eitaa logo
مــصــــبـاح الـــهـــدیٰ💚
321 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
67 فایل
ما ، تیم نمایشی مصباح الهدی که بانوانی هنرمند و متعهد به مبانی انقلابی و اسلامی هستیم ، میخواهیم تئاتر رو به زبان ساده و با شیوه ی خانومانه و مذهبی بهتون یاد بدیم. . آیدی پیج اینستا : 👇🏻 @mesbahehoda . ارتباط با ادمین : 👇🏻 @khadem_hosseinam_128
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام، میشه لطف کنید تو هر گروهی که عضو هستید به نیت شفای یکی از بندگان خدا به اسم جمشید سلطانی این دعا رو از امروز تا فردا ظهر بذارید تا دیگران ببینن و براش دعا کنن ((يا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاَّء)) و یک حمد شفا خیلی وقت کسی رو نمیگیره اگه این کارو نکنید هیچ اتفاقی براتون نمیفته!!! اما با فرستادن این پیام در کنار هزاران پیام شاید دعای دیگران در حقش مستجاب شد فرستنده خيلی التماس دعا داره. 😔😔😔
شاید رفیق شهید خودشم🍃 حاج احمد بود...
🔴 نام گذاری خیابانی به نام شهید حاج قاسم سلیمانی در شهرک الغبیری لبنان ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
او شبیه آرامش بود شبیه آخرین بازمانده از دوست داشتنی های دنیا...! #ج.م 🙃
4_5857013658508330358.mp3
8.86M
┈•✿‌‌‌‌‌‌꧁༼﷽༽꧂✿•┈       بزار بگم بـا زبون سـ♡ـاده؛ همین حسین؏حسینم از سـرم زیــــاده؛ خدا اجــازشو به هــر کسی نـــداده...👌👌👌😍 🎤 👌👌👌
.🖤 بزرگے میگه↓ براۍِ اونایےڪه اعتقاداتتونو مسخره میڪنن دعا ڪنین خدا به عشقِ "ع" دچارشون‌ ڪنه 🏴🥀🖤
😁🤣 🤣 *😂زنم تو ماشین جاموند!😂* *🍂یکی از دوستان لبنانیم که با شهید عماد مغنیه همرزم و دوست قدیمی بوده، خاطره جالبی از عماد تعریف کرد که خیلی برام قشنگ اومد. می گفت:سال 1364 بود که با عماد در تهران زندگی می کردیم.* _خانه ای در زیر پل حافظ داشتیم. محل کارمان هم پادگان امام حسین (ع) (بالای فلکه چهارم تهرانپارس – دانشگاه امام حسین (ع) فعلی) بود که تعدادی نیروهای لبنانی را آموزش می دادیم.عصر یکی از روزها، سوار بر ماشین پیکانم داشتم از در پادگان خارج می شدم که عماد را دیدم. قدم زنان داشت به طرف بیرون پادگان می رفت._ *✨🍃 ایستادم و با او سلام و احوال پرسی کردم. پرسید که به خانه می روم؟ وقتی جواب مثبت دادم، سوار شد تا با هم برویم.* 🍃✨در راه درباره وضعیت آموزش نیروها حرف می زدیم. نزدیکی میدان امام حسین (ع) بودیم و صحبتمون گل انداخته بود. یک دفعه عماد مکثی کرد و با تعجب گفت: *- ای وای ... من صبح با ماشین رفتم پادگان.* *زدم زیر خنده😂😂. صبح با ماشین رفته پادگان و یادش رفته بود. ناگهان داد زد:* - نگه دار ... نگه دار ... ✨🍃گفتم: *"خب مسئله ای نیست که. ماشینت توی پارکینگ پادگانه. فردا صبح هم با هم میریم اون جا."* که گفت: *"نه. نه. زود وایسا ... باید سریع برگردم پادگان."🤦🏻‍♂️* با تعجب پرسیدم: *"مگه چیز توی ماشین جا گذاشتی که باید بری بیاری؟* 😂😂😂خنده ای کرد و گفت: _*آره. من صبح با زنم رفتم پادگان.به اون گفتم توی ماشین بمون، من الان برمی گردم. توی پادگان که رفتم، اون قدر سرم شلوغ شد که اصلا یادم رفت زنم دم در منتظرمه."*_🤣🤣 بدجور خنده ام گرفت.😂😂😂 زنش از صبح تا غروب توی ماشین مونده بود.🤣
میگن هرجا دلت.. واسه حرم ارباب تنگ شد،💔 هر جا هوای کربلا به سرت زد..🍃. هر جا یاده لب تشنه ی حسین افتادی.. روبه قبله کن،.🌹. دستتو بزار رو سینتو بگو: ... السلام علی الحسین....♥️ وعلی علی بن الحسین...🥀 و علی اولاد الحسین ...♥️ و علی اصحاب الحسین....🥀 اقا دلم تنگه😭💔 اقا گرفتارم😭💔 اقا دلم کربلا میخواد💔😭
ٺولدٺ‌مبارڪ‌داداشے🎈 هدیہ‌ٺولد↓🎁 (:"🌱