🔴 امّا حرفِ #تمدن_غیر_دینی اینه که شما هر طور خواستی زندگی کن! 😒
🔺همینجوری لم بده روی مبلِ راحتی.🛋
🔺بذار همۀ کارات رو دستگاهها انجام بدن و خودتم یه جا بشین و استراحت کن.
🔺هرچی هم دلت خواست بخور! 🍔
🔺نترس هر موقع بیمار شدی برو پیش پزشک تا با داروهای شیمیایی درمانت کنه! 💉💊
⛔️ داروهایی که معمولاً یه قسمتِ بدن رو درست میکنه اما چند جای دیگه از بدن رو خراب میکنه!
⭕️ ضمن اینکه علمِ پزشکی جدید میگه که شما هر موقع قسمتی از بدنت درد داشت،
💊 کافیه چند تا مُسکّن مصرف کنی تا درد رو احساس نکنی! ❌
🔹آخه این چه جور درمانِ بیماری هست؟
✔️ خدا درد رو توی بدن قرار داده که آدم بره دنبالِ اصلاحِ بدنش،
نه اینکه با مُسکّن صرفاً دردِ خودش رو ساکت کنه!
✅💢👆
🚷 متاسفانه الان بیمارستانها پر از بیمارانی شده که "با بدنشون درست برخورد نکردن".
آخه چرا با بدنت درست برخورد نمیکنی؟😒
چرا حرکتِ فعالانه برای سالم زندگی کردن نداری؟
یه ذره به خودت حرکت بده! یه مقدار تلاش کن تا اصلاً بیمار نشی.
🔷🌺🔹🔸
✳️ اگه یه نفر تلاشش این باشه که "دستوراتِ اسلام" رو در زمینۀ سلامتی بدن انجام بده
دیگه نیازی به پزشک هم نخواهد داشت.😊
👏👏
🌺 مثلاً حضرت امام خمینی رحمت الله علیه بعد از این که پزشکی بهشون توصیه کرد که "پیاده روی روزانه" داشته باشن
تا آخر عمر، پیاده روی روزانه شون ترک نشد...👌
🌹 همۀ بزرگان ما اهلِ ورزش بودن و توی روایات هم در مورد انجامِ ورزش های مختلف مطالبِ نابی آورده شده.
✅🏵🌱➖💖
اللهم صل علی محمد و آل محمد✨
و عجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین🌷
┄┄┄••❅❈✧❈❅••┄┄┄
مشکات
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 91 استاد پناهیان 💠 مکرر خدمت آیت الله العظمی بهجت رسیدند ، گفتند آقا
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 92
استاد پناهیان
💠 خدمت آموزش و پرورشیان عزیز بودم گفتند ما چه جوری تعلیمات دینی یاد بچه هامون بدیم ؟
گفتم خواهش میکنم ،
تو رو خدا شما تعلیمات دینی یاد بچه ها ندین ،
❌⭕️❌
شما یه کار دیگه انجام بدین ،
یکی از کارایی که انجام میدید این باشه که ، به بچه من مستقل بودن و یاد بدین ،
✅💯
بچه ی من از مدرسه بیرون اومد ، بگه یعنی که چی ؟ آدم مثل بقیه باشه ؟
⁉️⁉️
نه اینکه تا یکی مسخره ش کرد ، بترسه ، جابخوره .
جابزنه .
بخاطر لبخند چهار تا رفیقش دنبال هرزگی بیفته .
مستقل بشه... 👏👏
به بچه من استقلال یاد بده ☝️✅
خدا خیلی راحت ، عین هلو که میاد میپره تو گلو ،
میره تو دلش .
کاری نداره ، خدا پرستی . ✅✅
💠 رفتند آمار گرفتند خیلی از خانمهایی که از حجاب دست برداشتند ،
چادر و برداشتند تبدیل کردند به حجاب ضعیفتر.
♨️♨️♨️
پرسیدند چرا حجابتون ضعیفتر شده ؟
⁉️⁉️
70% گفتند از ترس تمسخر دیگران .
