من از این بچه یادگرفتم اگر خدارا اندازه مامان حساب می کردیم ، اگر مثل این بچه یاد میگرفتیم هرچه میخواهیم را از خدا بخواهیم ،بارمان بسته بود!
آیتاللهبهجت
میعاد
_
کفش های جفت شده دم مسجد را شمردم کمتر از ده جفت بود ، و آبادی ما مردان زیادی دارد که پیشانی آنها سالهاست با ایل خدا قهر کرده !
و من به باران در وسط تابستانِقشلاقاعتقاد دارم !
تو می آیی من باور دارم!
اللهمعجللولیکالفرج
میشد اگر،
هر چه در بود میبستم
و در آخر همهی جملهها
نقطه میگذاشتم؛
گاهی برای به معنا رسیدن
باید تمام شوند !
کلمهها، آدمها . .
آدما رو خسته نکنید از خوب بودن، از مورد اعتماد بودن، از ساده بودن؛ اینروزا تنها چیزی که پیدا نمیشه، آدمیه که کنارتون بمونه، بدون اینکه به منفعتِ خودش فکر کنه.
آدما رو از آدم بودن خسته نکنید...
« وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ... »
خدا میگه من طرف تو هستم!
حالا دیگه هر کی خواست بزار بره، هر کی خواست بزار بهت پشت کنه!
هر کی خواست تنهات بزاره؛ هرکی خواست باورت نکنه
ولی تو بدون خدا رو داری و همین برای همهی دنیات کافیه...