eitaa logo
مسجد جامع مشکین دشت
774 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
188 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اکران مردمی فیلم موسی کلیم‌الله بمناسبت جمعه ۱۲ اردیبهشت ماه ساعت ۲۰ مسجد جامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame
♨️ کرامتی از حضرت سلطان؛ علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام)، در بیان علامه مصباح یزدی «ره» ♨️ در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضا (علیه‌السلام) شد. آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار می‌رفتیم. در مسجد، مُکَبِّری بود به نام کربلایی رضا که نابینا بود و حتی به او کربلایی رضای عاجز می‌گفتند. (آقا فرمودند که مشهدی‌ها به نابینا، عاجز می‌گویند) کربلایی رضای عاجز به مسجد می‌آمد و تکبیر می‌گفت. ما بچه بودیم و سال‌ها بود که او را می‌شناختیم و کوری او را دیده بودیم. روزی من پیش پدرم بودم که این کربلایی رضا آمد، اما بینا شده بود. پدرم از او پرسید: کربلایی رضا، من را می‌بینی؟ گفت: بله آقا و سپس قیافه پدرم را شرح داد. پدرم شنیده بودند که کربلایی شفا گرفته است و می‌خواستند خودشان ببینند. من هم آن‌جا بودم و دیدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور می‌آمد، امروز بینا شده بود. این کربلایی دختری داشت که در وقت کوری، دست کربلایی را می‌گرفت و پدر نابینایش را به مسجد می‌آورد. بعد از اینکه در مسجد مستقرّ می‌شد، دیگر به کسی نیاز نداشت. ما جستجو کردیم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که این دختر بچه دست کربلایی را می‌گرفت و به مسجد می‌آورد. کم‌کم دختر بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگی پیدا کرده بود. روزی بعضی از بچه‌های بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنیده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود: دست من را بگیر و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش می‌گوید تو برو خانه من این‌جا می‌مانم. او به امام رضا (علیه‌السلام) عرض کرده بود: آقا! من سال‌هاست که نابینا هستم و حتی یک‌بار هم گله نکردم، زندگی من با فقر گذشته است، اما یک‌بار هم گله نکردم و گفتم تقدیر خداست و من هم راضی هستم به رضای خدا، اما تعرض به ناموسم را تحمل نمی‌کنم؛ یا من را شفا بدهید یا همین‌جا مرگم را برسانید. من دیگر طاقت ندارم متلک‌های مردم را به ناموس خودم تحمل کنم. کربلایی به حضرت متوسل می‌شود و بعد از مدتی خوابش می‌برد. در خواب، حضرت رضا (علیه‌السلام) او را شفا می‌دهند. مقام معظم رهبری خودشان این داستان را نقل کردند و فرمودند من خودم این جریان را دیده‌ام. مسجدجامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame
♨️ امیرالمؤمنین (عليه السلام) بعد از ذکر گروههاى چهارگانه‌ی دنياپرست و گنهکار، به سراغ گروه پنجمى مى رود که اولياءالله هستند، و درباره‌ی آن‌ها می‌فرماید: «(در اين ميان)، گروهى باقى مانده‌اند که ياد قيامت، چشمهايشان را فرو افکنده و ترس دادگاه محشر اشکهايشان را جارى ساخته است. آنان (به خاطر حق گويى و حق جويى) يا از جامعه رانده و آواره شده‌اند و يا ترسان، به گوشه‌ی تنهايى خزيده، و يا خاموشند و مُهر سکوت، بر دهان زده‌اند (چرا که گوش شنوا و دل بيدارى که حق را درک کند نمى يابند)، يا مخلصانه (به اميد تأثير در بعضى از دل ها) به سوى خدا دعوت مى کنند و يا با چشمى گريان و دلى پردرد (به صحنه هاى پرفسادى که قادر بر تغيير آن نيستند) می‌نگرند. تقيّه، آنان را منزوى ساخته و به فراموشى سپرده، (به خاطر نبودن يار و ياور) ناتوانى و ذلّت وجودشان را فرا گرفته است. آنها به کسانى می‌مانند که در درياى نمک فرورفته‌اند (که هرگونه حرکتى براى آن‌ها سبب سوزش بيشتر است)؛ دهانشان بسته و قلوبشان مجروح است؛ آن قدر نصحيت کرده‌اند که خسته شده‌اند، و به قدرى تحت فشار قرار گرفته اند که ناتوان گشته‌اند، و آن قدر (در ميدان مبارزه) کُشته داده‌اند که به از تعدادشان کم شده است.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۲) مسجدجامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame
51.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ 🍁زمین و آسمون تو دستته دنیای بی کران تو دستته 🍁خونه‌ات آباد آقا اختیار سر و دلمون تو دستته ♻️ امروز جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ هجری شمسی ۱۱ ذی القعده ۱۴۴۶ هجری قمری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ذکر مخصوص روز جمعه «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم» ۱۰۰ مرتبه ▫️فرارسیدن سالروز ولادت باسعادت ثامن‌الحجج، امام رضا(ع) را به محضر مولایمان ارواحنا فداه و منتظران حضرتش تبریک می‌گوییم... 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مسجدجامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame
♨️ حضرت اين خطبه را در شرايطى كه ياران خود را براى خاموش كردن آتش فتنه‌ی «طلحه و زبير» بسيج كرده بود، ايراد کرده‌است. ابن عباس می‌گوید: در «ذى قار» (محلی نزديک بصره) خدمت امیرالمؤمنین (ع) رسیدم. ایشان در حالى كه مشغول وصله كردن كفش خود بود رو به من كرد و فرمود: ارزش اين كفش چه قدر است؟ گفتم: ارزش خاصی ندارد. فرمود: به خدا سوگند! همين كفش بی‌ارزش، براى من، از حكومت بر شما بهتر است؛ مگر اين كه با اين حكومت، حقّى را به پا دارم، يا باطلى را دفع كنم. سپس حضرت (از خيمه) بيرون آمد و مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «خداوند، محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) را هنگامى مبعوث کرد که هيچ کس از عرب کتاب آسمانى نمى خواند و ادّعاى نبوّتى نداشت (از دعوت انبيا دور مانده بودند و از کتب آسمانى، محروم) او مردم را تا سر منزل سعادتشان سوق داد و به محيط رستگارى و نجات رساند. نيزه هاى آنها صاف و (در مسير صحيح) پابرجا، و جاى پاى آنها محکم شد (قدرتشان تثبيت گشت و دشمن در برابر آنها تسليم شد.) خداوند، محمّد(ص) را هنگامى مبعوث کرد که هيچ عربی کتاب آسمانى نمی‌خواند و ادّعاى نبوّتى نداشت (از دعوت انبيا دور مانده بودند و از کتب آسمانى، محروم). او مردم را تا سر منزل سعادتشان سوق داد، و به محيط رستگارى و نجات رساند. پس حال و روزِ آن‌ها مانندِ نیزه‌هایشان صاف و پابرجا، و جاى پاى آنها محکم شد (قدرتشان تثبيت، و دشمن در برابر آنها تسليم شد). به خدا قسم! من در اين لشکر بودم و آنها را به پيشروى وامى داشتم تا طرفداران باطل، به طور کامل عقب نشينى کردند (و حقْ پيروز گشت). من در انجام اين وظيفه هرگز ناتوان نشدم و ترس به خود راه ندادم و هم اکنون نيز مسيرِ من (در حرکت به سوى جنگ جمل) به سوى همان هدف است. به خدا سوگند! من پرده باطل را مى شکافم! تا حق از پهلوى آن خارج گردد ( یعنی هرگاه تعليمات گمراه کننده و عارضیِ جریان باطل از ميان برداشته شود، نور حق پرتوافکن و فطرت انسانى شکوفا می‌گردد).» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۳) مسجدجامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame
♨️ این خطبه توسط امام علی (علیه السلام) پس از پایان جنگ نهروان ایراد شده است. به نظر می‌رسد که امام این خطبه را در همین سرزمین نهروان بیان کرده، اما برخی گزارش‌ها نیز اشاره دارند که امام بعد از بازگشت به کوفه و مشاهده بی‌میلی سپاهیان برای جنگ با شامیان، آن را ایراد کرده است. ایشان در نهروان بر ضرورت آمادگی سریع لشکر برای حرکت به سوی شام تأکید داشتند تا دیگران هم به آنها ملحق شوند. امام می‌دانست که اگر سپاهیان به کوفه بروند و از لباس جنگ خارج شوند، آماده‌سازی مجدد آنها دشوار خواهد بود. اما سپاهیان به بهانه‌هایی چون سردی هوا، وجود مجروحین و کمبود تسلیحات از اطاعت امام سر باز زدند. امام ناچار به کوفه آمد و بر لزوم آمادگی برای جهاد تأکید کرد، اما متأسفانه آنان همچنان تعلل کردند و این موضوع باعث ناراحتی امام شد و ایشان این خطبه را ایراد کردند؛ «نفرين بر شما! از بس شما را سرزنش کردم خسته شدم! آيا زندگى پست دنيا را به جاى حيات (سعادت بخش و جاويدان) آخرت پذیرفته‌اید؟ و در برابر عزت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را برگزیده‌اید؟ هنگامى که شما را به سوى جهاد با دشمن فرا مى خوانم، چشمانتان از ترس بى اختيار در حدقه ها دور می‌زند، گويى وحشتِ از مرگ، هوش را از سرتان برده و مانند مستانى از خود بى خود شده‌اید! سخنان مکرّر من به گوش شما فرو نمی‌رود (و در پيدا کردن راه صحيح زندگى) سرگردان گشته‌اید و گويى عقلهای شما از دست رفته و چيزى درک نمى کنيد. شما هرگز مورد اعتماد من نيستيد و شما هيچ گاه تکيه گاه مطمئنّى نمی‌باشید، تا (در برابر دشمنان خونخوار و حيله گر) بتوان بر شما اعتماد کرد؛ و نه ياران قدرتمندى هستيد که در نيازها بتوان رو به سوى شما آورد. شما مثل شتران بدونِ ساربان هستید که هرگاه از يک طرف گردآورى شوند، از سوى ديگر، پراکنده می‌گردند. به خدا سوگند! شما وسیله‌ی بدى براى افروختن آتش جنگ (ضدّ دشمنان) هستيد. نقشه هاى شوم و خطرناکى ضدّ شما کشيده مى شود، امّا شما طرح و نقشه‌ای در برابر آن نداريد، و پيوسته اطراف شما کم می‌شود، (شهرهاى اطراف شما را می‌گیرند و انسان ها را از بين می‌برند) و شما به خشم نمی‌آیید ، دیده‌ی دشمن (براى ضربه زدن به شما) به خواب نمی‌رود، در حالى که شما در غفلت و بی‌خبری به سر می‌برید. به خدا قسم! شکست براى کسانى که دست از يارىِ یکدیگر بردارند حتمى است. به خدا قسم! من گمان مى کنم، اگر جنگ سختى درگيرد و حرارت و سوزشِ مرگ به شما نزديک شود، از فرزند ابوطالب جدا می‌شوید؛ مانند جدا شدن سر از بدن، که التيامى در آن نيست» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۴) مسجدجامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame
✅پیش فروش بلیت‌ قطارهای مسافری خردادماه، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت آغاز می‌شود 🔵پیش فروش بلیت برای بازه زمانی خردادماه در همه محورها( ۱ تا ۳۱ خرداد )، از ساعت ۸ تا ۱۰ صبح روز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ماه از طریق سکوهای مجاز فروش اینترنتی بلیت آغاز می‌شود. 🔵پیش فروش حضوری بلیت‌های این بازه زمانی نیز، از ساعت ۱۰ تا ۱۲ روز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ماه، از طریق مراکز مجاز فروش حضوری انجام خواهد شد. 🔵لازم به ذکر است از ساعت ۱۲ روز دوشنبه به بعد، به صورت همزمان پیش فروش ادامه خواهد داشت. مسجدجامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame
♨️ «هر کس جهاد را از روى بى اعتنايى (نه به خاطر عذر) ترک کند گرفتار حقارت و پَستى می‌شود، و عقل و فهمش تباه می‌گردد» (نهج البلاغه، خطبه ۲۷) شرح: سومین گرفتاری ترک کننده جهات این است که فردی که بدون دلیل موجّه، جهاد را ترک کند، گرفتار «حقارت و پستی» می‌شود؛ چرا که عامل عظمت و بزرگی - یعنی جهاد - را از دست داده و دچار «فقر معنوی» شده است. در اینجا، مفهوم «حقارت و پستی» با «ذلت تفاوت دارد، اما این مفاهیم به هم وابسته‌اند. چهارمین گرفتاری ِترک‌کنندگانِ جهاد این است که «دچار نقصان در عقل و فهم» می‌شوند؛ زیرا کسانی که ضعیف و مغلوب هستند، در بیشتر موارد، به خیالات و توهمات دچار می‌شوند و واقعیت‌ها را به درستی نمی‌توانند بسنجند. ترس از دشمن باعث می‌شود تا گرفتار تخیلات هولناک شوند یا به جای تلاش در میدان نبرد، برای یافتن راهی به سوی پیروزی، بر امور خرافی و حتی وعده های پوچ هم اعتماد کنند؛ اموری خلاف واقع، که افراد شجاع و مجاهد، دچار آن نیستند. مسجدجامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame
♨️ پس از آنکه در ابتدایِ خطبه‌ی ۳۴، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شدت مردم آن دوران را سرزنش می‌کند، و آنها را به خاطر برگزیدن ذلت، ترسو بودن، ضعف و غیرقابل اعتماد بودن، بی‌برنامه بودن، و بی‌وفایی، توبیخ می‌نماید، در ادامه، جبهه‌گیریِ خود در برابر دشمنان را به صراحت و روشنی بیان می‌کند و می‌فرماید: «به خدا سوگند! کسى که دشمن را بر خويش مسلّط کند تا گوشتش را بخورد، استخوانش را بشکند و پوستش را بشکافد، ( چنین کسی) عجز و ناتوانيش، بسيار بزرگ و آنچه در درونِ سينه دارد (يعنى اراده و تصميمش) بسيار ضعيف و کوچک است. شما اگر مى خواهید، اینگونه باشید (ضعيف و تسليم در برابر دشمن)، ولى من، به خدا سوگند! پيش از آن که تسليم شوم، با شمشير، چنان ضربتى بر دشمن وارد می‌کنم که ریزه‌هایِ استخوان سرش، به هر سو، پراکنده شود و بازو و پاهايش جدا گردد. پس از آن، خداوند، آنچه را بخواهد انجام می‌دهد (و من تسليم رضاى او هستم).» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۴) شرح: تعبیرات ابتدایی حضرت در این بخش به خوبی نشان می‌دهد که لشکر کوفه، آن قدر از خود ضعف نشان داده بودند که دشمن، نسبت به آنها کاملاً جسور شده بود. کار آن‌ها شبیهِ کار قصّاب با حيوان ذبح شده است که پوستش را می‌کَنَد، گوشتش را جدا می‌کند، با ساتور استخوانش را می‌شکند و آماده خوردن می‌سازد. در ادامه، پس از آنکه حضرت از وضعیت آنان مأیوس می‌شود، تصمیم می‌گیرد که راهِ خود را از ایشان جدا کند. حضرت بیان می‌فرماید: اگر شما قصد تسلیم در برابر دشمنِ خون‌خوار را دارید، من هرگز با شما همراه نخواهم شد و به تنهایی با آنان مبارزه خواهم کرد. مسجدجامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹لحظاتی از تشرف مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی جوادی آملی به زیارت حرم مطهر امیرالمؤمنین امام علی علیه‌ السلام ‌‌‌ مسجدجامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame
❇️چهارشنبه های رضوی ❇️ سخنران:خادم الرضا حاج رضا قدوسی مداح:خادم الرضا سید محمد رضوانی فرد زمان : چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه بعد از نماز مغرب و عشاء مسجد جامع مشکین دشت ویژه خواهران و برادران خادمیاران محترم با لباس خدمت حضور بهم رسانید ⏮برادران :لباس سفید و کاور خادمیاری ⏮و خواهران : مقنعه خدمت بدون آرم یا روسری سبز کانون‌خدمت‌رضوی‌مشکین‌دشت @khademyaranemeshkindasht
♨️ «ستايش مخصوص خداوند است، هر چند روزگار، حوادث سنگين و مهم (و دردناکى براى ما) پيش آورده است و گواهى مى دهم که معبودى جز خداوند يگانه نيست، شريکى ندارد و معبودى با او نمى باشد و گواهى مى دهم که محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) بنده (برگزيده) و فرستاده او است. اما بعد؛ نافرمانی از دستورات شخص باتجربه و دلسوز، تنها حسرت و پشیمانی به ارمغان می‌آورد. در مسئله حکمیت، راهکارهای خود را شفاف و با صداقت به شما عرضه کردم. اگر به سخنان «قصیر بن سعد» توجه می‌کردید، چه نیکو بود! اما همچون عهدشکنانِ سرکش، از پذیرفتن نصایحم سر باز زدید، تا جایی که به نظر می‌رسید نصیحت‌کننده نیز از ادامه اندرز دلسرد شده است. حالا وضع ما همانند شهر مردی از قبیله‌ی «هوازن» است که گفت: "من در فلان منطقه، پیشنهادم را مطرح کردم (ولی شما گوش ندادید)، اما فردا صبح، اثر آن را دریافتید» ( نهج‌البلاغه، خطبه ۳۵) شرح: این خطبه در موجی از غم و اندوه، پس از واقعه‌ی دردناکِ حَکَمیّت بیان شد. معاویه و عمرو بن عاص، با بهره‌گیری از جهل ابوموسى اشعرى و پیروانش، موفق شدند نتیجه حَکَمیّت را به نفع خود تغییر دهند. امام (علیه‌السلام) این سرزنش را خطاب به مردم کوفه کرد؛ زیرا نصایح حکیمانه‌اش را به دلیل جهالت، تعصب و راحت‌طلبی نپذیرفتند. این جریان نشان داد که چرا امام بر ادامه‌ی جنگ تا پیروزی توصیه کرده بود، چنان‌که پند نپذیرفتن مردم به پیامدهای بسیار ناگواری برای مسلمان و جامعه اسلامی منجر شد. نکته: «قصير بن سعد» از مشاوران مخصوص «جذيمه» بود و او را از ازدواج با ملکه‌ی «الجزيره» منع كرد، امّا او حرف گوش نداد و به دست آن زن كشته شد، و قصير از آن به بعد می‌گفت: اى كاش حرفم را می‌شنید. پس این عبارت حضرت بیان یک ضرب المثل است. نکته: شعری که از مرد قبیله هوازن، حضرت نقل کرد، ماجرایش این است: شخصی به نام «دُرید بن صمّه» برادری به نام «عبدالله» داشت. آنان با گروهی در یکی از مناطق، جنگیدند و غنایمی به دست آوردند. دُرید برادرش را به ترک سریع منطقه هشدار داد؛ زیرا یکی از قبایل در تعقیب آنها بود، اما عبدالله نپذیرفت و کشته شد. دُرید با تأسف این شعر را خواند و از آن پس، این ‌شعر نماد از دست دادن فرصت‌ها شد. مسجدجامع مشکین دشت @meshkindasht_masjedjame