آخه تو چیکار داری به تمسخر دیگران ؟
مستقل باش .✅
سفت باش ، رو پای خودت وایسا .✅
رگ خواب شما رضایت اهل بیته ،
بخدا قسم به هر کدوم شما بگن کاراتون مورد رضایت امام زمان (عج )نیست دق میکنید .
کاری کن که کارهات مورد رضایت امام زمان (عج) باشه .
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/beheshtekhanevadeh
مشکات
🔻تفسیر سوره ی مبارکه ی حمد ایراد شده توسط دکتر ویس کرمی 🔹دانشگاه اصفهان - اواسط دهه 80 ⬅️جلسه #چه
یادآوری جلسه چهارم شرح سوره حمد👆
بزرگواران همراه سلام✋
لحظاتتون پر از آرامش و یاد خدا🍃
بابت تاخیر و اینکه صبح به جای تفسیر سوره حمد تفسیر آل یاسین فرستادم عذرخواهی میکنم🙏
انشاءالله جلسه پنجم تفسیر سوره حمد خدمتتون ارائه میشه 👌
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تفسیر سوره ی مبارکه ی حمد ایراد شده توسط دکتر ویس کرمی
🔹دانشگاه اصفهان - اواسط دهه 80
⬅️جلسه #پنجم
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/beheshtekhanevadeh
مشکات
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 92 استاد پناهیان 💠 خدمت آموزش و پرورشیان عزیز بودم گفتند ما چه جوری ت
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 93
استاد پناهیان
💠 رگ خواب شما رضایت اهل بیته ، بخدا قسم به هر کدوم شما بگن کاراتون مورد رضایت امام زمان (عج) نیست دق میکنید .
اگه قبوله من یه روایت خوشگل برات بخونم صفا کنی؟
قبوله اقا ؟
بله...... ✅
🔴 فرمود تو از دوستان خاص ما نیستی ،
اگر مردم شهرت هزار نفر یا بیشتر باشند اونوقت همه به تو لبخند زدند و گفتند تو آدم خوبی هستی ،
خوشحال بشی ،
مردم شهرت برگردند بیخود به تو بگن تو آدم بدی هستی و تو ناراحت بشی .
تو چیکار به حرف مردم داری ؟
کسی از دوستان خاص ماست که مستقل باشه ، ✅
خودش محکم وایساده دیگه ، چیکار داره کسی تحویلش بگیره یا نگیره . ✅
مستقل بودن و کجا تجربه کنیم ؟
اونجایی که همه مهمونا نشستن تو خونه ،
موذن میگه ، الله اکبر ....
میگی من کار دارم الان میخوام نماز بخونم ...
آخه ، الان مهمون هست ، آخه ناجوره ، آخه ضایعه ...
اینا چیه میگی ؟
حتی نمیخواد دیگرانم دعوت بکنید ،
به مهمون میگی ، شما این میوه رو میل بفرمایید ، 🍊🍋
اینم یه مجله ، اینم یه روزنامه ،
📖📰
من دو دقیقه کار دارم برم و برگردم ، میگه کجا ؟
میگی نمازم و اول وقت بخونم ، من بنده هستم ، من عبدم .
اربابم فرمان داده من باید برم ،
من مثل شما آزاد نیستم عزیز دلم فدات بشم .
✅🔰
مثلا ها ... اگه رفیق جون جونیت بود
راحت باش باهاش ،
بگو دو دقیقه اینجا باش تا من نمازم و بخونم و برگردم .
آقا چرا من نماز بخونم اون نخونه ؟
شاید خدا از اون نمیخواد ، شاید اون بنده ضعیف خداست ،
تو چیکار داری سر نماز دعاشم بکن
برگرد بهش لبخندم بزن .
😊
چیکار داری ؟
کار تو اثرش و روی اون میگذاره .
میگه عجب آدم مستقلی ، چقدر قرصه .
✅
چرا ما به هم دیگه نگاه میکنیم برای نماز خوندن ؟
مستقل باشیم رو پای خودمون بایستیم .
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/beheshtekhanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پاسخ به یک نیاز حیاتی
🔻زندگی از اینجا به بعد، آغاز خواهد شد ...
