eitaa logo
کانال ܠܢ̣ܟܿـــࡅ߭ܥ‌‌ツ
727 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.3هزار ویدیو
34 فایل
🔷 ضرر نمی کنی، از هم اکنون لبخند زدن را تجربه کن. 🔷 یادت باشد انسان های خندان و شاد به خداوند شبیه تر هستند. 🔷 فراموش نکن همین لحظه را؛ اگر گریه کنی یا بخندی بالاخره می گذرد. امتحان کن. 🔷 بهشت یعنی شادی، خنده، سرور و شعف.
مشاهده در ایتا
دانلود
طلوع هر صبح هدیه ای از جانب خداست پس قدر این هدیه الهی را بدانیم زیبا ببینیم زیبا بگوییم زیبا فکر کنیم صبح را آعاز می کنیم با یاد یگانه خدایی که در جویبار رگهایمان جریان دارد خدایی که هر تپش قلبمان او را فریاد میزند و در اعماق وجودمان منزل دارد خدای عاشقی که هر روز عشق را ترویج می کند بر کل عالم وجود سلام🖐 صبحتون بخیر امروزتون سرشار از مهر خدا و به شادابی گلهای اقاقیا امیدوارم خدا عطا کند به شما هر آنچه را که برایتان خیر است🙏
هدایت شده از حسین
با تــمام وجود بــاور کنیم خدا آن جا که راه نیستــــ، راه می گشاید ... و هرگز دیر نمی کند، فقط کافیست باور کنیم او می بیند و می داند و می تواند. سلام صبح بخیر
! رسول اكرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در یكی از مسافرت ها با اصحابش در سرزمینی خالی و بی علف فرود آمدند. به هیزم و آتش احتیاج داشتند، حضرت فرمود: «هیزم جمع كنید. » عرض كردند: «یا رسول اللّه! ببینید این سرزمین چقدر خالی است! هیزمی دیده نمی شود. » حضرت فرمود: «در عین حال هركس هر اندازه می تواند جمع كند. » . اصحاب روانه ی صحرا شدند، با دقت به روی زمین نگاه می كردند و اگر شاخه ی كوچكی می دیدند برمی داشتند. هركس هر اندازه توانست ذره ذره جمع كرد و با خود آورد. همینكه همه ی افراد هرچه جمع كرده بودند روی هم ریختند، مقدار زیادی هیزم جمع شد. در این وقت رسول اكرم فرمود: «گناهان كوچك هم مثل همین هیزمهای كوچك است، ابتدا به نظر نمی آید، ولی هر چیزی جوینده و تعقیب كننده ای دارد؛ همان طور كه شما جستید و تعقیب كردید این قدر هیزم جمع شد، گناهان شما هم جمع و احصا می شود و یك روز می بینید از همان گناهان خرد كه به چشم نمی آمد، انبوه عظیمی جمع شده است. » 📚وسائل ، ج /2ص 462
*باران رحمت الهی* _موضوع داستان: طنز_ روزی باران شدیدی می بارید. ملا پنجره خانه را باز کرده بود و داشت بیرون را نگاه می کرد. در همین حین همسایه اش را دید که داشت به سرعت از کوچه می گذشت. ملا داد زد: آهای فلانی! کجا با این عجله؟ همسایه جواب داد: مگر نمی بینی چه بارانی دارد می بارد؟ ملا گفت: مردک خجالت نمی کشی از رحمت الهی فرار می کنی؟ همسایه خجالت کشید و آرام آرام راه خانه را در پیش گرفت. چند روزی گذشت و بر حسب اتفاق دوباره باران شروع به باریدن کرد و این دفعه همسایه ملا پنجره را باز کرده بود و داشت بیرون را تماشا می کرد که  یکدفعه چشمش به ملا افتاد که قبایش را روی سر کشیده است و دارد به سمت خانه می دود. فریاد زد: آهای ملا! مگر حرفت یادت رفته؟ تو چرا از رحمت خداوند فرار می کنی؟ ملانصرالدین گفت: مرد حسابی، من دارم می دوم که کمتر نعمت خدا را زیر پایم لگد کنم.
