بخشی از یک مثنوی بلند
در مدح "آقا امام هادی علیه السلام"
همراه با عرض تسلیت به مناسبت شهادت این امام غریب تقدیم شما
او امام هرچه آزاده بوَد
او امیری آسمان زاده بوَد
دست های مهربانش چاره ساز
سینهی او معدن اسرار و راز
نسل آدم جمله در تعظیم او
هرچه درّنده بوَد تسلیم او
دست بوسش آسمان ها و زمین
خادم درگاه او روح الامین
درد را با یک نظر درمان کند
چهره های خسته را خندان کند
کار چشمانش مداوا کردن است
درد ها را چاره پیدا کردن است
او که از نسل علی و فاطمهست
پس هرآنچه خواهی از آقا کم است
روز و شب شوق عبادت داشتهست
بر گدایانش عنایت داشتهست
دائما ما را کرامت می کند
نور او ما را هدایت می کند
درس داده نور او مهتاب را
برده از چشم عدویش خواب را
من به زیر لب نمودم زمزمه
دستگیرم باش یابن فاطمه
من غریبی خسته بین جاده ام
بی پناهی بر زمین افتاده ام
خوب میدانم که می بینی مرا
ای به درد و غصه هایم آشنا
پیش پاهای تو حاضر می شوم
گر بخواهی تو جواهر می شوم
دست هایم را بگیر و زنده کن
سهم این لب های محزون خنده کن
تشنه ام من غرق بارانم نما
از جمال خویش تابانم نما
با وجودت سبز کردی خاک را
زندگی بخشیده ای افلاک را
عقل مجنون مرا هشیار کن
چشم های خفته را بیدار کن
شوق امروز من و فردای من
کن ضمانت دین و هم دنیای من
در قیامت می شود یادم کنی؟
یا شفیعم باشی و شادم کنی؟
میلاد خانی
◼️ @miladkhani
السلام علیک یا علی بن محمد ایها الهادی النقی
چنین به شب زدهای گم شده عنایت کرد:
مرا به پنجرهی آسمان هدایت کرد ...
اشاره ای به بدی های من نکرد و گذشت
پدر کجا ز پسر بچه اش شکایت کرد ؟!
میلاد خانی
◼️ @miladkhani
دلم تنگ است اما بی خبر .. تو
خودم را دوست دارم .. بیشتر تو
تو دنیا را طلب کردی ولی من
طلب کردم ز دنیا یک نفر ... تو
میلاد خانی
🔸 @miladkhani
من داشتمش خودم خرابش کردم
با نا بلدی هام عذابش کردم
در عشق نداشتم سیاست ، او را
با سادگی خویش جوابش کردم
میلاد خانی
🔸 @miladkhani
دلتنگ شدم که جستجویت کردم
با شخص رقیب گفتگویت کردم
تنها نه به لیله الرغائب که تو را
من هر شب و روز آرزویت کردم
میلاد خانی
🔸 @miladkhani
نفرین نمی کنم کسی اما حسین جان
لعنت به هرکه فاصله انداخت بین ما
باور نمی کنم که من از یاد رفته ام ...
دیوار هجر را چهکسی ساخت بین ما؟!
میلاد خانی
🔸 @miladkhani
میلاد خانی
نفرین نمی کنم کسی اما حسین جان لعنت به هرکه فاصله انداخت بین ما باور نمی کنم که من از یاد رفته ام .
باور نمی کنم که من از یاد رفته ام ...
دیوار هجر را چهکسی ساخت بین ما؟!
غزل انتظار
می خواستم که باتو بمانم ولی نشد
دستی به دامنت برسانم ولی نشد
از باغبان و باغ گلش من خجالتم
بلبل شدم که نغمه بخوانم ولی نشد
می خواستم که مثل تو باشم بهار من
با برگ های زرد و خزانم ولی نشد
وقتم برای هر کس و ناکس زیاد بود
یک لحظه با امام زمانم...ولی نشد
می خواستم که مثل شهیدان فدا کنم
روزی به پای عشق تو جانم ولی نشد
میلاد خانی
دی۹۵
🔸 @miladkhani