#اربعین۹۸
#استاد_پناهیان
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/beheshtekhanevadeh
مشکات
#داستان_عارفانه قسمت۳ آن سالهادرایام تابستان,به همراه بچهابه دماوندرفتیم وسه ماه روستامیماندیم.بچه
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه
قسمت۴
#امتحان
توی محل ازبچگی باهم بودیم.منزل احمدعلی توی کوچه چهل تن ضلع شمالی مسجد🕌امین الدوله بود.کوچه ای که الان به نام شهیدنیری نام گذاری شده.دردوران دبستان حال وهوای احمدباهمه فرق داشت.رفتارش خیلی معنوی وخوب بود.احمدیکی ازبهترین دوستان 💞من بود.همیشه نون وپنیرخوشمزه ای😋 باخودش به مدرسه می آورد.هیچ وقت هم تنهانمی خورد!به ماتعارف می کرد.من وبقیه ی دوستان کمکش می کردیم!رفتاروبرخورداحمدبرای همه ی ماالگوبود.احمدبهترین دوست دوران نوجوانی من بود.باهم بازی⚽️ می کردیم.مدرسه می رفتیم.باهم برمی گشتیم و...ازدوره دبستان تادبیرستان بااحمدعلی هم کلاس بودم.بهترین خاطرات من برمی گشت به همان ایام.می گفت:بیاتوی راه مدرسه سوره های کوچک قرآن رابخوانیم.درزنگ های تفریح هم می دیدم که یک برگه ای📃 دردست گرفته ومشغول مطالعه است.
یک بارازاوپرسیدم :این کاغدچیه❓گفت:این برگه ی اسماءالله است.نام های خدای متعال روی این کاغذنوشته شده.کم کم بزرگترمی شدیم فاصله معنوی من بااورفته رفته بیشترمی شد.اوپله پله بالامی رفت ومن...بیشترین چیزی که احمدبه آن اهمیت می دادنمازبود👌هیچ وقت نمازاول وقت راترک نکرد.حتی زمانی که دراوج کاروگرفتاری بود.
معلم گفته بودامتحان دارید.ناظم آمدسرصف وگفت:برخلاف همیشه خارج ازساعت آموزشی امتحان برگذارمیشه.فردازنگ🔔 سوم که تمام شدآماده امتحان باشید.آمدیم داخل حیاط گفتند: چن دقیقه ی دیگه امتحان شروع می شه.صدای 📢اذان مسجدمحل بلندشد.احمدآهسته حرکت کردورفت به سمت نمازخانه,دنبالش رفتم وگفتم: احمدبرگرد.این آقامعلم خیلی به نظم حساسه,اگه دیربیای ازت امتحان نمیگیره 🚫و...می دانستم نمازاحمدطولانی است.احمدمقیدبودکه اگرذکر📿تسبیحات راهم بادقت اداکند.هرچه گفتم بی فایده بود😕احمدبه نمازخانه رفت ومشغول نمازشد.
همان موقع همه مارابه صف کردند.واردکلاس شدیم.ناظم گفت:ساکت باشیدتامعلم سوالهاروبیاره.مرتب ازداخل کلاس سرک می کشیدم وداخل حیاط ونمازخانه رانگاه 👀می کردم.خیلی ناراحت احمدبودم.حیف بودپسربه این خوبی ازامتحان محروم بشه😞
بیست دقیقه همین طورتوی کلاس نشسته بودیم.نه ازمعلم خبری بودنه ازناظم ونه ازاحمد🙁همه داشتندتوی کلاس پچ پچ می کردندکه یکدفعه درب کلاس بازشدمعلم بابرگه های امتحان واردشد.همه بلندشدند
.معلم باعصبانیت😡 گفت:ازدست این دستگاه تکثیر!کلی وقت ماروتلف کردتااین برگه هاآماده باشه!بعدیکی ازبچهاراصدازدوگفت:پاشوبرگه هاروپخش کن.هنوزحرف معلم تمام نشده بودکه درب🚪 کلاس به صدادرآمد,دربازشدواحمددرچهارچوب درنمایان شد.معلم مااخلاقی داشت که کسی رابعدازخودش به کلاس راه نمی داد✅من هم باناراحتی منتظرعکس العمل معلم بودم.آقامعلم درحالی که حواسش به کلاس بودگفت:نیری بروبشین سرجات😑احمدسرجاش نشست ومشغول پاسخ به سوالات امتحان شد.من هم باتعجب 😳به اونگاه می کردم.احمدمثل مامشغول پاسخ شد.فرق من بااودراین بودکه احمدنمازاول وقت راخوانده بودومن...خیلی روی این کاراوفکرکردم.این اتفاق چیزی نبودجزنتیجه همان عمل خالصانه ی احمد💯
#تحول
رفتاروعملکرداحمدبابقیه فرق چندانی نداشت.یک زندگی ساده وعادی مثل همه داشت.درداخل جمع همیشه مثل بقیه افرادبود.باآنها می خندید☺️,حرف می زدو..احمدهیچ گاه خودش رابرترازبقیه نمی دانست.درحالی که همه می دانستیم که اوازبقیه به مراتب بالاتراست.ازهمان دوران راهنمایی که درگیرمسائل انقلاب شدیم احساس کردم که ازاحمدخیلی فاصله گرفته ام!احساس می کردم که احمدخداوندمتعال رابه گونه دیگرمی شناسدوبه گونه ای دیگربندگی می کند.مانمازمی خواندیم تارفع تکلیف کرده باشیم😶,امادقیقاًمی دیدم که احمدازنمازخواندن ومناجات باخدای متعال لذت می برد😍شایدلذت بردن ازنمازبرای یک انسان عالم وعارف,طبیعی باشد.امابرای یک پسربچه ی👦 دوازده ساله عجیب بود.من سعی می کردم که بیشتربااوباشم تاببینم چه می کند.امااورفتارش خیلی عادی بود.مثل بقیه بافرادمی گفت ومی خندید.
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/beheshtekhanevadeh
مشکات
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 93 استاد پناهیان 💠 رگ خواب شما رضایت اهل بیته ، بخدا قسم به هر کدوم ش
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 94
استاد پناهیان
💠 بگذارید یه خلاصه ای از بحث شبهای قبل بگم .
شبهای قبل گفتیم ، نماز خوب خوندن یعنی نماز مودبانه خوندن نه نماز عاشقانه خوندن ،
که به ما نیامده است ❌
ما از خدا به این سهولت روزی پنج مرتبه نمیترسیم ،
تو عمرمون یه بار از خدا نمیترسیم ،
♨️⭕️♨️
💠 "واما من خاف مقام ربه "،
چشیدنش برای اولیای خداست .
نه اینکه تازه بخاطر گناهامون از خدا بترسیم ،
نه ما نماز خائفانه میتونیم بخونیم ،
نه ما نماز عاشقانه میتونیم بخونیم .
والا به خدا ما دلمون برا خدا تنگ نمیشه ،
که بگیم " ارحنا یا بلال " بلال اذان بگو ، بگو من راحت بشم .
که رسول خدا میفرمود،
✅🔰✅
گو موذن برکشد فریاد را
تیشه ای ده تیشه ای فرهاد را
این دل قاصی چو کوهی سنگ شد
در فراقت در هزاران رنگ شد
این اذانست یا صدای پای یار
این نسیمست یا نوای جویبار
پر کنید از گوشه هایش گوشتان
تا کند با نغمه ای مدهوشتان
گر نوایش بر لب داود بود
از سماءش عالمی نابود بود
🌺🍃🌺
اذان که برای ما ناله عاشقانه نیست .
ما نمیتونیم در مرحله اول نماز عاشقانه بخونیم ،
خیلیام دست رو دست گذاشتند ...
ان شاءالله یه روزی عاشق بشیم ،
💞💖💞
آدم بشیم ، یه نماز خون خوبی بشیم ،
🙏
من نمیدونم این آدمها این سبک دینداری رو از کجا آوردند ؟
آقا شما مخالفی ؟
اگه عاشق خدا بودی ، اگه دلت لک زده بود برای گفت و گوی باخدا ،یک نماز عاشقانه بخونی؟
نه حاج آقا ، ما کدوممون مخالفیم ؟
ما قطعا اونموقع میمیریم برای خدا ، اون که دیگه معلومه که ....
پس الان چیکار کنیم؟
هیچی ، منتظریم تا عاشق بشیم 😊
تو قاشقم نمیشی چه برسه به اینکه عاشق بشی .
اینجوری آدم عاشق میشه؟
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
چه کتکی خوردی در این راه ؟
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/beheshtekhanevadeh
مشکات
#ازدواج_تنهامسیری 26 🛄 چجوری خواستگارمون رو بشناسیم؟ اگه دروغ بگه چی؟ حاج آقا حسینی #تنها_مسیری_ا
یادآوری جلسه ۲۶ ازدواج تنها مسیری 👆
1_9444722.mp3
1.95M
#ازدواج_تنهامسیری 27
🔶 حاج آقا میخوام یه عروسی بدون بزن و برقص داشته باشیم چیکار کنیم؟😢
🔵حاج آقا حسینی
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/beheshtekhanevadeh
مشکات
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه قسمت۴ #امتحان توی محل ازبچگی باهم بودیم.منزل احمدعلی توی کوچه چهل تن ضل
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه
قسمت ۵
من فقط می دیدم👀,وقتی کسی راه رااشتباه می رفت خیلی آهسته ومخفیانه به اوتذکرمی داد.اوامربه معروف ونهی ازمنکرراترک نمی کرد.
فقط زمانی برافروخته شد😖که می دیدکسی درجمع غیبت می کندوپشت سردیگران حرف می زند.دراین شرایط دیگرملاحظه ی بزرگی وکوچکی رانمی کرد❌باقاطعیت ازشخص غیبت کننده می خواست که ادامه ندهد.من درآن دوران نزدیکترین دوست احمدبودم.مارازدارهم 💞بودیم.یک روزبه اوگفتم:احمدمن وتوازبچگی همیشه باهم بودیم.امایه سوالی ازت دارم!من نمیدانم چرا توی این چن سال اخیر,شمادرمعنویات رشدکردی امامن....
لبخندی زد😊ومی خواست بحث راعوض کند.امامن دوباره سوالم راتکرارکردم وگفتم حتماًیه علتی داره,بایدبرام بگی?بعدازکلی اسرارسرش رابالاآوردوگفت:طاقتش روداری⁉️باتعجب گفتم :طاقت چی رو?! گفت:بشین تابهت بگم.
نَفس عمیقی کشید😤وگفت:یه روزبارفقای محل وبچهای مسجدرفته بودیم دماوند.شماتوی اون سفرنبودی.همه رفقامشغول بازی⚽️ وسرگرمی بودند.یکی ازبزرگ ترهاگفت: احمدآقابرواین کتری روپرآب کن وبیارتاچای درست کنیم.بعدجایی رونشان دادوگفت:اونجارودخانه است بروازاونجاآب بیار.من هم راه افتادم.راه زیادبود.کم کم صدای آب به گوش رسید.نسیم خنکی ازسمت آب به سمت من آمد.ازلابه لای درخت ها🌴وبوته هابه رودخانه نزدیک شدم.
تاچشمم به رودخانه افتاد👀یکدفعه سرم راانداختم پایین وهمان جانشستم!بعدشروع کردم به لرزیدن😨,نمی دانستم چکارکنم!همان جاپشت درخت مخفی شدم.کسی آن طرف من رانمی دید❌درخت هاوبوته هامانع خوبی برای من بود.من باچشمانی گردشده ازتعجب😳 منتظرادامه ماجرای احمدبودم.چرااینقدرترسیده بود?!احمدادامه دادمن می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم.درپشت آن درخت ودرکناررودخانه چندین دخترجوان👱♀ مشغول شناکردن بودند.من همان جاخداراصدازدم وگفتم:خدایاکمکم کن.خدایاالان شیطان به شدت من راوسوسه می کندکه من گناه کنم.هیچ کس هم متوجه نمی شود.
