♦️ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجاه ♦️ به درستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است. ◀️ داستان کربلا قسمت شانزدهم وقتی که اصحاب امام حسین علیه السلام همگی به شهادت رسیدند امام تنها در میان لشکر خصم ماندند امام حسین علیه السلام، امام سجاد علیه السلام را که سخت بیمار بودند نزد خود خواندند و اسم اعظم و میراث انبیاء را به ایشان منتقل نمود و به ایشان سپرد که صحیفه ها و مصاحف و سلاح را نزد ام المؤمنین ام سلمه به امانت سپرده است. امام به میدان آمدند و فرمودند آیا یاوری هست که از حرم پیغمبر دفاع کند؟ امام به خیام آمدند و طفل شیرخوار شان حضرت علی اصغر را در آغوش گرفتند و به سوی لشکر آمدند و فرمودند: اگر بر من رحم نمی کنید به این طفل رحم کنید ناگاه حرمله ملعون تیری پرتاب کرد که گلوی علی اصغر را پاره کرد. امام با شمشیر قبری کندند و کودک را در قبر دفن کردند. در روایت آمده است هنگامی که امام حسین علیه السلام دیدند لشکر بر کشتن ایشان اصرار دارد قرآن را به دست گرفته و فرمودند بین من و شما کتاب خدا و جدم حاکم باشد، آیا من پسر دختر پیامبر تان نیستم؟ آیا این سخن از پیغمبر به شما نرسیده که فرمودند من و برادرم حسن سرور جوانان اهل بهشت هستیم؟ سخنان امام حسین علیه السلام در دل آن سنگدلان اثری نکرد آنگاه لشکر را به مبارزه طلبید هر کس می آمد و نزدیک می آمد کشته می شد تا اینکه کشتار بسیاری شد. یکی از راویان می گوید: سوگند به خدا شکسته بالی همچون او ندیدم که فرزندان و یارانش کشته شده باشند اما از او باصلابت تر باشد... در روایتی هزار و نهصد و پنجاه نفر و در روایتی دو هزار و هشتصد جنگجو را کشت، عمر سعد گفت آیا می دانید با چه کسی می جنگید؟ او فرزند علی است او پسر کشنده پهلوانان عرب است از هر سو به او حمله برید. به نقلی امام به نگهبانان فرات حمله نمود و وارد فرات شد اما آبی ننوشید، اسب سواری گفت ای اباعبدالله آیا از خوردن آب لذت می بری در حالی که به حرمت بی احترامی می شود؟ امام آب را بروی آب ریخت و به خیام برگشت و دید آنها در سلامت هستند. امام حسین علیه السلام برای بار دوم با خاندانشان خداحافظی کردند و فرمودند در مقابل این بلا انواع نعمت ها و درجات به شما داده خواهد شد مطلبی به زبان نیاورید که از ارزش کارتان کاسته شود. مردی به امام گفت آیا آب فرات را میبینی؟ سوگند به خدا از آن نمی نوشی تا آنکه تشنه از دنیا بروی امام فرمود خدایا او را تشنه بمیران گویند: آن مرد همواره می گفت به من آب دهید آنقدر به وی آب می دادند که از دهانش خارج می شد باز می گفت تشنگی مرا کشت به همین منوال بود تا مرد. گویند امام تا هفتاد و دو زخم برداشت امام باقر علیه السلام می فرمایند: امام شهید شدند در حالی که سیصد و بیست و چند ضربه نیزه و شمشیر و تیر در آن حضرت بود. در این هنگام تشنگی و خستگی به امام فشار زیادی آورده بود به طوری که آسمان را تیره و تار می دید و خون زیادی از ایشان رفته بود لحظه ای ایستادند تا استراحت کنند، در این لحظه سنگی پرتاب شد و به پیشانی مبارکشان خورد و خون آمد لباس شان را بالا آوردند تا خون را پاک کنند که تیر سه شعبه زهر آلودی به قلب مبارکشان خورد. امام فرمودند: به نام خدا و یاد او و بر روش پیغمبر خدا خدایا تو می دانی آنان مردی را می کشند که در روی زمین پسر پیامبری جز او وجود ندارد. آنگاه تیر را از پشت خارج کردند خون همانند ناودان سرازیر شد دستشان را پر از خون کردند و به سر و صورتشان مالیدند و فرمودند در حالی جدم را ملاقات می کنم که صورتم خونین است... راه حسین همچنان ادامه دارد... ◀️ با نشر این مطلب در ثواب آن شریک شوید.

