🔺 21 نفر پاسخ نهایی صحیح و قابل قبولی ارسال کردند که به 7 نفر از ایشان به قید قرعه (عدد تصادفی)، هریک مبلغ 50 هزار تومان جایزه تعلق خواهد گرفت. به افراد برنده، پیامی ارسال شد. از همه گرامیانی که در این مسابقه شرکت کردند تشکر می کنیم و برای ایشان آرزوی موفقیت داریم. همه کسانی که پاسخ صحیح ارسال کردند، برنده هستند (صرفا ً جهت روحیه دادن به افرادی که جایزه نبردند 😉)
✅ سیره تحول آفرین روح الله (2) *
🔶🔹از حرم آمدم بیرون. راه افتادم بروم مسجد سلماسی پای درس. توی راه دیدمشان. سوالی پرسیدم. خوب گوش دادند و جواب فرمودند. دوباره راه افتادند. چند قدم عقب تر دنبالشان رفتم. صدای پایم را شنیدند. برگشتند و نگاهم کردند. گفتند: سوال دارید؟ گفتم: «نه!». گفتند: پس بفرمایید! صبر کرد تا من جلوتر رفتم.
(*) منبع: یادگاران (کتاب روح الله)
————————————-
⚠️نشر مطالب بدون ذکر آدرس کانال، جایز نیست.
🔺راه ارتباطی: @hm1370
🔹کانال #میراث_علمی_سلف /عضویت:
↘️http://eitaa.com/joinchat/702283798C36acb3a525
🌐mirath.blog.ir
✅ سیره تحول آفرین روح الله (3) *
🔶🔹هرچه می خواندم، نمی فهمیدم. دیگر خسته شده بودم. درس که تمام میشد، چهار زانو می نشست و عمامه اش را روی پایش می گذاشت. رفتم پیششان، نشستم. گفتم: مطلب خیلی سنگین است. نمی فهمم. فرمود: مطلبی را که نمی فهمید، رها نکنید. کتاب را ببندید. چراغ را خاموش کنید. توی تاریکی بنشینید. آنقدر فکر کنید تا بفهمید. باید فکر کنید تا حل شود.
(*) منبع: یادگاران (کتاب روح الله)
————————————-
⚠️نشر مطالب بدون ذکر آدرس کانال، جایز نیست.
🔺راه ارتباطی: @hm1370
🔹کانال #میراث_علمی_سلف /عضویت:
↘️http://eitaa.com/joinchat/702283798C36acb3a525
🌐mirath.blog.ir
✅ سیره تحول آفرین روح الله (4) *
🔶🔹سوز سرما خیلی ها را مریض کرده بود. گفتند: «آقا هم تب کرده، نمی تواند مسجد بیاید». پیغام داده همه خانه شان جمع شویم. رفتیم. کنار کرسی نشسته بودند. لحاف را روی پایشان کشیده بودند. رنگشان نیز پریده بود. رفتیم دور کرسی نشستیم. درس را شروع کردند.
(*) منبع: یادگاران (کتاب روح الله)
————————————-
⚠️نشر مطالب بدون ذکر آدرس کانال، جایز نیست.
🔺راه ارتباطی: @hm1370
🔹کانال #میراث_علمی_سلف /عضویت:
↘️http://eitaa.com/joinchat/702283798C36acb3a525
🌐mirath.blog.ir
✅ سیره تحول آفرین روح الله (5) *
🔶🔹تابستان ها ميرفتند محلات. کنار خانه اي که اجاره کرده بودند، مسجد کوچکي بود، مسجد کوچکي بود. شب ها همانجا، نماز جماعت مي خواندند. گفته می شد که: بياييد توي مسجد بزرگ شهر، نماز بخوانيد. قبول نمي کرد. مي گفت آنجا کسي هست که نماز بخواند. اين مسجد را بايد احيا کرد. خيلي ها از راه دور مي آمدند توي همين مسجد کوچک، پشت سرش نماز بخوانند.
