9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷کلیپ را تا آخر ببینید ونشر دهید 🌴🇮🇷🌷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۱۶ دی ۱۴۰۱
میلادی: Friday - 06 January 2023
قمری: الجمعة، 13 جماد ثاني 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها، 64ه-ق
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️17 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️18 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️20 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
▪️27 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام
🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌴🥀🥀🌹💐🌺🇮🇷🇮🇷🌷🌴
35.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سید دوباره گل کاشت
🔹سید #هاشم_الحیدری مجاهد زلال و شجاع عراقی بازهم اثبات کرد که دانش آموخته باکفایت و تربیت شده #مکتب_سلیمانی است.
🔹سید جان خدا حفظت کنه!
🔹 درد وبلات بخوره تو سر #خواص بی خاصیت ما که سیب زمینی هم نیستند!!!
🔰 حقا که ثابت کردی شاگرد حاج قاسم هستید!
🌷🇮🇷🌴
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استوری مناسبتی تقدیم به ترک زبان عزیز
خاک بقیع و صورت غمهای کربلا
انگشت و نقش قصِّه ی صحرای کربلا
امُّ البنین بی پسر و روضه های سر
امُّ البنین و غصِّه ی سقّای کربلا
وفـــات امالـــعـــــبــاس
حــضـــرت امالــبــنـــیــن﴿س﴾
بــرتــمــام شــیــعــیــان تسلیت🖤
#ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین
#جان_فدا
🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌷🌴🥀🥀🥀🥀
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما ملاحظه ونشر دهید 🌷🇮🇷🌴
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیاد نماز رزمندگان
اذان و نماز و جنگ و شهادت و پیروزی بسیجیان در دفاع مقدس
یاد همه شیرمردان دفاع مقدس جاودان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
#وَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷🇮🇷🌴🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸السلام علیک یا اباصالح مهدی
💫بی تو با سردترین
🌸فصل زمستان چه کنم
🌸با دلِ یخ زده و
💫پیکر بی جان چه کنم
🌸گیرم از مهلکهی
💫سردیِ دی جان بِبَرَم
🌸با هوای قفس
💫و نم نم باران چه کنم
🌸اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلَیَّکَ الْفَرَج
✅ راننده جوان برزیلی گوشه روسری ام را بوسید و گفت : خوش به حال شوهرانتان
➖➖➖➖➖➖➖➖
طاهره اسماعیلنیا بانوی ایرانی است که به واسطه شغل همسرش ، چندین سال به همراه همسر و فرزندان خود در کشور برزیل ، زندگی کرده است میگوید :
در یکی از تابستانهایی که در برزیل بودیم ، فاطمه دختر کوچکم بیمار شد . با توجه به مشغله هایی که همسرم داشت ، با معصومه دختر سیزده سالهام ، راهی مطب پزشک شدیم . در مسیر بازگشت ، تاکسی گرفتیم ، من و دخترم در حالی که مانتو و روسری بلند پوشیده بودیم ، سوار تاکسی شدیم . در مسیر حدس زدم که نوع پوشش ما ، توجه راننده را به خود جلب کرده است .
راننده پس از دقایقی سکوت ، با لحنی دلسوزانه در حالی که متوجه شده بود ما برزیلی نیستیم و خارجی هستیم ، به ما گفت: الآن تابستان است و هوا بسیار گرم . شما با این لباس و پوشش خیلی اذیت میشوید . به نظر من اینجا که کشور خودتان نیست ، راحت باشید . در کشور ما آزادی هست و میتوانید حجاب خود را بردارید .
من در جواب گفتم : بله ما هم گرمیِ هوا اذیتمان می کند ؛ ولی ما به این پوشش اعتقاد داریم . من به خاطر کشورم حجاب ندارم ، حجاب من به خاطر دین و اعتقادم به خداوند جهانیان است .
راننده مسیحی که باورِ حرفهایم برایش سنگین بود ، تأملی کرد و گفت : بله متوجه شدم ؛ اما من شنیده بودم که همسرانتان شما را با کتک مجبور به داشتن حجاب میکنند ! من لبخندی زدم و به آرامی گفتم : خُب اگر این طور بود ، الآن که شوهر من اینجا و همراه ما نیست ، دیگر ترسی از همسرم نداشتم و میتوانستم حجابم را بردارم !