اماخدایامن بخاطرتوازاین گناه می گذرم.کتری خالی رابرداشتم وسریع🏃 ازآنجا دورشدم.بعدهم ازجایی دیگرآب تهیه کردم ورفتم پیش بچه هاهنوزدوستان مسجدی مشغول بازی بودند.برای همین من مشغول درست کردن آتش شدم.چوبهاراجمع کردم وبه سختی آتش راآماده کردم.خیلی دودتوی چشمام رفت.اشک 😭همین طورازچشمانم جاری بود.یادم افتادکه حاج آقاگفته بود:هرکس برای خدای متعال گریه کند,خدای متعال اوراخیلی دوست خواهدداشت💞همین طورکه داشتم اشک می ریختم گفتم:ازاین به بعدبرای خدای متعال گریه می کنم.حالم خیلی منقلب بود.ازآن امتحان سختی که درکناررودخانه برایم پیش آمده بودهنوزدگرگون بودم.
همین طورکه اشک می ریختم وباخدای متعال مناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم:یاالله یاالله..به محض تکراراین عبارت یک باره صدایی 🗣شنیدم که ازهمه طرف شنیده می شد.ناخودآگاه ازجابلندشدم وباحیرت به اطراف نگاه کردم.صداازهمه سنگریزه های بیابان شنیده می شد.ازهمه ی درختهاوکوه⛰ وجنگل هاصدامی آمد?! همه می گفتند: [سُبوح قُدوس رَبَّناورب الملائکه والرّوح](پاک ومطهراست پروردگارماوپرودگارملائکه وروح✅)وقتی این صداراشنیدم ناباورانه به اطراف خیره شدم.ازادامه بازی بچهافهمیدم که آن هاچیزی نشنیده اند!احمدبعدازآن کمی سکوت کرد.بعدباصدای آرام ادامه داد:ازآن موقع کم کم درهایی ازعالم بالابه روی من بازشد!احمداین راگفت وازجابلندشدتابرودبعدبرگشت وگفت:محسن این هارابرای تعریف ازخودم نگفتم.گفتم تابدانی انسانی که گناهی راترک کند,چه مقامی پیش خدای متعال دارد💯بعدگفت تامن زنده ام برای کسی ازاین ماجراحرفی نزن❌
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/beheshtekhanevadeh
مشکات
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 94 استاد پناهیان 💠 بگذارید یه خلاصه ای از بحث شبهای قبل بگم . شبهای
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 95
استاد پناهیان
💠 نماز ، اول نماز مودبانه است .
خدایا ، من ادب رعایت میکنم تا ابهت تو در دلم بنشینه ،
ادب رعایت میکنم تا انانیت من از بین برود ،
♨️⭕️♨️
نماز را خدا به گونه ای قرار داده است که اکثرا هنگام اذان دلمون نمیخواد همون لحظه بلند شیم نماز بخونیم ،
❌⭕️❌
اگه پا رو دلت گذاشتی بخاطر خدا ، کم کم سنگ دلت باز میشه ،
یه مدتی شروع کن نماز مودبانه بخون ،
دقت در نماز داشته باش ،
⭕️ نمیخواد بری تو معانی نماز ،
بگو خدایا ، ببین چه خوشگل نماز میخونم ،
🌺✅
ببین دستم و تکون نمیدم ،
حالا امام جماعت داره الحمدالله ، بسم الله و....هر چی میفرماید ، بفرماید ،
خودت هم هر چه عرضه میداری عرضه بدار درخانه خدا .
🙏🙏
فقط خوشگلی نمازت و دقت کن ،
فدات بشم ، 💖💖
بگو خدایا ، من بخاطر تو قرائت نمازم و درست کردم و الا حرف فارسیمم درست درمون نمیزنم ،
خیلیا نمیفهمن چی میگم ،
میخوام مثل سرباز که تو پادگان نظم نظامی رو رعایت میکنه تا ابهت فرمانده بشینه تو دلش ،
میخوام عظمت تو ، تو دلم بنشینه ،
🔰✅
صورت که گذاشتی به خاک به این سادگی برندار ،
بگو ،
خواستی صورت به خاکم بنگری
بهر مویت در هلاکم بنگری
هان ببین افتاده ام از پا برت
زمین خوردم 😭😭
بیا ، سجده کردم
دو بار سجده میکنم در یک رکعت ،
🙏🙏
من نه بی قدرم که عالم در سجود
از برای من به خاک افتاده بود
😢
من الان صورت در خونه تو گذاشتم ،الان خیلی مهمم ها...
