیمارستان.
استان هرمزگان.
کارشناس سیاسی/ محمود قاسمی
هدایت شده از mesaghمیثاق
4_6012454602329296719.mp3
5.06M
هدایت شده از mesaghمیثاق
4_6012454602329296713.mp3
16.03M
هدایت شده از mesaghمیثاق
4_6012454602329296712.mp3
3.29M
هدایت شده از mesaghمیثاق
4_6010583628675812621.mp3
12.7M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
📑 «انقلاب اسلامی، انقلاب فطرتها»
🗓 ۱۹ بهمن ماه ۱۴۰۱ - قم
🎧 کیفیت 32kbps
هدایت شده از mesaghمیثاق
#شهید_احمد_علی_نیری(1)
#سالگردشهادت
💥شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد... دکتر محسن نوری دوست و همراز شهید احمد علی نیری می گوید :👇
🔸 یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من…لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.
🔹نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!
🔸بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم.
من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.
من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این از این گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.
🔸یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:
«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به
بعد برای خدا گریه میکنم... حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم:
«یاالله یا الله…»
🔹به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند...
من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: 👈 از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد!
احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت:
تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن...
#شهید_احمد_علی_نیری (2)👇
🍂🍃پرواز به سبک شهدا🍂🍃👇
👈آیت الله حق شناس👳، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی👼 داشتند بین دونماز، سخنرانیشان 🗣را به این شهید بزرگوار🌹 اختصاص داده و با آهی😞 از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند:👌
🌺“این شهید را دیشب🌚 در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است💥. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.😰😰
🔥رفقا! آیت الله بروجردی 👳حساب و کتاب داشتند👁 اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"😳
سپس در همان شب 🌑ایشان به همراه چند نفر👨👨👦👦 از دوستان به سمت منزل احمدآقا 🏡که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله 🕌در چهار راه مولوی بود، رهسپار شدند. در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش🌷 اظهار داشتند: "من یک نیمه شب🌑 زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم.🕌 به جز بنده وخادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت🗝🔑 به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی🙇 در حال سجده است. اما نه روی زمین ! بلکه بین زمین وآسمان🌏 مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...."🌺🌼
#کتاب_زندگي_به_سبک_شهدا #ناصر_کاوه