حس میکنم دارم تموم میشم.

درسته که به وقتش "دنبالت دنیا رو من گشتم، رفته ی بی برگشتم، نشونتُ از کی بگیرم؟" اما کل دنیارم بگردم نمیتونم مثل اینو پیدا کنم‌.

اگه از دست بدمش، جوری فرو میپاشم که ترجیح میدم مُرده باشم. تا زنده ی بدونِ اون.

اجرایی کردن برنامه هایی که منِ‌برونگرا میچینم، واقعا برای منِ‌درونگرا خیلی طاقت فرساست.

فقط خدا باید فردا زنده نگهم داره.

حس آدمای حامله رو دارم.

وای استطدتوستستوستشتیونسکست😭

زنده‌ای!؟~

خوداحافظ

دارم از راه بینی تمام میشوم

قربون شما لطف کردین تشریف آوردن سلامت باشین از آشنایی باهاتون خیلی خیلی خوشحال شدم مررررسی عزیزم ای وای چرا زحمت کشیدین ای بابااا راضی ب زحمت نبودیم ای وااای چرا ایشون نیومدن پسسس واقعا ناراحت شدم واقعا لطف کردین تشریف آوردین ممنونم لطف دارین سلامت باشید اختیار دارین این چ حرفیه بزرگیتونُ میرسونم اینم قابل شمارو نداره. سلامت باشین سلامت باشبن لطف کردین سلامت باشین ممنونمممم ازتون سلامت باشین واقعا زحمت کشیدین. عضله های صورتم منقبض شده.

بیدار شدم. ولی هنوز باورم نشده. ولی گز گز کردن پاهام (لعنت ب اون یازده نفر) کشیدگی ساق پاهام، له بودن کمرم، قرمز بودن سرشونه هام و کوفتگی وحشتناک دستام دارن چیز دیگه ای میگن.