eitaa logo
عــشــقـ وآرامــشــ
1.7هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
14.2هزار ویدیو
61 فایل
تمامی فعالیت این کانال نذرظهوروسلامتی آقاصاحب زمان(عج)می باشد اگر مطالب اثرگزاربودصلواتی هدیه کنید به مولای زمین و زمان (عج) کپی کردی گوارای وجود
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️تو فقط به پنج عادت نیاز داری . 📌یکی برای اینکه خلاقیتت رو بیشتر کنی . 📌یکی برای حفظ تناسب اندامت . 📌یکی برای بالا بردن سطح دانشت . 📌یکی برای رشد طرز فکرت . 📌یکی برای کسب درآمد https://eitaa.com/mhfstjjg کــانــال عــشــق وآرامش
امروز آینده خودت رو بساز... به 5 سال بعد فکر کن! از الان عادت های ورزشی و غذایی رو بساز،که 5 سال دیگه بدن دلخواهت رو داشته باشی. از الان عادت های یادگیری رو بساز،تا 5 سال دیگه بازدهی‌شون رو توی زندگیت ببینی. از الان روتینی رو واسه روزهات بساز،تا 5 سال دیگه حست نسبت به زمانی که در طول روز میگذرونی خیلی بهتر باشه. از امروز عادت های یادگیری رو بساز که 5 سال دیگه بازدهیشون رو توی زندگیت ببینی. از روزمرگی هات فاصله بگیر! https://eitaa.com/mhfstjjg کــانــال عــشــق وآرامش
صدای_خداوند.mp3
2.15M
🔸چطور صدای خداوند را بشنویم؟ 🔸راه شهود... https://eitaa.com/mhfstjjg کــانــال عــشــق وآرامش
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید پایانی بر غروبِ تنهایی‌ات باشد 🔻 https://eitaa.com/mhfstjjg کــانــال عــشــق وآرامش
🚩 تمرین مهم ●به آینه بنگرید و بگویید: "من لیاقت داشتن.......را دارم و اکنون آن را می پذیرم" یا "من لیاقت .......بودن را دارم و اکنون آن را می پذیرم" ✔️این جمله را دو سه بار تکرار کنید. چه احساسی به شما دست می دهد❓ همیشه به احساسات خود،و آنچه در جسم شما می گذرد ،توجه کنید. آیا احساس می کنید آنجه می گویید حقیقت دارد یا هنوز احساس می کنید که ارزش و لیاقت خواسته ی خود را ندارید❓ ❗️اگر احساسی منفی در وجودتان می گذرد ،به تکرار جمله ی تاکیدی خود بازگردید و بگویید:" "من آن الگوی آگاهیم را که در برابر خیر و صلاحم مقاومت می ورزد رها می کنم. من لیاقت .......را دارم. آن قدر این جمله را تکرار کنید تا احساس پذیرش به شما دست دهد. حتی در صورت لزوم ،چند روز پیاپی، جمله را تکرار کنید.❗️ 📕لوئیز هی"شفای زندگی" این تمرین بسیااااار مهم و پایه ای در خویشتن دوستی و جذب خواسته های شماست! https://eitaa.com/mhfstjjg کــانــال عــشــق وآرامش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هندونه نمیقولی؟!😁 شــادی حــق مــاســت🦋 https://eitaa.com/mhfstjjg کــانــال عــشــق وآرامش
🧶دروغگویی(۱) یکی از تله‌های تربیتی که والدین در آن می‌افتند، دروغ گفتن برای ترساندن بچه‌هاست ☜شاید شما هم برای این‌ که فرزندتان، کاری را که از آن سرپیچی کرده، انجام دهد، به دروغ، محلی ترسناک را برایش توصیف کنید که همه بچه‌های بد و حرف‌گوش‌ نکن به آنجا می‌روند بعد، تهدید کنید که اگر آن کار را انجام ندهد، او را به آن مکان می‌فرستید. 🧠 این موضوع، ذهن کودک شما را پر از ترس می‌کند و باعث می‌شود تا مدت‌های طولانی، از نزدیک شدن به بعضی مکان‌ها یا آدم‌های خاص، واهمه داشته باشد. 🧕 مادری را در نظر بگیرید که مجبور است سر کار برود و چون نمی‌خواهد دختر خواب‌آلودش، صبح زود و قبل از رسیدن به خانه مادربزرگ، یک گریه و زاری درست و حسابی راه بیندازد، به او می‌گوید: «اگر همین حالا ساکت نشی، می‌گم آقا پلیسه بیاد و ببردت زندان»! واضح است که از آن به بعد، دختر او، از تمام پلیس‌های شهر می‌ترسد. https://eitaa.com/mhfstjjg کــانــال عــشــق وآرامش
