eitaa logo
حوزه مقاومت ۱۵۵ سردار شهید میر رضی سپاه ناحیه امام محمد باقر علیه السلام mir_razi155🌹❤️
150 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
4 فایل
mir_razi155
مشاهده در ایتا
دانلود
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایت رهبر انقلاب از ماجرای شهادت غلام سیاه حبشی در کربلا و رفتار امام حسین(ع) با او 🏴 هر روز یک ماجرا از کربلا در بیانات رهبر انقلاب 💻 Farsi.Khamenei.ir#_ ما ملت امام حسینیم #_ ما ملت شهادتیم 🇮🇷 معاونت فضای مجازی و سایبری حوزه ۱۵۵ 🇮🇷 حوزه مقاومت ۱۵۵ سردار شهید میر رضی 🇮🇷 سپاه ناحیه امام محمد باقر علیه السلام @mir_razi155
‼️تو از کدام دسته‌ای؟ ⏪در ابتدای واقعه‌ی کربلا عده‌ی زیادی مشتاقانه به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند که بیا تا تو را یاری کنیم اما چه شد که بسیاری از آنان از یاری حسین دست کشیدند؟ پاسخ روشن است؛ آن‌ها حسین را برای یاری خودشان می‌خواستند نه خودشان را برای یاری کردن حسین! 🛑 تو با امام زمانت چگونه‌ای؟ مانند آنانی هستی که چون از امام حسین حاجت نگرفتند، بازگشتند؟ یادت باشد! تو اگر حاجت از امام زمانت گرفتی یا نگرفتی، از او جدا نشو. وظیفه‌ی تو یاری امام زمانت است. او مولای توست و تو عبدی و اگر مولا حاجتت را روا می‌کند، از کرامت و بزرگواری است و تو اگر خدمتی می‌کنی از سر وظیفه است. اگر به امام زمانت بگویی من آمده‌ام تا شما را یاری کنم، آمده‌ام مطیع شما باشم، آمده‌ام گره‌ای از گره‌های کور زمان غیبت بگشایم، آن وقت می‌توانی ادعا کنی اگر در عاشورا و کربلا بودی از آن دسته بودی که پشت به امام زمانت نمی‌کردی. 🏴 #_ ما ملت امام حسینیم #_ ما ملت شهادتیم 🇮🇷 معاونت فضای مجازی و سایبری حوزه ۱۵۵ 🇮🇷 حوزه مقاومت ۱۵۵ سردار شهید میر رضی 🇮🇷 سپاه ناحیه امام محمد باقر علیه السلام @mir_razi155َ
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از یک عاشق دلسوخته به آقای دور از وطن😭 👈چه عیب داشت آب بدهند بعد بکُشند. ۱ دقیقه و ۲۶ ثانیه. 🌹🌹مرحوم آیت الله العظمی محمد تقی بهجت قدس سره الشریف. #_ ما ملت امام حسینیم #_ ما ملت شهادتیم 🇮🇷 معاونت فضای مجازی و سایبری حوزه ۱۵۵ 🇮🇷 حوزه مقاومت ۱۵۵ سردار شهید میر رضی 🇮🇷 سپاه ناحیه امام محمد باقر علیه السلام @mir_razi155
🥀 دوباره سینه سپرهای کربلا جمعند ؛ که لحظه‌های خوشِ نوحه و دم آمده است #_ ما ملت امام حسینیم #_ ما ملت شهادتیم 🇮🇷 معاونت فضای مجازی و سایبری حوزه ۱۵۵ 🇮🇷 حوزه مقاومت ۱۵۵ سردار شهید میر رضی 🇮🇷 سپاه ناحیه امام محمد باقر علیه السلام @mir_razi155
17.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در مراسم تعزیه ای در کشور عراق کسی که در نقش امام حسین علیه السلام بازی می کرد آنقدر با احساس ندای 《هل من ناصر ینصرنی 》سرداد.آیا کسی هست مرا یاری کند. که با واکنش های جالبی از سوی مستمعین حاضر در مراسم تعزیه روبرو شد # صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام # #_ ما ملت امام حسینیم #_ ما ملت شهادتیم 🇮🇷 معاونت فضای مجازی و سایبری حوزه ۱۵۵ 🇮🇷 حوزه مقاومت ۱۵۵ سردار شهید میر رضی 🇮🇷 سپاه ناحیه امام محمد باقر علیه السلام @mir_razi155
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍من مداح نیستم! ولی اگر بودم، 📢 تمام این ده شب روضه‌ی عمه سادات رامی‌خواندم! رسم است که روضه‌خوان‌ها هر شبِ از دهه اول محرم، روضه‌ی یکی از شهدا را بخوانند. من هم می‌خواندم، اما به سَبکِ خودم! مثلا شبِ اول که روضه‌ی مسلم، باب است، از آنجایی می‌خواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهم‌آور و غیر قابل باور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند می‌روند! هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسین را رها کردند. هر چه که باشد، خوب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین؛ دورت بگردم عزیر خواهر، همه‌شان هم که بروند، خودم کنارت هستم... بعد هم دوید سمتِ خیمه بی‌بی‌ها، آرامشان کرد، دل‌داریشان