ابلیس برای اینکه به من سجده نکرد بیچاره شد ،
🔥🔥🔥
من قیمت دارم پیشت
ولی زمین خورده تم دیگه ،
ببین صورتم و گذاشتم رو خاک ،
✅☝️
نماز مودبانه آثاری داره که ذکر کردیم
این یه اشاره ای بود به شبهای قبل .
سعی کن اول نماز مودبانه بخونی
♻️🔰♻️🔰♻️
#ازدواج_تنهامسیری 27
🔶 حاج آقا میخوام یه عروسی بدون بزن و برقص داشته باشیم چیکار کنیم؟😢
🔵حاج آقا حسینی
🍒 @IslamLifeStyles
💢
بسم الله
سلام عصر شما بخیر .
احوال شما چطوره همراهان خوب و تنهامسیری خودم ❓
خب خدای تعالی توفیقی داد که چند روز گذشته مشرف بشیم کربلای معلی و
دیشب موقع نماز مغرب برگشتیم .
الحمدلله
شکرا لله
استغفرالله .
🔺🔻🔸
به یاد تک تک تون بودم بدون تعارف ؛ یعنی فکر کنین خودتون اومده بودید .
بار دومم بود کربلا می رفتم اما اربعین بار اول .
هیچ وقت فکر نمیکردم زیارت در اربعین اینقدر متفاوت باشه با زمان های دیگه سال .
شاید بشه گفت به قول دوستی :
هر که کربلا رفته اما در اربعین نرفته کربلا نرفته
گرفتید یا دوباره بگم🙂
مشکات
💢 بسم الله سلام عصر شما بخیر . احوال شما چطوره همراهان خوب و تنهامسیری خودم ❓ خب خدای تعالی تو
ادامه
💢
ما 4 نفر بودیم البته تنها مسیری شون فقط این حقیر بود .
خب بعضی دوستان که اولین بار بود زیارتشون میکردیم .نمی دونستن که در
سفر ، از میان یه جمع یه نفر باید بشه مسئول . ما از تک روی ها خیلی رنج کشیدیم تا حد بریدن ، اما مدام یه در
خواست رو از خدای متعال میکردم :
خدایا خودت این امتحانا رو مدیریت کن
مثلا یکی از صحبتاشون این بود ما چون اولین بارمون هست میاییم کربلا باید
بریم کاظمین ، حداقلش ولو شده از شما جدا شیم.
خلاصه تو این مایه .البته پیش من نگفته بودن .
خلاصه به جایی رسید که ما به نجف که رسیدم یه تشر زدم به این دوست تک رو .
دوستان خیلی خوبی بودن ها اما روحیه ی دسته جمعی کار کردن رو نداشتن .
🔺🔻🔸
یکی از رفقای همدل و همراه بنده ، می گفت اول خیلی ناراحت شدم که دلشون رو شکستی ولی بعد دیدم در نهایت همه
چیز آروم شد و یه نظمی گرفت جمع مون .
فهمیدم کارتون درست بوده .(ضمن این
که قبلش با زبون خوش تذکر دادم دوسه بار بطور جدی تاثیری نداشت)
💢
فراموش کردم ابتدا عرض کنم خدمتون :
که قبل از راهی شدن این سفر ، از خدای تعالی خواستم که
خدایا قدری از سختی های خانوم زینب کبری سر و جونم به فداش، رو به من بچشون با عافیت با معرفت .
طول راه برای همه ی ما از ابتدا تا برگشت همه اش سختی بود
از همه بدتر خودم بودم که کوله ی سنگینی با خود برده بودم .