هر چقدر کمتر جواب انسانهای منفی رو بدید
از زندگی با آرامش بیشتری
برخوردار خواهید بود،
به خاطر حرف مردم زندگیتو خراب نکن
این مردم اگر پیامبر هم بودن
هزار ایراد از کار خدا میگرفتن !
#کانال عشق وآرامش
#تغییر_نگرش
مزیت برنده بودن چیزی نیست که به صورت مادر زادی واز بدو تولد ،باهوش یا استعداد زیاد همراه باشد .
مزیت برنده بودن در نگرش است نه یک ویژگی ذاتی .
#قدرت_ذهن
#کانال عشق وآرامش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شگفتیهای_آفرینش 🐌🔪
🍀 عبور حلزون از روی تیغ بدون آسیب دیدن!!😳
گر نگهدار من آنست که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
#یا_حفیظ
#اسماء_الله
#خدایاشکرت
#کانال عشق وآرامش
🦋🌿
اگر بی هدف از خواب بیدار شدید، بهتره برگردید و بخوابید!
"استیو جابز"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا زمانی که به شرایط واکنش
نشان می دهی آن را دوباره و دوباره
تجربه خواهی کرد
#کانال عشق وآرامش
❥✺﷽ ✺❥
در سالهای دور در شهر كوچكی عابدی زندگی میكرد كه بسيار وارسته بود و تمام ذهن و فكرش کمک به مردم و رفع مشكلات و گرفتاریهای آنان بود
او آنقدر بين مردم محبوب بود كه مردم
تمام مسائل خود را با او در ميان میگذاشتند
یک شب عابد خواب بسيار عجیبی ديد!
او در خواب دید كه یکی از فرشتگان مقرب
خداوند به منزل او آمد
بعد از سلام و احوالپرسی به درویش گفت:
تو نزد خداوند و ما خیلی عزیز هستی
خداوند قرار است سیل عظیمی را به اين شهر روانه سازد اما از آنجا كه تو نزد خداوند مرتبه ویژهای داری لذا به تو اين بشارت را میدهیم كه اول به مردمان شهر خبر بدهی كه بتوانند پناهگاهی پیدا كنند و دوم اینكه خداوند با امداد غیبی خود حافظ جان تو خواهد بود
عابد از خواب بیدار شد و حال عجیبی داشت اول دو ركعت نماز شكر خواند و بعد از راز و نياز با خداوند به ميدان شهر رفت و اعلام كرد كه تمام مردم جمع شوند كه كار بسيار مهمی با آنان دارد
مردم هم تا فهمیدند كه عابد با آنها كار مهمی دارد هر چه سریعتر همدیگر را خبر كردن و بعد از مدتی اكثر مردمان شهر در میدان جمع شدن و همه منتظر صحبتهای مرد خدا
عابد بعد از حمد و سپاس خداوند
قضيه خواب عجيب خود را تعریف كرد
مردم شهر كه از اين خبر بهت زده شده بودند
اول از همه خدا را شكر كردند بخاطر وجود عابد در شهرشان و بعد بزرگهای شهر تصميم گرفتن هر چه سريعتر به جایی ديگر نقل مكان كنند تا از گزند سيل در امان باشند
مردم سريع دست به كار شدن و اول از همه به نزد عابد رفتن تا او را با خود ببرند اما عابد مخالفت كرد و گفت شماها به فكر خودتان باشيد و اصلاً نگران من نباشيد
چند روزی گذشت و دیگر شهر تقریباً خالی شده بود كه آسمان ابری شد و باران شروع شد یک باران عجيب و غريب كه تا آن روز هيچكس نديده بود
عدهای از جوانان شهر كه هنوز نرفته بودند خودشان را به در خانه عابد رساندن و به او گفتن كه با آنها بيايد اما باز هم او مخالفت كرد!
باران زود تبديل به سيل عظیمی شد كه همه جای شهر رو فرا گرفت، عابد با آرامش خاصی در خانه خود نشسته بود و به عبادت مشغول بود و البته در ذهن خود آن پيغام فرشته خداوند را هم مرور میكرد خداوند با امداد غیبی خود حافظ جان تو خواهد بود
آب تا زير پنجره خانه عابد رسيده بود ناگهان
صدای ضربه خوردن به شیشه پنجره را شنيد
ديد چند تا از مردم شهر با قايق و به سختی
خود را به زير پنجره خانه درويش رسانده بودند، به او گفتن زودتر تا آب همه خانهاش رو فرا نگرفته به قایق آنها بیاید
اما عابد باز هم مخالفت كرد
و به آنها گفت به فكر خود باشند
آب كم كم به داخل خانه عابد نفوذ كرد
عابد همچنان به عبادت مشغول بود
آب تا زیر زانوهای عابد رسیده بود
از دور دست صدای مردم را میشنید كه
نام او را فرياد میزدند و از او میخواستند
كه از خانه بيرون بیاید و آنها با طناب او را
نجات دهند
اما عابد اعتنایی نكرد آب تا زير گردن عابد رسيده بود كم كم آب به بالای دهان و بینی عابد رسیده بود و تنفس را برای عابد دشوار كرده بود، آب بيشتر و بيشتر شد عابد در آب غرق شد!
عابد چشمانش را باز كرد همان فرشتهای
كه با او صحبت كرده بود را ديد
عابد برآشفت به فرشته گفت:
وای بر من كه یک عمر عبادت كردم
پس كو آن امداد غیبی كه میگفتی؟
پس كو آن مرحمت خداوند!؟
فرشته لبخندی زد و گفت: دوباره ماجرا را مرور كن خداوند چند بار توسط بندههایش موقعيت نجات تو را فراهم كرد
کمک آن جوانان كه با قايق به زير پنجره
خانهات آمدن را چرا رد كردی؟
صدای آن مردمی كه میگفتند از خانه بیرون
بيا تا با طناب تو را نجات دهیم را شنیدی
اما اعتنایی نكردی
مردمی كه همان ابتدا میخواستند
تو را با خود ببرند اما توجهی نكردی
خداوند ديگر چگونه میتوانست تو را
نجات دهد؟ تمام اينها امداد غیبی بودند
كه تو توجهی نكردی
هر یک از ما آدمها و ماجراهای اطراف
زندگیمان یک جورهایی شبیه همین عابد
و تصورش از امداد غیبیست
امداد غیبی همين فرصتهایی هست كه
در زندگی روزمره همه ما به وجود میآید
گاهی اوقات خودمان فرصتهائی را كه
داريم استفاده نمیكنیم و انتظار داریم
يه اتفاق ماوراء طبیعی برایمان بیفتد
🌺کانال عشق وآرامش🌺
https://eitaa.com/joinchat/842072215Cdd41f2df3a
https://eitaa.com/mhfstjjg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 حضرت ایوب صبر کرد؟!
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حضرت يونس درتاریکی دریا و شکم ماهی تنها مانده بود،
🔑کلیدش:
"لا إله إلّا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين" پس نجات یافت
حضرت أيوب به بیماریهای سختی دچارشد،
🔑کلیدش:
"رَبِّ إنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ"
پس از درد و رنج نجات یافت
حضرت إبراهيم درآتش افکنده شد،
🔑کلیدش:
"حسبنا الله ونعم الوكيل"
پس نجات یافت و پیروز گشت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
این تیکه خیییلی جالبه!☺️
✅دقیقا همون چیزی هست که در آیات و روایات ازش صحبت شده.
اینکه میفرماید: و من یعمل مثقال ذره شرا یَره...
🔻هر کسی ذره ای خوبی و بدی کنه اونجا میبینه :")
کوچک ترین عمل و فکری که انسان بکنه اونجا ازش سوال میکنند که چرا؟!
👌پس چقدر خوبه که آدم توی همین دنیا همیشه این سوال رو از خودش بپرسه.
چرا؟!
چرا الان به همسرت بد نگاه کردی؟
چرا سرت بچت داد زدی؟
چرا با اون نامحرم وقتی میدونستی غلطه چت کردی؟
چرا پشت سر فلانی حرف زدی؟
چرا نسبت به فلانی فکر بد کردی؟
چرا....؟
#ماه_رمضان
😎خودسازی
🌺کانال عشق وآرامش🌺
https://eitaa.com/joinchat/842072215Cdd41f2df3a
https://eitaa.com/mhfstjjg