حَرمَله از سَرِ بازار سه تا تیر خرید...
از همان لحظه زدم شوِر علی اصغرِ تو...💔
لب من پاره شد و آب نخوردم آخر...
من فدایِ عطشِ ساقیِ آب آورِ تو🥺
تو پادشاه، جهان را خریده ای...
این بار را ضرر بکن و یک گدا بخر
با من کتیبه یا که کُتَل می شود خرید
من را برای خرجی بزم عزا بخر....😭💔
یا که مرا نبر به حرم
بی حرم بُکُش...(:
یا نه مرا وسطِ کربلا بخر
سَرِ مسلم که شکسته است...
فدایِ سَرِ تو...(:
نگرانم بخورد سنگ، سَرِ خواهرِ تو
مجموعه فرهنگی مشکات الحسین (ع)
سَرِ مسلم که شکسته است... فدایِ سَرِ تو...(: نگرانم بخورد سنگ، سَرِ خواهرِ تو
زمانی که با بدن زخمی و مجروح بردنشون بالای دارالعماره...
فرصت خواستن برای آخرین کلام...(:
و پرسیدن که مسیر کرب و بلا از کدام طرف هست...!
برگشتن سمت کربلا
و گفتن السلامعلیکیااباعبدالله🫀
حالا بیاید دست روی سینه بزاریم سمت کربلای ارباب بگیم
[السلام علیک یا اباعبدالله الحسین🥺]
[فَاِنْ دَعَوْتُک اَجَبْتَنى]
-هروقت تو رو خوندم اجابتم کردی😭
[وَاِنْ سَئَلْتُک اَعْطَيتَنى]
- هر وقت ازت درخواستی کردم بهم عطا کردی