♦️ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجاه ♦️ به درستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است. ◀️ داستان کربلا قسمت آخر هنگامی که امام علیه السلام از فرات بازگشتند لشکر امام را محاصره کرد، مالک بن نسر کندی ضربه ای بر سر امام زد کلاهی که بر سرشان بود بریده شد و به سر رسید و پر از خون شد ضعف و ناتوانی بر امام مستولی شده و توان جنگیدن را از ایشان گرفته بود با این حال ایشان به پیادگان لشکر حمله برد و آنها را شکافت، شمر به همراه سربازانش به امام حمله نمود و سختی دور امام را گرفت عبداله به حسن بن علی که کودکی بیش نبود به سوی امام دوید و گفت به خدا عمویم را رها نمی کنم بحر بن کعب شمشیری به سوی امام پائین آورد، عبدالله دستش را جلو گرفت دستش برید و به پوست آویزان شد فریاد زد: پدر جان امام حسین علیه السلام او را در سینه گرفت و فرمود: ای پسر برادرم بر آنچه بر تو می گذرد صبر کن و امید خیر از خدا داشته باش امام به پیادگان حمله کرد و آنان را متفرق کرد شمر که این منظره را دید دستور داد به سوی امام تیراندازی کنند، بدن امام پر از تیر شد، در این هنگام صالح بن وهب مزنی با نیزه ضربه ای به پهلوی امام زد که امام از روی اسب به زمین افتادند حضرت زینب فریاد زد: وای برادرم وای سرورم وای خاندانم.... شمر فریاد زد منتظر چه هستید؟ امام قبل از شهادتشان پیراهن یمنی را خواستند و آنرا پاره کردند و سپس پوشیدند تا کسی آن را غارت نکند اما بعد از شهادتشان آن را نیز بردند امام مدتی به همین گونه بودند اگر لشکریان می خواستند می توانستند او را بکشند اما هر گروه می خواست خونش به گردن دیگری بیفتد زرعه بن شریک ملعون ضربه ای به دست چپ امام زد و آن را قطع کرد دیگری ضربه ای به شانه مبارکش زد که بر روی زمین افتادند سنان بن انس ملعون نیزه ای بر سینه مبارک امام زد خولی بن یزید به سوی امام آمد تا سرش را جدا کند اما لرزه ای بر تنش افتاد برگشت، شمر گفت خدا بازویت را سست کند چرا می لرزی؟ سرانجام شمر لعین که هزاران بار لعنت خدا بر او باد به گودی قتلگاه آمد و سر بهترین خلق خدا، سرور جوانان اهل بهشت، ریحانه رسول الله (ص)، یکی از اصحاب کسا و آیه مباهله را از تن جدا کرد. سر مبارکش را از تن جدا کردند در حالی که خطاب به حضرتش می گفتند سرت را از تن جدا می کنیم در حالی که میدانیم پسر رسول خدایی و از حیث پدر و مادر بهترین مردم هستی نقل است در حالی که در گودی قتلگاه افتاده بود و بدنش پاره پاره بود و از همه جای آن خون می ریخت می فرمود: رضا برضائک و تسلیما لامرک لشکر برای ربودن وسائل امام هجوم آورد پیراهنش را اسحاق بن حیوه پوشید که مبتلا به بیماری برص شد و موهایش ریخت شلوارش را بحر بن کعب برد که فلج شد عمامه اش را اخنس بن مرئد برد که کور شد اسب امام نیز از میان لشکر فرار کرد و به خیمه گاه بازگشت راه حسین همچنان دامه دارد... ◀️ با نشر این مطلب در ثواب آن شریک شوید.

🔹ما پرچمِ خونینِ حق‌طلبیِ مولایمان علی را به دوش می‌کشیم، بی آنکه او را دیده باشیم. ما سلمانِ پارسی و بلالِ حبشی را از اعماقِ قلبمان می‌ستاییم، گرچه هرگز ایشان را ندیده‌ایم. 🔸شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزه‌ی افرادِ آن نهضت است. 🔹آقای ما #حسین برای این حسین نشده است که ما او را دیده‌ایم، دستش را بوسیده‌ایم، در آغوشش گرفته‌ایم، خاک پایش را سرمه‌ی چشمانمان کرده‌ایم، یا او از نقشه‌هایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته ... نه ... ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده می‌شود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم - از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان .... 🔸این که دستِ من - دست هایِ من - هرگز به قبای حسین نمی رسد [و] به خاطرِ او شمشیر می‌زنم و به هوای وصلِ او با کرور کرور اجنبی می‌جنگم، حسین را حسین نگه می‌دارد. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلی‌اش در ذهنِ هرکس که می‌خواهد در راه #عدالت شمشیر بزند. 📚 ⁣برشی از کتاب خواندنی «بر جاده‌هایِ آبیِ سرخ»، انتشارات روزبهان؛ چاپ ششم، جلد اول، کتاب سوم، صفحه‌ی ۳۱۳ و ۳۱۴ ✍🏻 #نادر_ابراهیمی

🎙 پادکست استرالیا ⭕️ روایت احسان عبدی‌پور از اولین محرم بعد از بازی ایران و استرالیا و قول و قراری که با امام حسین (ع) گذاشت.

▪️دریا به رودخانه‌ها رو نزند! مداح: حاج محمود کریمی 🎤 ▪️✨▪️ هرچه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم… 🕯️ ما از تو به غیر تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده! ❀ صد بار اگر علقمه را فتح کنم هر بار دوباره تشنه برمیگردم! ✿ کس پیش تو دم ز زور بازو نزند کو آنکه مقابل او زانو نزند؟ 🕯️ لب تشنه ز علقمه گذشتی آری دریا به رودخانه رو نزند! ✿ ما خانه به دوشیم غم سیلاب نداریم ما جز پسر فاطمه ارباب نداریم… ❀ #یا‌ابولفضل #لبیک‌یا‌حسین ┄┄┅═❁🕯️❁═┅┄┄

🚨هشدار درمورد تحریف رهبری و حاج قاسم ! اسلام به اصطلاح رحمانی داشتیم ، حالا انقلابیون رحمانی هم پیدا کردیم! تا کی میخواین برای خوشایند مخاطب فقط حرفهای قشنگ بزنید ؟ تا یکی به نعل و یکی به میخ؟!

🔺شک نکنید حمله به دسته‌های عزاداری و سوزاندن شعائر حسینی باعث نابودی کامل جنبش هرزه‌ها خواهد شد! ‏مردم ایران همواره دشمنان اهل بیت رو به زباله دان تاریخ می‌فرستند!