رشد نقدینگی اگر یک جا "واجب" باشد در "جبران کاهش ارزش دستمزد کارگران" است. بارها گفتیم که ما در حوزه کارگری چیزی به اسم افزایش دستمزد نداریم بلکه آنچه باید طبق قانون اتفاق بیفتد جبران کاهش قدرت خرید و ارزش دستمزد کارگران است. نه تنها منتی بر کارگران نیست بلکه بعلت بالاتر بودن تورم کالاهای سرمایه ای نسبت به کالاهای مصرفی در نهایت قدرت خرید کارگران هرگز جبران نمی شود. این جبران حداقل کاری است که باید صورت بگیرد و عین عدالت است.

این عبارت قرآنی که مقام معظم رهبری بعنوان اساس کار حکومت دینی بکار بردند عبارتی است که ذیل آیه حرمت ربا نازل شده است. در حقیقت مبنا و اساس کار حکومت دینی جلوگیری از ظلم است. هم ظلم کردن و هم ظلم دیدن. وقتی این مبنا را بگذاریم در کنار مبنای "الاسلام هو الحکومه" آنوقت مشخص می شود که چرا امامین انقلاب بسیاری از استفتائات را به قانون ارجاع می دهند. مثلا وقتی بحث از سود بانکی می شود و گفته می شود که نرخ سود 20 درصد در بانکهای جمهوری اسلامی حلال است اما نرخ 2 درصد در آمریکا و... ربا و حرام است منطقش این است که در شرایطی که تورم 50 درصدی وجود دارد نرخ بهره اسمی 20 درصد تبدیل می شود به نرخ بهره واقعی منفی 30 درصد. اما از طرف دیگر می دانیم نرخ بهره 50 درصد هم یعنی تثبیت تورم حداقل 50 درصد. از سوی دیگر مقام معظم رهبری در مورد تکلیف مالایطاق به بانک ها نیز هشدار دادند و این یعنی به بانک نیز نباید ظلم شود. همواره سعی شده نرخ بهره بانکی در کشاکش نیروهای مختلف اقتصادی طوری تعیین شود که نه تولیدکننده ضرر کند و نه سپرده گذار و نه بانک. حال اگر کسی درکی از ساختار حکمرانی نداشته باشد و بخواهد با یک آیه و روایت و بدون موضوع شناسی "سیستمی" وضعیت حکمرانی کشور را قضاوت کند قطعا به مشکل برخواهد خورد. مثل کسی که درکی نسبت به زکات بستن امیرالمومنین علیه السلام بر اسب ندارد. یا در مساله سلاح اتمی منطق ما قطعی و مشخص است. نه میسازیم و نه استفاده میکنیم اما در هر سطحی که به ما "ظلم" شود در همان سطح پاسخ خواهیم داد. اینکه چه کاری ظلم است و چه کاری در مقابل ظلم است تشخیصش با ولی فقیه است.

صد هزار خودرو 15 هزار دلاری که با تعرفه معقول و هزینه حمل و نقل و سود واردکننده و مالیات و ... حتما بالای یک و نیم میلیارد تومان خواهد شد چه دردی از طبقات پایین جامعه دوا میکند که نهایتا خودرو سیصد تا پانصد میلیون تومانی نیاز دارند؟ برادر عزیز! ما باید دست شما را ببوسیم که واردات خودرو 500 هزار دلاری را تصویب نکردید؟ و نکته مهم اینکه آیا واردات خودروهای این چنینی مگر آزاد است؟ و از آن مهم تر این چه توهینی است که به نمایندگان مجمع تشخیص مصلحت نظام می کنید که یک نفر رأی همه را عوض کرد؟!

سرمایه داری مالی که "کار" را "حمالی" و کار نکردن و پول درآوردن را زرنگی و موفقیت معرفی میکند مصداق بارز طاغوت است. هر کسی شما را به کار نکردن و کسب ثروت تشویق کرد از جمله کسانی که دعوت به فعالیت های سفته بازانه می کنند مبلغین طاغوت اند.

جرأت دارد کسی در دانشکده های اقتصاد این حرفها را بزند! #هدیه #مشکل_گشا

وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَىٰ وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا و هر كس، پس از آنكه راه هدايت براى او آشكار شد با پيامبر به مخالفت برخيزد، و [راهى‌] غير راه مؤمنان در پيش گيرد، وى را بدانچه روى خود را بدان سو كرده واگذاريم و به دوزخش كشانيم، و چه بازگشتگاه بدى است. هر کس ولایت را نفی کرد و به مخالفت با ولایت برخاست، ولایت طاغوتی را که به سوی آن می خواند برگردنش خواهیم انداخت! برای همین است که هر کس به مخالفت با ولایت فقیه برخاسته بدون استثناء تحت ولایت طاغوت درآمده است! این همان است که حاج قاسم به زبان شیرین خود می گفت: والله هرکس تیر به سمت این نظام انداخت آواره شد

