🖤
آخرین شبی است که صدای قرآن
خواندن #امامحسین می آید💔
آخرینشبی که#رقیه آرام میخوابد 💔
رباب عطر تن#اصغرش را می بوید💔
اهل حرم،به #علمدار دل خوشند 💔
و #زینب.....امان از دل زینب
امان از دل زینب💔💔💔
#مکن_ای_صبح_طلوع
#مکن_ای_صبح_طلوع
💎کانالآموزشحفظقرآن|عضو شوید 👇
@mesbaholquran
🏴🌿🏴🌿🏴🌿
#حدیث_نور
✍امام رضا علیه السلام فرمودند:
🏴هر که روز عاشورا روز سوگواری و اندوه و گریه اش باشد،
خداوند عزّ و جلّ روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار دهد
میزان الحکمه جلد7 صفحه 410
🖤آجَرَکَ الله یَاصَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ جَدِّک
کانالآموزشحفظقرآن|مصباحالقرآن
┄┅═✧❁✧═┅┄
https://eitaa.com/joinchat/259326004Cf7c563468e
#گزارش_ساعت_به_ساعت_عاشورا
#قسمت_اول
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
با عرض سلام و ادب
فرا رسیدن ایام عاشورای حسینی را خدمت تان تسلیت عرض می کنم.
هر کسی که زحمت این پیام را کشیده است، بسیار جانسوز هست.
پیشنهاد می کنم وقت بگذارید و و این پیام و دردهای واقعه عاشورا را درک بفرمایید.
🏴🏴🏴
*تقویم عاشورا*
طبق محاسبه مرحوم زنده یاد دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی، ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی میشود.
تاریخ هجری شمسی هم مثل هجری قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و میشود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرفهای مقتلنویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
*روز عاشورا چگونه گذشت؟*
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کردهایم و روایات مقتلنگارها را با این ساعتها تنظیم کردهایم.
*۵:۴۷ اذان صبح*
امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب...
خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
*حدود ساعت ۶:۰۰*
امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خار بوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
*طلوع آفتاب*
کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟
آنها انکار کردند!
امام(ع) نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کردهاست.
یکی از سران جبههی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمیپذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمیرهاند؟
اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروفشان را فرمودند:
«أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه...
فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.»
سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیدهاست.
*حدود ساعت ۸:۰۰*
بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند.
بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند.
چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
*حدود ساعت ۹:۰۰*
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد.
اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد:
«نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند:
«اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شدهاست.)
کانالآموزشحفظقرآن|مصباحالقرآن
┄┅═✧❁✧═┅┄
https://eitaa.com/joinchat/259326004Cf7c563468e
🖤
سلام عزاداری هاتون قبول🖤
سعی می کنم متن رو ساعت به ساعت
ارسال کنم...کاملا برامون روشن بشه
الان تو این ساعت چی شده و چی گذشته
بر اهل بیت پیامبر😭💔
ای به قربان غربت تو
عزیزم حسین
مظلوم حسین
💔
#گزارش_ساعت_به_ساعت_عاشورا
#قسمت_پنجم
*حدود ساعت ۱۰:۰۰*
◾️بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد
بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد
از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در
ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن
عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع)
نگاهی به او کرد و فرمود:
«به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله
آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست
چپش قطع شد.
◾️بعد از این نبرد تن به تن، حمله
سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا
حجار به جناح راست سپاه امامحسین(ع)
حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او
ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با
نیزهها حمله را دفع کردند.
◾️همزمان شمر به جناح چپ سپاه
امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به
جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این
حمله زخم برداشت.
بعداز عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر
سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه
امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات،
علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب
لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از
اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را
۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر
کردهاست.
◾️اولین شهید، #ابوالشعثا بود و ۸ تیر
انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت.
امام(ع) او را دعا کرد.
گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر
به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به
آنها حمله کردند.
💎کانالآموزشحفظقرآن|عضو شوید 👇
@mesbaholquran
#گزارش_ساعت_به_ساعت_عاشورا
🕚حدود ساعت ۱۱:۰۰
◾️بعداز این حملات، امام(ع) دستور تک
تک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند
نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان
برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید
شدند.
◾️یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر
سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم
وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان
داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
◾️یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
💎کانالآموزشحفظقرآن|عضو شوید 👇
@mesbaholquran
#گزارش_ساعت_به_ساعت_عاشورا
#قسمت_هفتم
🕛اذان ظهر
◾️حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.چون که نوشتهاند، امام(ع)
خطاب به اصحاب فرمودند:
یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و
بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف
کنیم.
◾️یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما
قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای
حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود
و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟»
به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به
کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
◾️امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و
برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو
به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان
خودم و دوستانم را به حساب تو
میگذارم.»
◾️ امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده
«نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به
امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ
پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی
خودشان را سپر امام کردند.
◾️نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر
و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین
نفس از امام پرسید: «#آیاوفاکردم؟»
💎کانالآموزشحفظقرآن|عضو شوید 👇
@mesbaholquran