#لطیفه😁😂
ﺍﺯ طرف می پرسن :
ﺍﮔر ﺗﻮ #ﺟﻨﮕل ﺩﺭﺣﺎﻝ ﻧﻤﺎﺯﺧﻮﻧﺪﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﻭ ﯾﻬـﻮ ﯾﻪ #ﺷﯿﺮ ﺟﻠﻮﻣﻮﻥ ﺳﺒﺰ ﺑﺸﻪ 🦁
❓ﺑﻬﺘﺮه ﻧﻤﺎﺯﻭ ﺑﺸﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯿﻢ
ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺴﺘﯿﻢ ﻭ#ﻧﻤﺎﺯ رو ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﯾﻢ؟
👨🏻اونم میگه:
شما ﺍﮔر #ﻭﺿﻮﺕ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﺸد، وایستا ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻩ
😁😂😂
ـ⛈🌧⛈
#احکــامشرعی
🔰 ۸ چیز #وضو رو باطل میكند :
🔅خارج شدن #ادرار و #مدفوع
🔅خارج شدن #باد معده
🔅#خوابى كه بر عقل غلبه كند و بواسطه آن چشم نبيند و گوش هم نشنود.
(اگر چشم نبيند ولی گوش بشنود
وضو باطل نمیشه❌)
🔅هرکاری كه #عقل را از بين ببرد
(مانند مستى، بيهوشى و ديوانگى)
🔅#استحاضه زنان
🔅جایی كه #غسل واجب میشه
(مانند حیض)
🔅#مـسّ ميّـت انسان
....๑ღ🌸@Fadaii🌸ღ๑....
#فدایی_مولا
طرح امین دبیرستان شهید میثمی۲
🔴#سرگذشت_ارواح در عالم برزخ #قسمت_ده_ویازده ◾️پس از مدتی به عبور گاه باریکی رسیدیم که دو طرف آن را
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
#قسمت_دوازده
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است.
♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم.😱 وحشت زده خواستم فرار کنم🏃♂ و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت:
مگر قرارت را فراموش کردی؟ ❗️
😱با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟!
گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم.
❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم.
گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی.
🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی⁉️
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم.
▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم.
با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی⁉️
🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست.
🔷گفتم: حتی نیک⁉️
گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد.
دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم.
دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند.
⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...
🔥 با شنیدن این حرف، لرزه بر بدنم افتاد و مجبور شدم که با او همراه شوم، به شرط این که من از او جلوتر حرکت کنم و او از پشت سر مرا راهنمایی کند. زیرا دیدن قیافه او برایم نوعی عذاب بود.
💥چند قدمی جلوتر رفتم و باز ایستادم و اطراف را نگریستم.
حالا دیگر دهانه ابتدای غار هم پیدا نبود.
تاریکی و ظلمت بر همه جا حاکم شد.
🍂ترس عجیبی در وجودم رخنه کرده بود.
گناه را صدا زدم،
اما هیچ جوابی نشنیدم.
با وحشت برای مرتبهای دیگر صدایش زدم.
وحشت و اضطراب لحظهای راحتم نمینهاد.
در اطراف خود چرخی زدم تا شاید راه گریزی بیابم، اما دیگر نه ابتدای دهانه غار را میدانستم کجاست نه انتهای آنرا.
◾️بی اختیار نشستم و مبهوتانه سر به گریبان ندامت فرو بردم. غم و اندوه در دلم لبریز شد،
و از دوری نیک بسیار گریستم... 😭😭
✍ادامه دارد..
♡••࿐
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
✍#فدایی_مولا
به یاد تمام 🥀شهدای اغتشاشات اخیر
سلام و درودی از عمق جان به شما
که مظلومانه و غریبانه جان دادید
به نام زن زندگی آزادی😔😔
در حالیکه
ماهیت حامیان و اغتشاشگران این است:
👈از زن گفتند و به جنس زن فحش دادند
👈از زندگی گفتند و با حمله به بازار زندگی مردم رو مختل کردند
👈از آزادی گفتند و آرمان علیوردی رو به خاطر ظاهر مذهبی شهید کردند
شعارهای پوشالی...
#اندکی_بصیرت
....๑ღ🌸@Fadaii🌸ღ๑....
✍#فدایی_مولا
#شبهه_دانش_آموزی
سلام خانم
چرا به امام خمینی یا به رهبر، امام میگویند مگر معصوم هستند؟
سلام عزیز دلم💞
🔶جواب اول:
امام به معنای پیشرو، جلودار، پیشوا، فرمانده و رهبر است. بنابراین هر کسی جلودار و پیشروی گروهی باشد و آنها را هدایت کند و آن گروه از او تبعیت کنند امام آن قوم و گروه میشود.
🔷 جواب دوم:
همان طور که ما در نماز جماعت به کسی که جلو میایستد و بقیه به او اقتدا میکنند و در نماز از او تبعیت میکنند امام جماعت میگویم. یا کسی که نماز جمعه را اقامه میکند و مردم به او اقتدا میکنند به او امام جمعه گفته میشود و کسی هم که پیشوای یک جامعه باشد و آنها را هدایت و رهبری کند و مردم هم از او تبعیت کنند امام جامعه گفته میشود.
♦️جواب سوم:
در قرآن امام هم برای کفر به کار رفته است هم برای حق؛🍃❣یَوْمَ نَدْعو کُلُّ اُناس بِاِمامِهِمْ❣🍃: «روزى که هر گروهى را با پیشوایشان فرا مى خوانیم(اسراء/71). امام در این آیه هم امام ضلالت را شامل میشود هم امام هدایت را شامل میشود.