همیشه برایم عجیب بوده میزان وابستگی فکری و غیرت و تعصب عده ای بر مبانی لیبرالیسم! گاهی اوقات فکر میکنم که می توان با آنها گفتگو کرد و شروع به بحث می کنم! اما از یکجاهایی به بعد متوجه می شوم که آن فرد به آنچه می گوید فکر نمی کند! از منتهای قلبش و با تعصب حرف می زند! ولایت شیطان تحت مکتب لیبرالیسم را آنچنان پذیرفته که حتی می تواند از آیات و روایات هم در تایید آن استفاده کند! برای همین است که برادر عزیزم دکتر مقصودی همیشه بر این نکته تاکید دارد که با "تبری" و "لااله" شروع کنید. برای فهم معارف اهلبیت علیهم السلام ابتدا باید به طاغوت و تعالیم شیطان کافر شد! همان عبارتی که حضرت امام در مورد اولیاء شیطان به کار می برد: شیاطین تعلیم دیده! شیاطینی که ظاهرا حرف علمی می زنند اما چیزی جز فریب و جهل حاصل متعلمینشان نمی شود!

ولایت در نگاه ولی! چقدر با این تعریف ولایتمداریم؟

برانداز طراز! این بخشی از سخنرانی مقام معظم رهبری در سال 1353 است. در این سخنرانی ایشان به زیبایی رویای اجتماعی را برای مخاطب ایجاد می کند. به زیبایی هر چه تمام تر تصویرسازی می کند جامعه ولایی را. و در نهایت مردم را مخیر می کند بین انتخاب جامعه ای که در آن زندگی می کنند (وضع موجود) و جامعه ای که می توانند به سمت آن حرکت کنند! حقیقتا اگر این تلاشهای نرم و فکری و فرهنگی نبود امکان نداشت انقلاب اسلامی به پیروزی برسد و مردم یکصدا براندازی حکومت طاغوت و استقرار نظام جمهوری اسلامی را مطالبه کنند.

بهشت شرق! این قسمت ژاپن و چراغ علاءالدین!

دولتمرد را اقتدار باید امروز بر کسی پوشیده نیست که جامعه ایرانی، در عرصه‌های مختلف، دارای دوگانگی یا چندگانگی‌هایی است که بعضا روند #سیاستگذاری را با اختلال، مواجه می‌نماید. چرایی بروز این چندگانگی‌ها را می‌توان در فقدان اقتدار دولت، یافت. به گفته چارلز مریام، «کسی که اقتدار دارد، مانند راننده اتوبوس است. او مجاز است به صلاحدید خود عمل کند، اما باید مسافران را در مسیر مطلوب ببرد. در غیر این صورت، مسافران، اتوبوس را ترک می‌کنند و راهی را که می‌خواهند، پیش می‌گیرند.» اگر مسافران اتوبوس ایران، پیاده شده و هر یک، به راهی می‌روند، یکی از دلایل آن، کاهش چشمگیر اقتدار دولت است. اگر برخی از دختران جامعه، در انتخاب پوشش، راه خود را -که دقیقا در مقابل راه رسمی است- در پیش می‌گیرند، باید یکی از دلایل آن را در فقدان اقتدار دولت، جست‌و‌جو کرد. اگر برخی از کشاورزان، بدون کمترین توجهی به دولت، به روش دلخواه خود، منابع آب و خاک را از بین می‌برند، اگر بانکها با سیاستهای دولت همراهی نمی‌کنند، اگر خودروسازان، به لطایف‌الحیل، دولت را دور می‌زنند، اگر برخی از ورزشکاران و هنرمندان، از جیب مردم برمی‌دارند، به نظام لگد می‌زنند و به ریش دولت میخندند، اگر یک بچه‌پولدار، به خود جرأت می‌دهد افسر پلیس را زیر مشت و لگد بگیرد، اگر پزشک و کاسب و وکیل و بازاری، برای فرار از مالیات، از کارتخوان، استفاده نمی‌کنند، اگر صنایع نفت، درآمدهای خود را شفاف نمی‌کنند، همه را باید در فقدان اقتدار دولت یافت و این، مسئله‌ مهمی است که کشور در یک دهه گذشته، با آن دست‌به‌گریبان بوده است. شاید کمتر کسی را بتوان یافت که به انحاء مختلف، بر ناکارآمدی دولت در تمشیت امور جامعه، صحه نگذارد. این ناکارآمدی، موجب کاهش اقتدار شده است و کاهش اقتدار، منجر به ناکارآمدی بیشتر. این چرخه، آن‌قدر ادامه خواهد یافت تا دولت، به موجودی بی‌خاصیت، تبدیل شود. چرخه شوم «ناکارآمدی-فقدان اقتدار» را باید با بازتولید اقتدار متوقف کرد. اقتدار، پیش از هر چیز، باید در دولتمردان، ایجاد شود و به تدریج به برنامه‌ها و سیاست‌ها سرایت کند. دولتمرد را #اقتدار باید.

آنکه به "ولی" نپیوسته است بر "ولی" است! #وسط_بازی_ممنوع!