(*) منبع: یادگاران (کتاب روح الله)
————————————-
⚠️نشر مطالب بدون ذکر آدرس کانال، جایز نیست.
🔺راه ارتباطی: @hm1370
🔹کانال #میراث_علمی_سلف /عضویت:
↘️http://eitaa.com/joinchat/702283798C36acb3a525
🌐mirath.blog.ir
✅ سیره تحول آفرین روح الله (6) *
🔶🔹درس که تمام مي شد، بعضي مي آمدند تقاضاي استخاره داشتند. مي خنديدند و مي گفتند: به خدا توکل کنيد، بيشتر درس بخوانيد، کمتر استخاره کنيد.
(*) منبع: یادگاران (کتاب روح الله)
————————————-
⚠️نشر مطالب بدون ذکر آدرس کانال، جایز نیست.
🔺راه ارتباطی: @hm1370
🔹کانال #میراث_علمی_سلف /عضویت:
↘️http://eitaa.com/joinchat/702283798C36acb3a525
🌐mirath.blog.ir
✅ سیره تحول آفرین روح الله (7) *
🔶🔹از زنجان آمده بودم قم درس بخوانم. يکي دو بار مرا پاي درس اسفار ديده و سراغم را گرفته بودند. حصبه گرفته بودم. هر روز صبح و شب مي آمد احوال پرسي. استادان ديگري نيز داشتم اما فقط او مي آمد. آن شب که آمد، صورتم از تب، داغ و سرخ شده بود. توي سرماي زمستان، پاي پياده رفت پيِ دکتر. با دکتر برگشت.
آنقدر ماند تا حالم بهتر شد.
(*) منبع: یادگاران (کتاب روح الله)
————————————-
⚠️نشر مطالب بدون ذکر آدرس کانال، جایز نیست.
🔺راه ارتباطی: @hm1370
🔹کانال #میراث_علمی_سلف /عضویت:
↘️http://eitaa.com/joinchat/702283798C36acb3a525
🌐mirath.blog.ir
✅ سیره تحول آفرین روح الله (8) *
🔶🔹درس اخلاق می گفت. نزدیک غروب بود. کنار کتابخانه مدرسه فیضیه نشسته بودیم. به دیوار روبرو اشاره کرد و فرمود: «ما حالا نگاه می کنیم به این دیوار، می بینیم روشن است. چون آفتاب را نمی بینیم، خیال می کنیم این دیوار روشن است. هستی هم همینطور است. ما خیال می کنیم مثلا خودمان هستیم، علم داریم، کمال داریم، جمال داریم، اما همه اینها از مبداء دیگری است. مثل همان دیواری که آدم خیال می کند خودش نورانی است، اما نور از جای دیگری است.
(*) منبع: یادگاران (کتاب روح الله)
————————————-
⚠️نشر مطالب بدون ذکر آدرس کانال، جایز نیست.
🔺راه ارتباطی: @hm1370
🔹کانال #میراث_علمی_سلف /عضویت:
↘️http://eitaa.com/joinchat/702283798C36acb3a525
🌐mirath.blog.ir
✅ سیره تحول آفرین روح الله (9) *
🔺یکی از طلبه ها، دستش را برد بالا. اشکالش را که پرسید، بقیه به لهجه اش خندیدند. آقا صدایش را بلند کرد: «برای چی می خندید؟ ایشان از خنده های شما ناراحت می شود. مجلس را مجلسِ معصیت نکنید. اگر به مسلمانی توهین کنید، ولایت تان با خدا قطع می شود».
(*) منبع: یادگاران (کتاب روح الله)
————————————-
⚠️نشر مطالب بدون ذکر آدرس کانال، جایز نیست.
🔺راه ارتباطی: @hm1370
🔹کانال #میراث_علمی_سلف /عضویت:
↘️http://eitaa.com/joinchat/702283798C36acb3a525
🌐mirath.blog.ir