✅ پس امام هم برای حق هم برای کفر به کار می رود. پس امام گفتن دلیل بر حق و معصوم بودن کسی نیست.
💎جواب چهارم: ما ۱۴ معصوم داریم و هیچ یک از بزرگان و رهبران ما ادعای معصوم بودند نکردند و کسی هم که به او عنوان امام میدهیم هیچگاه به عنوان معصوم بودن این عنوان را به او نمیدهیم بلکه به عنوان رهبر و پیشوای امت اسلام استفاده میکنیم.
....๑ღ🌸@Fadaii🌸ღ๑....
✍#فدایی_مولا
#گفتمان_دینی
💠 انتظار ظهور حاکمیت عاليترين شخصیت هستي، نشانه ي بلوغ بشریت است.
باید تلاش کرد
تا این انتظار زنده و با طراوت بماند
به خصوص که ائمه ي معصومین علیهم السلام هم تأکید کرده اند
💫«أليس انتظار الفرج من الفرج»💫
آیا انتظار فرج به خودي خود از فرج محسوب نمي شود و برکات فرج را به همراه ندارد⁉️
📚 بحار الانوار، ج۵۲،ص۱۲۸.
♻️ لازمه ي انتظار حقيقي،
معرفتي خاص است
و اگر با معرفتي صحيح همراه شود،
برکات فوق العاده اي به همراه دارد
و مانع مي گردد که انسان ها
گرفتار اکنون زدگي شوند
و سرنوشت خود را به دوران حاکمیت ظلمات آخرالزمان بسپارند.
#سه_شنبه_های_مهدوی
....๑ღ🌸@Fadaii🌸ღ๑....
✍#فدایی_مولا
طرح امین دبیرستان شهید میثمی۲
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ #قسمت_دوازده ⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرف
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
#قسمت_سیزده
♻️هنوز چیزی نگذشته بود که صدای پای عابری مرا به خود آورد.
👂 گوشهایم را تیز کردم شاید بفهمم صدای پا از کدام سو است.
عطر دل نواز نیک قلبم را روشن کرد.
و این بار اشک شوق در چشمانم حلقه زد.
💫آغوش گشودم و با خوشحالی تمام او را در آغوش فشردم و تمام ماجرا را برایش بازگو کردم، تا مبادا از من رنجیده خاطر گردیده باشد.
🔆 نیک گفت: من نیز چون تو را در عقب خود نیافتم، از همان راه بازگشتم، به واسطه بوی بدی که در سمت چپ، جای مانده بود، از جریان آگاه شدم و در آن مسیر حرکت کردم. اما هر چه گشتم تو را ندیدم. 🕯تا اینکه به نزدیک غار رسیدم. گناه را دیدم که از غار بیرون میآمد و چون مرا دید به سرعت دور شد دانستم که تو را گرفتار کرده است، و چون داخل غار شدم صدای ناله را از دور شنیدم، خوشحال شدم و به سرعت به سمت تو آمدم.
🌺پس از لحظه ای سکوت نیک ادامه داد:
البته این راهی که آمدی، قبلا برای تو در نظر گرفته شده بود. اما به واسطه توبه ای که کردی این راه از تو برداشته شد هر چند گناه سعی داشت تو را به این راه باز گرداند...
هر طور بود بقیه راه را پیمودیم تا اینکه به محیط باز و وسیعی رسیدیم که باتلاق مانند بود و چون قدم در آن نهادم، تا زانو در آن زمین لجن زار فرو رفتم. ❎دیگر تا دهان در باتلاق فرو رفته بودم و توان فریاد کشیدن و کمک طلبیدن نداشتم، ✨که به ناگاه فرشته الهی پدیدار شد و طنابی را به نیک داد و گفت: این طناب را خودش پیشاپیش فرستاده، کمکش کن تا نجات یابد.
🌻فرشته رفت و نیک بلافاصله طناب را به سمت من انداخت. وقتی باتلاق را پشت سر نهادیم از نیک پرسیدم: مقصود فرشته از اینکه گفت: طناب را خودش فرستاده، چه بود؟
🍀نیک گفت: اگر به یاد داشته باشی، ده سال پیش از مرگت، مدرسه ای ساختی که اینک کودکان و نوجوانان در آن به تعلیم و تربیت مشغول اند،خیرات آن مدرسه بود که در چنین لحظه ای به کمکت آمد.
💠پس از تصدیق حرف نیک با قیافه ای حق به جانب، گفتم: من پنج سال قبل از آن نیز مسجدی ساختم، پس خیرات آن چه شد؟
✨نیک گفت: آن مسجد را چون از روی ریا و کسب شهرت ساختی و نه برای خدا مزدش را هم از مردم گرفتی.
گفتم: کدام مزد؟!
گفت: تعریف و تمجیدهای مردم، به یاد بیاور که در دلت چه می گذشت وقتی مردم از تو تعریف می کردند!
تو خوشبختی آنان را بر خوشحالی پروردگارت مقدم داشتی.
🌻باید بدانی که خداوند اعمالی را می پذیرد که تنها برای او انجام گرفته باشد.
🍁حسرت وجودم را فراگرفت و به خود نهیب زدم: دیدی چگونه برای ریا و خودپسندی، اعمال خودت را که می توانست در چنین روزی دستگیر تو باشد، تباه کردی...
ادامه دارد...
♡••࿐
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
✍#فدایی_مولا
#حرف_حساب
ملتی که کتاب نمیخواند،
باید تمام تاریخ را تجربه کند...!
Nations who don't read have to experience the whole history anew!
....๑ღ🌸@Fadaii🌸ღ๑....
✍#فدایی_مولا