🧶دروغگویی(۲) روش درست: دروغ‌های مصلحتی، ممکن است گاهی به یاری‌تان بیایند و ترساندن کودک، به شما کمک کند تا او، حرف‌شنوی بیش‌تری داشته باشد، اما توصیه همیشگی این است که با کودک‌تان صادق باشید. 🌂 به‌ عنوان مثال، این مادر می‌توانست به دخترش بگوید: «می‌فهمم که دلت نمی‌خواهد صبح زود بیدار شوی و تا خونه مادربزرگ، توی اتوبوس سرپا بایستی، من هم دوست ندارم سر کار بروم، اما مجبورم و چاره دیگری ندارم.» 🕰 این روش باعث می‌شود او، احساس بهتری درباره صبح زود بیدار شدن و… داشته باشد. https://eitaa.com/mhfstjjg کــانــال عــشــق وآرامش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نــاب یکی از پیامبران بنی اسرائیل حضرت عُزیر(ع) بود که نام مبارکش یک بار در قرآن آمده است و نامش در لغت یهود،عذرا گفته می شود.پدر و مادرش در منطقە بیت المقدس زندگی می کردند.خداوند دو پسر دوقلو به آنها داد که نام یکی را عزیر و نام دیگری را عُذره گذاشتند.عزیر و عذره با هم بزرگ شدند تا به سی سالگی رسیدند.عزیر(ع) پس از آنکه ازدواج کرد به قصد سفر از خانه بیرون آمد.پس از خداحافظی با بستگانش،اندکی انجیر و آب و میوە تازه با خود برداشت تا در سفر از آن بهره بگیرد.در بین راه به آبادی رسید که به طور وحشتناکی درهم ریخته و ویران شده بود و حتی استخوان های ساکنان آنجا نیز پوسیده شده بود. هنگامی که عزیر(ع)با دیدن این منظره وحشتناک به فکر معاد و زنده شدن مردگان افتاد و با خود گفت:چگونه خداوند این مردگان را زنده می کند؟البته او این سخن را از روی انکار نگفت بلکه از روی تعجب گفت: او در این فکر بود که خداوند جانش را گرفت و در ردیف مردگان قرار داد.پس از صد سال،خداوند عزیر(ع) را زنده کرد.فرشته ای از جانب خدا آمد و از او پرسید: چقدر در این بیابان خوابیده ای؟ او که گمان می کرد ساعاتی بیش در آنجا استراحت کرده باشد در جواب گفت:یک روز یا کمتر! فرشته به او گفت:تو صد سال در اینجا بوده ای.اکنون به غذا و آشامیدنی خود بنگر که چگونه به فرمان خدا در تمام این مدت سالم مانده و هیچ آسیبی ندیده است.اما برای اینکه باور کنی به الاغ خود بنگر و ببین که چگونه با مرگ ،اعضای آن از هم متلاشی شده است و اینک ببین که خداوند چگونه اجزای پراکنده و متلاشی شده آن را دوباره جمع آوری کرده و زنده می کند.با دیدن این منظره عزیر گفت:می دانم که خداوند بر هر چیزی توانا است.اینک مطمئن شدم و مسأله معاد را با تمام وجودم حس کردم و قلبم سرشار از یقین شد. آنگاه عزیر سوار بر الاغ خود شد و به سوی خانه اش حرکت کرد در مسیر راه می دید که همه چیز تغییر کرده است.وقتی به زادگاه خود رسید دید که خانه ها و آدمها تغییر کرده اند با دقت به اطراف خود نگاه کرد تا مسیر خانه خود را یافت و به نزدیک منزل خود آمد.در آنجا پیرزنی لاغر اندام و خمیده قامت و نابینا را دید از او پرسید:آیا منزل عزیر همین جا است؟ پیرزن گفت:آری همین جا است.سپس به دنبال این سخن گریه کرد و گفت:دهها سال است که عزیر مفقود شده و مردم او را فراموش کرده اند چطور تو نام عزیر را به زبان آوردی؟ عزیر گفت:من خود عزیر هستم.خداوند صد سال مرا از این دنیا برد و جزء مردگان در آورد و اینک بار دیگر مرا زنده کرده است. آن پیرزن مادر عزیر بود که با شنیدن این سخن پریشان شد و گفت:صد سال قبل عزیر گم شد.اگر تو واقعا عزیر هستی و راست می گویی(او مردی صالح و مستجاب الدعوه بود) دعا کن تا من بینا شوم و ضعف پیری از من برود.عزیر دعا کرد.پیرزن بینا شد و سلامتی خود را بازیافت و با چشم تیزبین خود پسرش را شناخت و دست و پای پسرش را بوسید و سپس او را نزد بنی اسراییل برد.بزرگ قوم بنی اسراییل به عزیر گفت:ما شنیدیم هنگامی که بخت النصر،بیت المقدس را ویران کرد و تورات را سوزاند فقط چند نفر انگشت شمار حافظ تورات بودند.یکی از آنها عزیر(ع) بود. اگر تو همان عزیر هستی تورات را از حفظ بخوان.عزیر تورات را بدون کم و کاست و از حفظ خواند.آنگاه او را تصدیق کردند و به او تبریک گفتند و با او پیمان وفاداری به دین خدا بستند.امام باقر(ع) گفته است عزیر و عذره هر دو از یک مادر؛دوقلو بدنیا آمدند.عزیر در سی سالگی از آنها جدا شد و صد سال به مردگان پیوست و سپس زنده شد و نزد خاندانش بازگشت.او بیست سال دیگر با برادرش زیست و سپس باهم از دنیا رفتند در نتیجه عزیر پنجاه سال و عذره صد و پنجاه سال عمر کردند. https://eitaa.com/mhfstjjg کــانــال عــشــق وآرامش ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