نظر مخاطب محترممون 👆🙏 🪴🪴🪴 #میم_مثل_مُعَلّم 🌱

در ادامه ان شالله جلسه سوم مبحث مهم #حال_خوب 🦋🦋🦋🦋🦋

بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 خب از اهمیت حال خوب گفتیم ،تأثیر شکرگزاری و بیان چند آیه رسیدیم به اینجا.🪴 و گفتیم هدف ابلیس #ناشکر کردن انسانه🔺 اگر میخواین ببینید حالتون خوبه یا نه ببینید شاکر هستین یا ناشکرید❗️ ۱۵ بار تو قرآن اومده لاخوف علیهم و لاهم یحزنون👉شاخص قرآن برای خوشبختی این دو تا ویژگیه👈۱_نترسی ۲_غم تو دلت نباشه🌿🌿🌿🌿 سؤال :چرا برای خدا انقد حال خوب مهمه؟؟؟ چون حال خوب علامت خیلیییی از سعادت هاست،یک نشونه ست✅ یعنی کسی که حالش بدِ یعنی خوب زندگی نکرده،خوب مدیریت نکرده،خوب حرف نزده و... 🔸پس آدم سعادتمند کسیه که حالش خوبه🔸 بریم ادامه👇 #میم_مثل_مُعَلّم 🌱 #حال_خوب

خدا بعد از هبوط انسان روی زمین به آدم میگه برید زندگی کنید،زمین جای ترسناکیه اما اگر هدایت شدین ترس و غمی ندارین🌿 چندتا مصداق قرآن برای حال خوبا👇👇 🔸خدا میگه اولیا خدا نه ترس دارن نه غم 🔸خدا میگه اونی که انفاق جانانه می‌کنه نه ترس داره نه غم 🔸کسایی که ایمان میارن و عمل اصلح رو انجام میدن نه ترس دارن نه غم 🔸کسایی که جهاد میکنن در راه خدا نه ترس دارن نه غم 🔸کسانی که تو مشکلات در راه خدا استقامت میورزن نه ترس دارن نه غم جالبه خدا نمیگه اینا صفت بدی ندارن،یا حب دنیا ندارن❗️میگه اینا این دو صفت حال بد کن رو ندارن👌ترس،غم👌 غم معمولاً معطوف به گذشته ست🔺 ترس معمولاً معطوف به آینده ست🔺 بریم راجع به غم یکم بخونیم👇 #میم_مثل_مُعَلّم 🌱 #حال_خوب

اولیا خدا خیلی کم سرزنش میکنن اما برا آدم غمگین چرا سرزنش کردن❗️❗️ امام کاظم یه جا می‌فرماید: کسی غصه بخوره همون بهتر که بره غصه بخوره❌ برای مؤمن این شایسته ست که راضی باشه🌿🌿🌿 امام علی علیه السلام: کسی که شادی و حال خوبش کمه فقط با مرگ حالش خوب میشه😱 حزن و غم جسم آدم رو تباه میکنه❗️ جایی امیرالمومنین می‌فرماید: کسی که غصه میخوره بیماره❗️ سرور گشایش روح به آدم میده 🌿اما غم قبض نفس میاره❗️ #میم_مثل_مُعَلّم 🌱 #حال_خوب

#تجربه تو مدارس محروم که میرم همون اول از بچه‌ها میخوام رو کاغذ اسمشون،علاقه مندی هاشون،شغلی که دوست دارن رو بنویسن😇 آخرشم بنویسن دوست دارن اگر هدیه میگیرن چی باشه💞 با اینکار سطح علاقه ها و نیازهاشون دستم میاد و بخوام تشویق کنم با علاقه ی بچه‌ها پیش میرم به این شرط که از این کادو ها نخوان👇😬🥴 #میم_مثل_مُعَلّم 🌱

🤦‍♀😅😅 #میم_مثل_مُعَلّم 🌱

امشب تو مراسم اعتکاف حضور داشتم و با بچه‌های مدارس مختلف چهره به چهره صحبت میکردم🌿🌿🌿 از دغدغه های اصلی بچه‌ها همراه نبودن گوشیهاشون بود🤦‍♀ میپرسیدم چی تو گوشی باعث این حجم از وابستگی میشه؟ همشون گفتن شبکه های اجتماعی❗️❗️ اصلاً تحمل چالش سه روز بدون گوشی رو نداشتن❗️ این می‌تونه یه زنگ خطر برای والدین باشه.... #میم_مثل_مُعَلّم 🌱

#آیت_مدار قصه ی چهارم 🌱🌱 ما همیشه نگرانیم که مبادا جامعه ،دوستان،شبکه ها باعث ایجاد غفلت و در نتیجه سقوط بچه ها بشن🤷‍♀ 🔸امروز در ادامه آموزش های #آیت_مدار میخوام با یه قصه ی جالب همراه بشید تا بتونید مفهوم #غفلت رو به دانش آموز یا فرزندتون یاد بدین💁 🔸قصه ها، آموزش ها رو به شدت ماندگار میکنن✅ #میم_مثل_مُعَلّم 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem

سارکو، که مرد حیله‌گر و صیاد ماهری بود، سوار بر قایق پارویی کوچک خود، در سطح برکه، مشغول پاروزنی، و گشت و گذار بود؛ او در جست و جوی چیزی بود! به آهستگی پارو می‌زد، تا صدای حرکت قایق او، در برکه نپیچد. ظاهراً سعی داشت کسی را غافلگیر کند، یا شاید جانوری را! ** سارکو، مرد موذی و طمع‌کار، در حالی که به آرامی پارو می‌زد، به یک‌باره، از دور یک قورباغه‌ی سبز زیبا را دید. لبخندی موذیانه زد و آرام آرام به آن 🐸 (قورباغه)نزدیک شد. قورباغه‌ی در حال چرت‌زدن. قایق سارکو به او نزدیک شد. سارکو، بدون این‌که چشم از قوری بردارد، آرام دست دراز کرد و دسته‌ی سبد تور شکار را بلند کرد.🔺 🐸 احساس خطر کرد و از جای خود پرید و از روی برگ، جست زد. اما دیر شده بود. در حال پریدن، با تور سبد که از بالا به سمت او می‌آمد برخورد کرد و گرفتار شد؛ او اسیر سارکو شد.❗️ #میم_مثل_مُعَلّم 🌱

سارکو آرام قوری را در درون آب سرد قابلمه🥣 گذاشت. قوری نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده است و چه اتفاقی قرار است بیفتد! چرا این مرد بدقیافه او را شکار کرده! این ظرف آب که او را در آن قرار داده چیست؟🧐 قوری به این پرسش‌ها فکر می‌کرد که صدای سارکو را شنید. سارکو رو به قوری می‌گفت: قورباغه‌ی تپل! در این آب تمیز خودت را بشوی! آفرین پسر خوب!🔺 قوری، آرام شد. نگرانی را کنار زد. با خود اندیشید: «این مرد، حتماً یک دانشمند است که از روی علاقش به من ،منو اینجا آورده❗️❗️»🤦‍♀ #میم_مثل_مُعَلّم 🌱

سارکو بی‌رحم، شعله‌ی اجاق را زیاد کرد، اما متوجه شد که قورباغه او را نگاه می‌کند. سارکو بدجنس، با خنده‌ای شیطنت‌آمیز گفت: «قورباغه‌ی تپل، راحت باش، شعله را زیاد کردم تا آب وان گرم شود و تو بهتر حمام کنی. راحت باش، راحت باش.»😎😏😏 قوری فهمید که در چه وضعیت خطرناکی قرار گرفته است: «این مرد جنایتکار، قصد دارد مرا در آب آرام آرام بپزد و در این سینی قرار داده و بخورد.»❌ ترسید. وحشت کرد. وای! چه باید بکند؟!😱😱 به خود مسلط شد و ترس را کنار زد.👌 همه‌ی نیروی خود را جمع کرد و از درون آب قابلمه، جستی‌زد و به بیرون پرید.👍 اطراف را نگریست و به سرعت از در خارج شد و با جست‌های بلند و سریع، خود را به محوطه‌ی حیاط رساند. قوری خود را پنهان کرد.🐸 قوری خنده‌ پیروزمندانه‌ای کرد و جستی زد و به درون آب برکه پرید؛ شناکنان به اعماق برکه رفت و از نظر دور شد. با خود اندیشید: مرد بی‌رحم فکر کرده بود که من گول می‌خورم و می‌ایستم تا او آب را داغ کند و مرا بپزد و بخورد! یک موجود زنده‌ی باهوش و با بصیرت، هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهد اطراف او را گرم کنند تا او پخته شود.✅ #میم_مثل_مُعَلّم 🌱