eitaa logo
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
400 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
343 ویدیو
5 فایل
درعِشْقْ گر چه منزل آخر #شَهادَتْ است تڪـلیـف اول اسـت #شَهیدانه زیسـتن 📍ارتباط با ادمین : @Madarr18 لینک ناشناس(نظرات،انتقادات،پیشنهاد): https://daigo.ir/secret/5745177868 💳 شماره کارت کمک به مراسمات: 6277601255690883
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام خدمت همه همسنگران عزیز خیرمقدم عرض میکنم به دوستانی که به تازگی به جمع ما پیوستن. 🌷🌷 ✨امروز پست گذاری نداریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 🌷 محمــد زینــت نــام جهـــان است چه خوشبوتر از آن اندر دهان است نزائیده  کســی همچــون محمـــد که نور روی وی رنگین کمان است ✍ : محسن بلنج •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍 😂 در منطقه المهدے درهمان روزهاے اول جنگ، جوان به گروه ماملحق شدند. آنهاازیڪ روستاباهم به جبهه آماده بودند.چند روزے گذشت.دیدم اینهااهل ! تااینکه یک روزباآنهاصحبت ڪردم.بندگان خداآدم هاے خیلے ساده اے بودند... آنها نه .فقط به خاطرعلاقه به آماده بودند جبهه... از طرفے خودشان هم دوست داشتندڪه نمازرایادبگیرند. من هم بعد ازیاددادن ،یکی از بچه هاراصدازدم و گفتم:این آقاپیش نمازشما،هر ڪارے ڪردشماهم انجام بدید. من هم ڪنارشما میایستم وبلندبلند ذڪرهاے نمازراتڪرارمے ڪنم تایادبگیرید. به اینجاڪه رسیددیگرنمیتوانست جلوے خنده اش رابگیرد.چنددقیقه بعدادامه داد:😂 دررڪعت اول وسط خواندن ،امام جماعت شروع ڪردسرش راخاراندن،یڪدفعه دیدم آن پنج نفرشروع ڪردندبه خاراندن سر!!😄 خیلی خنده ام گرفته بوداماخودم راڪنترل مے ڪردم. امادر وقتے امام جماعت بلندشد مُهربه پیشانیش چسبیده بودوافتاد. پےش نمازبه سمت چپ خم شد ڪه مهرش رابردارد یڪدفعه دیدم همه آنهابه سمت چپ خم شدندودستشان رادرازڪردند. اینجابودکه دیگرنتوانستم تحمل ڪنم وزدم زیرخنده😅 ✍ راوی: •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
📮 با و جلو بروید، باید گزینه‌ای که انتخاب می‌کنید از روی باشد تا شرمنده خون شهدا نشوید. 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🔸یکی از بود... ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید ،تیر تموم شد ، سنگ تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش ... همون موقع هم توی منطقه بود خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و شد ولی یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد.... تشنه بود جلوش می ریختن رو‌زمین .... فهمیدن حاج قاسم توی منطقس ... برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن بیسیم گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن فحش بده پشت بیسیم ...😔 ببین اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید .. 💔 ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می گفت ..‌ اصلا من آمدم جونم بدم اصلا من آمدم برا حضرت زینب اصلا من آمدم سرم رو بدم یا علی یا مولا یا زهرا .....😭😭😭😭😭 میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد که پشت بیسیم گوش می داد ....😭 بعدم رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برا حاج قاسم 😔💔 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
هرکـس برای دیـده شدن کار نکند! خدا برای دیده شدنش کار می کند ✍ ... •┈┈••✾•🌷🍃•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃•✾••┈┈•
💚 🍃 ... 🌷هنگامی که رزمندگان ما" " را از دشمن متجاوز پس گرفتند، برادران برای چند روزی حمله های عراق را دفع کردند، تا اینکه با کـمبود مـواجه شدند. آنها کم کم تـشنه و تـشنه تر می شدند، آتش توپخانه و خمپاره دشمن نیز بر روی برادران سنگینی می کرد. 🌷در این اثنا ناگهان یکی از گلوله های خمپاره دشمن به سنگی اصابت کرد و آنرا جـابجا نـمود. که ناگهان رزمندگان جـوشش چـشمه ای را از زیر آن مشاهده کردند. برادران در حالی که فریاد یا حسین یا حسین (ع) می کشیدند، از آب آن آشامیدند. •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 (صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:) زیاد کنید در خانه ها و مجالستان،سر سفره ها و در بازارهایتان،و در مسیر رفت و آمدهایتان و هر جا که بودید(استغفار کنید) چرا که شما نمی دانید چه زمانی نازل می شود. 📚 ،ج۵،ص ۳۱۹ •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
☘ محمدم و شال سبزش ... چندماہ بعد عقدمون من ومحمدم رفتیم بازار من دوتا خریدم. یڪیش شال سبز بود ڪہ چندبار هم پوشیدمش و یہ روز محمد بہ من گفت: اون شال سبزت و میدیش بہ من؟ حس خوبی بہ من میده ... شما و وقتی این شال سبزت هـمراهمہ قوت قلب مے گیرم ... خودش هـم دوردوزش ڪرد و شد شال گردنش ڪہ هر ماموریتی ڪہ میرفت یا بہ سرش مے بست یا دور گردنش مے انداخت ... و در ماموریت آخرش هـم هـمون شال دور گردنش بود ڪہ بعد شهادتش برام آوردن ... ✍ بہ روایت: همسر شهید ‌● :۱۳۶۵/۱۰/۱‌، مازندران ● :۱۳۹۵/۱/۲۱، خانطومان •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•