نخبهای که در حادثه تروریستی شیراز به شهادت رسید
🔹یکی از شهدای حمله بیرحمانه به حرم شاهچراغ، سید فریدالدین معصومی از نخبگان کشوری و فارغ التحصیل از نیوزلند و خدمتگزار کشور در زمینه برق بود.
🔹یکی از دوستان این شهید نقل میکرد که در سالهای تحصیل یکی از هم دانشگاهیهای او به شوخی در نیوزلند به او گفته بود: شما که اینقدر به نماز مقیدی و در تمام نمازهای جماعت نیوزلند شرکت میکنی، آخر در نماز شهید میشوی.
🔹دیروز حین برگشت از ماموریت برای زیارت و اقامه نماز به حرم میرود که به شهادت میرسد.
🔹پیکر شهید فردا بعد از نماز جمعه تهران تشییع و در گلزار شهدای بهشت زهرا آرام خواهد گرفت.
نخبه شهید فاجعه خونین شاهچراغ
🔴 ارباب مشترک
برخی می گویند چه ربطی بین اغتشاشگران اخیر که مخالف #حجاب و طرفدار بی بندوباری هستند با این جنایت داعش در #شاهچراغ وجود دارد؟! داعشی که در مسئله حجاب از همه سختگیرتر است!!
حل این معادله خیلی هم مشکل نیست. فقط کافی است یادمان نرود هر دوگروه ، دانسته یا نادانسته از یک جا مدیریت می شوند ؛ یعنی آمریکا و همدستانش .
هر کدام هم به نوبت قسمتی از نقشه های آن ها را علیه ایران اجرایی می کنند ...
#ایران_تسلیت
✍"قاسم اکبری"
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
من خدا را انتخاب کردهام و راه او را؛ اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنم، هرگز نمیخواستم نظامی شوم. هرگز از مندرج شدن خوشم نمیآمد. من کلمهی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهيد برمیخواست بر هیچ منصبی ترجیح نمیدهم. دوست داشتم و دارم قاسمِ بدون پسوند و پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم..
📚بخشی از نامه ی حاج قاسم به دخترش فاطمه
✨﷽✨
#پندانه
روزت را بیاندیشه سر نکن
«فقر» چیزی است که همه جا سرک میکشد.
فقر، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست. فقر چیزی را نداشتن است، ولی آن چیز پول نیست، طلا و غذا هم نیست.
فقر همان گردوخاکی است که بر کتابهای فروشنرفته یک کتابفروشی مینشیند.
فقر، تیغههای برنده ماشین بازیافت است که روزنامههای برگشتی را خرد میکند.
فقر، کتیبه 3هزارسالهای است که روی آن یادگاری نوشتهاند!
فقر، پوست موزی است که از پنجره یک ماشین به خیابان انداخته میشود.
فقر، شب را «بیغذا» سر کردن نیست، فقر، روز را «بیاندیشه» سر کردن است.