داد، نگذاشت یک وقت بترسند... باز دوید سمت حسین باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها... هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفلی یا زنی بیفتد یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، می گفتم زینب پرده‌ی کجاوه‌ها را انداخت تا یک وقت چشم این زن‌ و بچه‌ها به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچه‌ها را مشغول بازی کرد و زن‌ها را گرمِ تسبیح. همان روز، بینِ خیمه‌ها آنقدر دوید و آنقدر به دانه‌دانه‌شان سر زد و به تک‌تک‌شان رسید که شب هنگام خودش از پا افتاده بود. اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد. یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کردو بالای سر هر شهیدی رفت. خودش آنجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد! برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتل‌ها حسین را بلند کرد و به خیمه‌گاه برگرداند، اما نوبت به دو آقازاد‌ه ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمه‌گاه خودش را پنهان کرد، مبادا یک وقت با حسین چشم در چشم شود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند باز از خیمه‌گاه بیرون نیامد، می‌خواست بگوید حسین جان داداشم اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند. در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها را به زینب گره می‌زدم. آنقدر از زینب می‌خواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم. 📢تازه آن وقت روضه‌ی اصلی را رو می‌کردم. حالا زینبی که از روز اول هی دویده، به داد همه رسیده، نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد، حالا تازه دویدن‌هایش ، و مهم تر کتک خوردن هایش شروع شده؛ اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فراری بدهد تا درمیان خیمه های درحال سوختن تلف نشوند. بعد یک دور دنبال تک تکشان بدود، نکند دامن یکی شان ، آتش گرفته باشد. یک دور تمامشان را بغل کند، یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند. در تمام این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز به خیمه های نیم سوخته برگردد یک وقت آتش به خیمه حجت خدا امام زمانش سیدالساجدین نرسد. بعدِ غارتِ خیمه‌گاه، باز دویدن‌های بعدیش شروع بشود، حالا بدود تا بچه‌ها را پیدا کند بچه‌ها را بشمارد و هی توی شمردن‌ها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچه‌ها، خودش فروپاشد و تا مرز قالب تهی کردن برود و قلبش از جاکنده شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها را پیدا کند. بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هایش شروع شود،هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زن‌ها و بچه‌ها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد. اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفتد هر وقت ماموران می خواستند بچه ها را شلاق بزنند ، باز دوید و خود را سپر بچه هاکرد و شلاق هارا به جان خرید و باز هی دوید تا یک وقت، سری از بالای نیزه‌ها نیفتد و ماموران مست و لایعقل نفهمند. من مداح نیستم ولی اگر بودم تمام این ده شب، روضه‌ی دویدن‌ها،کتک خوردن ها و سایر مصائب زینب را می‌خواندم. آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ از همه جا جمع می‌شد، همه مصیبت های زینب به کنار روضه اسارت زینب را می خواندم ، مصیبتی که امام زمان برایش خون گریه می کند. بعدش خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد... ✍اجر این روضه و اشکی که با خواندن آن به چشم هرکس آمد ، تقدیم به روح همه پدر و مادرهاکه همه چیزمان و بطور خاص محبت اهل‌بیت را مدیونشان هستیم. یاحسین شهید یاعلی التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمد رضا بذری #_ ما ملت امام حسینیم #_ ما ملت شهادتیم 🇮🇷 معاونت فضای مجازی و سایبری حوزه ۱۵۵ 🇮🇷 حوزه مقاومت ۱۵۵ سردار شهید میر رضی 🇮🇷 سپاه ناحیه امام محمد باقر علیه السلام @mir_razi155