eitaa logo
قرارگاه میقات
290 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
105 فایل
#میقات، پاتوق آخرالزمانیها... @rahgozaar https://eitaa.com/joinchat/2115633213C8ae13116fb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر آنی کند نازی فرو ریزند قالبها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️در محضر قرآن کریم 🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ و هرگاه كار زشتى كنند، (در توجيه آن) گويند: ما پدران خود را بر اين كار يافتيم و خداوند ما را به آن دستور داده است. بگو: خداوند هرگز به كارهاى زشت فرمان نمى‌دهد. آيا چيزى را كه نمى‌دانيد به خدا نسبت مى‌دهيد؟! 🔵 پیام ها ی آیه شریفه ✅ توجيه گناه، بزرگ‌تر از خود گناه و نشانه‌ى سلطه و نفوذ شيطان است. «أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ‌ ... قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا» چه توجيه اجتماعى (نياكان) و چه توجيه مذهبى (امر خدا به زشتى‌ها). ✅ پايبندى به روش زشت و غلط نياكان و بدعت در دين، نشانه ولايت شيطان و عدم ايمان است. إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ‌ ... إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا ... ✅ فساد و زشتى برخى اعمال، روشن و فطرى است. «فاحِشَةً» («فاحشه» به گناهى گفته مى‌شود كه قباحت و زشتى آن روشن باشد) ✅ گاهى انحرافات انسان، براى نسل‌هاى بعدى الگو مى‌شود و منحرفان، بار گناه نسل‌هاى آينده را نيز به دوش مى‌كشند. «وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا» ✅ روش گذشتگان، هميشه ارزشمند نيست و تقليد نابجا از پيشينيان ممنوع‌ ۲۸ @gonbadekabood https://eitaa.com/joinchat/2115633213C8ae13116fb ☘✨☘✨✨☘✨☘✨☘✨☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام خمینی :اگر آمریکا و اسرائیل «لا اله الّا الله» هم بگویند، ما قبول نداریم؛ چرا که آنها می‌خواهند سرِ ما کلاه بگذارند. "صحیفه امام ج۱۵ ص۳۳۹" امام خامنه ای: مذاکره با آمریکا ممنوع است. با آمریکا مذاکره نمیکنیم. روحانی: اگر امريکا توبه کند ما توبه‌اش را می‌پذيريم! ◀️ همینقدر پیرو امام خمینی(ره) و ولایت فقیه!!!!! @gonbadekabood
🌟نبرد مجنون قسمت ۳۱🌟 "از مجنون تا رومادیه" *زیارت اماکن مقدسه عراق،قسمت دوم* چند ماهی از اتمام جنگ و آتش بس میگذشت و خبری از عملی شدن دستور صدام درخصوص بردن اسرای ایرانی به زیارت اماکن مقدسه درشهرهای کربلا و نجف نبود، نه از زیارت اماکن مقدسه خبری بود و نه از تبادل اسراء ، فکر میکردیم دستور صدام برای بردن اسراء به زیارت با توجه به طولانی شدن مذاکرات صلح منتفی شده یا شایدم وقتی از اردوگاه برای تبادل میرویم ابتدا به کربلا و نجف رفته سپس به مرز جهت تبادل برویم، چون اردوگاه رومادی۱۳در غرب بغداد و شمال غربی کربلا و نجف واقع شده بود. واپسین روزهای پاییز ۱۳۶۷بود و انگار سرمای پائیزی جوّ اردوگاه و خبرای داغ مذاکرات صلح و تبادل اسراء را تحت تأثیر خود قرار داده بود و جوّ انتظار، هیجان و لحظه شماری جهت آزادی و تبادل اسراء مثل اوایل پذیرش قطعنامه و آتش بس فروکش کرده بود. کم کم داشتیم باور میکردیم که باید مدت طولانی در اسارت بمانیم، احتمال میدادیم جنگی که ۸ سال به درازا کشیده لابد مذاکراتش هم به ۵ سال طول خواهد کشید. لذا امیدوار به آزادی بودیم ولی باورش را بسیار دور از ذهن میدیدیم. برخورد و رفتار سربازان عراقی هم هیچ تغییری نکرده بود و به هر بهانه ای اذیت و کتکاری میکردند. بند۲ کمپ۱۳ بخصوص پس از ورود اسرای۷ سال اسارت بسیار منسجم، متحد و هماهنگ شده بود. عراقیا در هر اردوگاه یک افسر اطلاعاتی از استخبارات یا همان اداره اطلاعات و امنیت عراق گماشته بودن، هر چند سعی میکردند برای اسراء ناشناخته و سرّی بماند اما اسرای اطلاعاتی خودی خیلی زود شناسائیش کرده و به همهٔ اسراء معرفیش کرده بودند. فعالیت افسر اطلاعاتی عراقی بیشتر شناسائی اسرای فعال و برجسته و نفوذ بین اسراء و کسب خبر در خصوص شورشها، اعتصابها، اعتراضها، برنامه ها، نقشه های اسراء و ارتباط بین سربازان عراقی و اسراء بود. افسر اطلاعاتی معمولا"نسبت به بقیه سربازان عراقی خوشروتر بود و کمتر کابل به دست توی اردوگاه می گشت و یا کتکاری میکرد. ترجیح میداد بیشتر با اسراء سر صحبت را باز کند و بحث های سیاسی راه انداخته و از نظرات و عقاید اسراء باخبر و افراد را شناسائی کند، خوشبختانه به محض شناسائیش کسی حاضر به بحث و گفتگو با ایشان نبود و همه ازش پرهیز میکردند. این افسر در ساعات آزاد باش اسراء، توی اردوگاه می گشت و از روی ادیکت پیراهن لباس فرم زرد رنگ اسراء نمیدانم بر اساس چه ملاکهایی به سلیقه و انتخاب خودش اسمهایی را یاد داشت میکرد، این اسم نوشتن چند روزه برای همهٔ اسراء دغدغهٔ فکری شده بود، چون همه احتمال میدادیم که این اسامی برای جابجایی باشد و ممکن است بخواهند گروهی را از این اردوگاه به اردوگاه دیگری منتقل کنند. چون همه باتوجه به دوستی و آشنائی که با دیگر اسرای هم بندی خود پیدا کرده بودند ترس از جابجائی و جدائی از دوستان خود داشتند، لذا معمولا" در دید این افسر اطلاعاتی ظاهر نمی شدند تا اسمشان را یاد داشت نکند. پس از یکی دو هفته و گمانه زنی های متفاوت، بین اسراء شایعاتی شده بود مبنی بر اینکه قرار است اسامی یاد داشت شده را به زیارت اماکن مقدسه در شهرهای کربلا و نجف ببرند، خبر دیگری میگفت: قرار است اینها را برای آزادی یک جانبه ببرند تا اینکه... 🍃خاطرات آزاده سرافراز غلامشاه جمیله ای، به قلم خودشان 🔵 ادامه دارد ... @gonbadekabood
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا