eitaa logo
🇮🇷میم مثل مُعلّم
1.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
36 فایل
سلام ،مادرم و یک معلم 🌱 در کلاسم کنار آموزش،مطالبی را به فرزندانم می آموزم که #دین را #زندگی و البته #هوشیارانه زیست کنند🌺 لطفاً مطالب با لینک کانال ارسال شود🪴 پیام ها_انتقادات و پیشنهادات شما رو پذیرام👇 @Seyyede_moosavi
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر تو خونه یا مدرسه با نوجوون ها سر و کار دارید از کتابای خوبیه که کاملاً غیر مستقیم چهره ی پلید مجاهدین خلق رو نشون میده پسر ۱۲ ساله من با خواندن این کتاب کوچیک و حالا یسری توضیحات من و پدرش با تفاوت چند نسل از این گروهک خبیث اطلاعات خوبی بدست آورد 👌 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
وضعیت کیف من بعد از اینکه از مدرسه میام👆😬 کیف نیست که ماشاالله قد یه کیسه توش چیزی جا میشه📚 هر کدوم از این کتاب های جذاب یه هفته مهمون خونه ی بچه‌ها میشه و وقتی بچه ها با ذوق و شوق از کتاب برام میگن خستگی حمل کتاب ها از تنم خارج میشه 🥰 بچه‌هامون رو کتاب خوان بار بیاریم چه تو منزل چه 🏫 مدرسه با کتاب خوندن حتی نحوه حرف زدن ،انشا نوشتن و... بچه‌ها تغییر میکنه 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
🌱در ادامه مبحث عوامل دین گریزی در جوامع رو بررسی خواهیم کرد 🌱 صبور باشید🙏
عرض شد قرآن خیلی عامیانه و روان مردم رو مخاطب خودش قرار داده یه آیه آوردم👆 اینو میتونید بسته به سن مخاطب با بیانی جذاب مطرح کنید🤌 خدا میگه من در زمین و در وجود خودتون کللللی گذاشتم. یعنی نشونه ،یعنی از یک موضوع به موضوع دیگه رسیدن💡 حالا یک مثال که من با مخاطب نوجوانم کار کردم👇 یه قصه براتون میگم برای قصه آیه ذکر میکنم برای قصه م یه مثال و یک قهرمان معرفی میکنم🌿 تا ببینید چقدر زیبا میشه آیات قرآن رو کاربردی با روشی نیکو یعنی قصه که بخش وسیعی از قرآن هم به زبان قصه ست به نسل جدید منتقل کرد. به روشی که به مرور خود فرد هم نگاهش به دنیا و هر آنچه در دنیا ست نگاه محور شود🌱 مثال👇👇 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
آیت مدار (۱) من هم پروانه می‌شوم!🦋 آرزو، یه کرم ابریشم تپل، سرگرم غذا خوردن بود. راستش او خیلی شکمو بود؛ انگار این همه غذا می­خورد، سیر نمی­شد. هر‌بار که به او نگاه می‌کردی، اونو می­دیدی که تند و تند داره غذا می­خوره!غذای کرم ابریشم، برگ سبز درخت­هاست. او با دست­ها و پاهای زیادش، روی یک برگ راه می­ره و میخورش و بعد می­ره سراغ یه برگ دیگه. آرزو، فقط به برگ بزرگی می­چسبید و به خوردن مشغول می­شد: انگار دیگه هیچ کاری نداره! ادامه...👇👇👇 🌿 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
اما بالاخره یه روز به این نتیجه رسید که تا کی می­خواد فقط یه کار انجام بده!؟ اون هم خوردن و خوردن و خوردن! حالا این کرم زیبا، می­خواست یه کار مهم انجام بده، کاری که خیلی مهم باشه! کاری که اونو مهم کنه! یه کرم، چه کنه که کار مهمی باشه؟! برای انجام کار مهم، او باید خودش مهم می­شد! خب! برای مهم شدن خودش، چه کار باید می­کرد؟ تصمیم خودش رو گرفت: اون باید تارهایی می‌تنید و برای خودش یه پیله می‌ساخت 👇👇👇 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
ببینید ببینید! چه پیله‌ی خوب و زیبایی بافته. مثل اون کرم‌هایی نیست که هم‌چنان روی برگ‌ها آویزونند. اون برای خودش پیله داره. آره دیگه! همه به او احترام می‌گذارن، چون او تونسته این کار رو بکنه. این کارها رو کرد. خیلی زحمت کشید تا پیله رو بافت و بالاخره مهم شد. معروف شد. همه می­شناختنش. حالا او دیگه خیلی مهم بود.😎😌 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
اما یه اتفاق افتاد: چون مهم شده بود، خیلی خودشو می­گرفت. خیلی مغرور شده بود. به هیچ کس احترام نمی­گذاشت، اما توقع داشت همه به او احترام بگذارن! آخه او خودشو مهم می­دونست👈(تطبیق با عواطف و روحیات دوران نوجوانی که معمولاً نوجوان پیله ی غرور،خودبرتربینی و ...دور خودش میتند)🔺 القصه... اتفاقی که افتاد این بود که اطرافیانش یکی‌یکی از او دور شدن. دیگه کسی به او نزدیک نمی­شد. او دور خودش یه پیله درست کرده بود. او زیبا، قوی، معروف و مهم بود،حس میکرد پس دیگه به کسی نیاز نداره🤷. به این دلیل بود که همه رو از خودش دور کرد. او تنها شده بود، چون مغرور بود: غرور داشت. پیله­ ی «خود دوستی» و «خود خواهی» دور خودش کشیده بود. حالا زندانی این خود دوستی و خود خواهی بود. او خیلی از خودش راضی بود و هیچ گله و شکایتی از خودش نداشت. بالاخره از این وضعیت «زندان خود دوستی»، خسته شد. گریه کرد. غصه خورد. این طوری شد که یه تصمیم مهمی گرفت👌👌👌👇👇 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
تصمیم گرفت از این زندان فرار کنه. حالا باید این زندان رو پاره کنه. این زندان که اسمش «پیله­ی خودخواهی» بود رو باید می­شکافت: خودش اونو ایجاد کرده بود، خودش هم باید اونو پاره می­کرد. خب! این کار رو کرد. پیله رو شکافت: اومد بیرون. خیلی زور زد تا خودش را بکشه بیرون. از تاریکی پیله اومد بیرون، اومد توی فضای روشن. آخیش! راحت شد، آزاد شد، رها شد. پرید! 🦋چی؟ او که داشت زور می­زد که از پیله بیاد بیرون، اصلاً متوجه نشد که حالا می­تونه بپره؟! چه جالب! پرید، پرواز کرد🦋. چه بال­های قشنگی🦋! کی بال درآورد؟ نمی­دونست. اما می­دونست که حالا دیگه آزاد شده و می­تونه پرواز کنه🦋🦋 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
عصر شد. غروب شد. بعد آسمون تاریک شد. بال زد و رفت تا یه نور دید: نور یه شمع بود(اشاره به انوار مقدس اولیا خدا،نورقرآن،نور علم و معرفت و هر آنچه نور است و انسان را از ظلمت دنیا پناه میدهد). رفت دور نور شمع، چرخید و پرید(اشاره به قدرت اختیار و انتخاب بین ظلمت و‌نور)🔺. خیلی خوشحال بود که توی این تاریکی می­تونه دور یه نور پرواز کنه. 🪴 یادش اومد وقتی که توی پیله بود، همه جای پیله تاریک بود. اما حالا که پروانه شده، روزا که روشنه روی گلزار زیبا پرواز می­کنه و شب­های تاریک می­تونه دور شمع روشن پرواز کنه. او دیگه خوشبخت بود، سبک بود، راحت بود، می­پرید. آزاد بود، آزاد از خودخواهی. خدا رو شکر پیش به سوی پروانگی🦋🦋 پایان داستان پروانه 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
حالا آیه ی مرتبط با داستان رو به دانش آموز یا متربی منتقل میکنیم👆 قرآن سرشار از آیات مرکب از و است. از متربی میخوایم رابطه ظلمات دنیا رو با حال روز پیلگی مقایسه کند🔺 از او بخواهید تأمل کند💡 بیندیشد🌱 مقایسه کند قدرت تحلیل پیدا کند🔺🪴🔺 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem
👆 روایت امیر المومنین علی علیه السلام از و 🔺 باید به زیبا ترین شکل این مفاهیم سراسر نور رو به نسل جدید منتقل کرد🌿🌿 این هنر منِ معلم و پدر و مادر است که فرزندان را به زبان عصر خودشان تعلیم دهیم. آنقدر قصه نگفتیم ،آنقدر نور را نشانش ندایدم که دیگران با هزاران قصه ی پر غصه دل و عقل طفلکانمان را ربودند... 🌱 https://eitaa.com/mim_mesl_moallem