راننده تاکسی در حالی که با سَر حرفهایم را تأیید میکرد ، در فکر فرو رفت و گفت : خُب چرا دخترِ نوجوانت را مجبور کردی حجاب داشته باشد ؟ گفتم : میتوانی از خودش بپرسی تا جواب سؤالت را بگوید . سپس از دخترم پرسید : عزیزم ! مادرت مجبورت کرده تا اینگونه لباس بپوشی؟ اینجا دخترم معصومه با لحنی قاطع و محکم به راننده گفت : نه ! نه ! من حجاب را دوست دارم و به حجاب معتقدم و به این نتیجه رسیدم که حجاب به من امنیت میدهد و از من محافظت میکند . من هم مثل مادرم حاضر نیستم بدون حجاب باشم و به دستورات دینم عمل میکنم .
من مثل راننده که از نگاهش معلوم بود از جواب معصومه خوشحال و فطرتش تا اندازهای بیدار شده است ، در درونم از پاسخ دقیقِ دخترم به وجد آمده بودم و سکوت کردم . دقایقی بعد راننده بالحنی پُر از حسرت ، آهی کشید و چند بار گفت : خوش به حال شوهرانتان ، سپس ماشین را کنار خیابان نگه داشت .
من و دخترم کمی ترسیدیم ، بعد دیدیم که راننده جوان ، سَر بر روی فرمانِ ماشین گذاشت و با لحنی محزون گفت : من این طور زندگی را بیشتر دوست دارم . زمانی که خانمِ من از خانه خارج میشود ، نمیدانم با دوستانش کجا میرود ، با چه کسانی سخن میگوید و حتی من اجازه ندارم از او این سؤالات را بپرسم . من در زندگیام آرامش ندارم و خیلی ناراحتم . اوقاتی که دلم میگیرد و غصهدار هستم ، به خانه مادر بزرگم که مثل شما انسان معتقدی است میروم . مادر بزرگم اعتقاد دارد که نباید لباس کوتاه پوشید و پوشش نسل جدید و بسیاری از کارهای آنان را قبول ندارد .
به نظر من افرادی مثل مادر بزرگ من ، زنان بسیار خوب ، پاک و خلاصه پایبند به همسر و زندگی خودشان هستند ؛ به همین خاطر من او را خیلی دوست دارم ، سر روی شانهاش میگذارم و ضمن آرامش یافتن ، از او میخواهم تا برایم دعا کند .
راننده تاکسی با تمام احساس ادامه داد : واقعا خوش به حال همسرتان . شما برای من هم خیلی محترم هستید که حتی در نبودِ او هم ، پوششتان را حفظ کردید و با این که اینجا تنها بودید و هیچ کس هم نبود ، با اصرار من ، حاضر نشدید حجابتان را بردارید . سپس راننده تاکسی از ماشین پیاده شد ، درب ماشین را باز کرد و گوشه روسری من را گرفت و بوسید و ضمن معذرتخواهی گفت : دوست داشتم از زبان خودتان بشنوم که زن مسلمان به زور حجاب نمیگذارد ، خدا شما را حفظ کند . لطفا برای من هم دعا کنید .
📚 منبع : سایت روزنامه همشهری ۲۴ تیر ۱۴۰۱
✅ حجاب و پوشش ، مصونیت است نه محدودیت
🌺 جهاد تبیین ، جهاد این روزگار ما
🌹در محضر شهیدان:
🔸آنانکه از روی بی بصیرتی و دنیا خواهی سخن گزاف می گویند و ولایت مقام معظم رهبری امام خامنه ایی را قبول ندارند و شهادت مدافعان حرم این امت حزب الله را زیرسوال می برند در تشییع (اگرجنازه ایی بود) و تدفین و یا مراسمات ختم حضور پیدا نکنند و همینطور می خواهم برایم گریه نکنند.
🌷فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم عباس کردانی
🌷شادی روحش صلوات...
🌷🌴🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌷🌴🥀🥀🥀🥀🥀