#انگیزشی #حدیث_نور 💚#همنشینی_با_فرشتگان 💠عن ابی عبدالله علیه السّلام 🌸قال: اَلْحافِظُ للْقرْآنِ الْعامِلُ بِه مَعَ السَّفَرةِ الْکرامِ الْبَرَرَةِ.✨ 🌸حافظ قرآن که بدان عمل کند، در آخرت رفیق و همراه فرشتگان و سفیران الهی خواهد بود 💎کانال‌آموزش‌حفظ‌قرآن|عضو شوید 👇 @mesbaholquran

سلام ،سلام از اردبیل زیبا🍓🥰 از دیروز کلی پیام داشتیم برای ثبت نام #فرشته‌های_قشنگمون

🌿 اگه شما هم دسترسی به کلاس حضوری مناسب ندارید!!! یا شرایط اینکه عزیزانتون رو ببرید بیرون ندارید!!! میتونید تو این دوره همراهمون باشید 💚

🌿 یکی از سوالاتی که دوستان می‌پرسند اینه که دوره چندماه طول می‌کشه🤔 خودتون میدونید زیاد مسائل شخصی زندگیم رو در کانال مطرح نمی‌کنم،هر از گاهی و در حد اینکه یه کوچولو اشاره بشه ،که خود #خاطره_گویی از اصول کلاسداریه😎😇 ولی امروز میخوام یه داستان تعریف کنم🥰

🌿 پسرم اول دوم ابتدایی بود ،برای مراسم مدرسه #سوره_شرح رو حفظ کرده بود.منِ مادر هم در مراسم بودم ،چه حس شیرینی رو تجربه می‌کردم،وقتی آیه آیه سوره شرح رو می‌خوند...😌🥰

🌿 شروع کردم باهاش سوره های کوتاه حفظ #جزءسی رو کار کردم،مسابقات مدرسه ،شرکت میکرد ،شهرستانی و.. #رتبه می‌آورد...و من روی آسمونها سِیر می‌کردم 🥺💕

🌿 براش هدیه می‌خریدم و می‌دادم مدرسه تا سر صف بهش بدن و تشویق بشه😇 یادمه یه بار برای موفقیت تو مسابقات شهرستانی ،براش تو مدرسه #بنر زدیم که البته نمی‌دونست کار من و پدرشه😅 این یعنی تجلیل و تشویق که از جایزه مهمتره

🌿 بعدش بردم کلاس حضوری،نه سالش بود و اوایل #سوره_بقره...حفظ سه خطی بعد نیم صفحه ،بعد یه صفحه📖 یادمه با اینکه کلی کار داشتم ،اون نیم ساعت یه ساعت حفظش رو با #آرامش ، کنارش می‌موندم ،هر چندگاهی کسالت داشتم ،ولی اصلا بروز نمی‌دادم🍎🙃

🌿 بعدش بردم #مدرسه_قرآنی🏢 مدرسه قرآنی که بیشتر به خاطر برنامه قرآنی پسرم می رفتم ،ولی خودم هم ثبت نام کرده بودم حدودیک‌ساعتی با منزل‌ما فاصله داشت پنجشنبه ها کلاس داشتیم 😇۵:۳۰بیدارباش بود 🚌۶:۳۰سرویس می اومد 🏢نزدیک ۸ می رسیدیم مدرسه و شروع کلاسها تا ساعت ۱۳:۳۰ 🤕😶خونه بر می گشتیم ساعت نزدیک ۱۵بود.

🌿 شروع این کلاسها دخترم نه ماهه👧 بود کوله پشتی همراه داشتم🎒 و کیف👜 و... پتو،بالش،اسباب بازی،ناهار و میوه و خوراکی دخترم،لباس اضافه و‌‌‌‌‌‌‌....کتاب و .... بماند که دوستان می گفتند شبیه زائرین اربعینی😍که البته تا الان قسمت نشده😔 باور می کنید ته کلاس می رفتم روی زمین پتو پهن می کردم می نشستم و دخترم را روی پام می خوابوندم و درس رو هم یاد می گرفتم😌 خیلی روزهای خوبی بود....یعنی لازمه مستند تهیه بشه از این کارهای‌ما😅الان تحمل این حجم از سختی برای خودم هم غیرقابل باوره ✅ولی اگه خدا بخواد میشه

🌿 پسرم طی این سالها ،گاها خسته میشد گاها کم می آورد،گریه می‌کرد میگفتم اگه میخوای دیگه حفظ نکن ،میگفت: نـــــــه!!!!!!!می‌خوام #حفظ کنم حفظش رو #متوقف می‌کردم... اجباری باهاش کار نمی‌کردم چون به این #ایمان دارم که 🔻🔻🔻 مرحله ی بعد از اشباع،دل‌زدگیه نباید بذاریم کودکان ما به این مرحله برسند

🌿 گذشت و گذشت بعد کلاس مجازی با یکی از اساتید درجه یک برداشتیم و بالاخره ..... . . . 🥺🥺🥺🥺👇👇👇