💠🔹🔷💠🔷🔹💠 💥شعری فوق العاده زیبا؛ احسنت به شاعرش ♦️عده ای سرب وگلوله,عده ای ملیاردها. ♦️هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا! ♦️این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا ♦️هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا! ♦️عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو ♦️هردو خوابیدند اما این کجا وآن کجا! ♦️این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش ♦️هردو آرام اند اما این کجا وآن کجا! ♦️این یکی در عمق دجله,آن يکی آنتاليا ♦️هر دو در آبند اما این کجا وآن کجا! ♦️این یکی با گازخردل, آن يكي با گاز پارس. ♦️هردو میسازند اما این کجا وآن کجا! ♦️عده ای کردند کار و عده ای بستند بار ♦️هردو فعالند اما این کجا و آن کجا! ♦️باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب ♦️هر دو تا رفتند اما این کجا وآن ♦️آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک ♦️هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا! ♦️عده ای بر تار شیطان میتنند چون عنکبوت. ♦️عده ای بر حق وجاویدند اما این کجا و آن كجا؟ 👌👌👌 💠🔹🔷💠🔷🔹💠
زنه زنگ زده رادیو میگه : 50 ساله با شوهرم ازدواج کردم خیلی بدبینه چیکار کنم؟ مشاور: یکمی دیگه تحمل کن بلاخره یکیتون میمیرید...😂
*((گندم)) از ((گندم)) بروید ((جو زجو))* 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹 📚📚📚📚📚📚📚📚 ارباب: به غلام دستور میدهد که مقداری تخم گندم بر زمین زراعتی او بپاشد غلام بر خلاف دستور ارباب مقداری تخم جو در آن کشتزار می پاشد اینک وقت برداشت است محصول رسیده است ارباب داخل کشتزار میشود همه جا را محصول جو پر کرده است، جای تعجب است باید سّر کار را از غلام پرسید ارباب: مگر من دستور نداده ام که گندم در این جا بکاری، چرا بر خلاف دستور من عمل نمودی و بجای گندم جو کاشتی؟! غلام: گمان کردم از جو هم گندم میروید ارباب: احمق دیده ای کسی جو بکارد و گندم بچیند غلام: پس چطور تو مرتکب گناه می شوی و امیدوار رحمت خدا می باشی؟! از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید، جوزجو 📚منبع: درسهائی از تاریخ یا داستان زنده ها 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹 📚📚📚📚📚📚📚📚
🕊🕯مهدی جان🕯🕊 🗓سه شنبه نسیم جمکرانت 💓به دل هامی دهدحال وهوایی نشسته برلب شیعه همین ذکر ⁉️کجایی یااباصالح کجایی⁉️ ⚜اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج⚜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ یک نفر در بارگاهت چشم تر می‌آورد یک نفر هم نذر پاهای تو سر می‌آورد یک کبوتر را میان صحنتان دیدم به چشم بهر جاروی حریمت بال و پر می‌آورد من یقین دارم نسیمی که به پرچم میخورد از دل خونم برای تو خبر می‌آورد آرزویت را اگر در گور بردم ، عاقبت در حریمت ، باد ، از خاکم اثر می‌آورد 💞السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام
1_50676973.mp3
2.44M
#صبح_است_و_سلام #ای_شه_کرببلا ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﻋَﻠِﻰِّ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﻭْﻻﺩِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﺻْﺤﺎﺏِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ #با_صدای_دلنشین💖_امام_خامنه_ای💖
❗️لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ...! از گرما مینالیم، از سرما فرار میکنیم در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت از تنهایی بغض می کنیم ... تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ: ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎه.. ﮐﺎﺭ... ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭه ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ! ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ ... ✍
┈••✾•🌿🍂🌿•✾••┈ 💫✨ 🍂پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود... 👨پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!! پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند...! دختر گفت: 👌پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