⭕️هدیه ایرانیِ چین و روسیه به آمریکا..! 🔹 گفته میشود چین و روسیه زمان رسمیِ پیوستن جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاری های شانگهای را چهارم جولای تعیین کرده اند. چهارم جولای در واقع روزی است که واشنگتن آن را بعنوان روز استقلال آمریکا جشن میگیرد. 🔸 یک تحلیلگر تاجیکستانی انتخاب چهارم جولای را حساب شده ارزیابی کرده و با کنایه آن را هدیه پکن و مسکو به آمریکا خوانده است! جمهوری اسلامی مدتها است به یک قدرت قابل ملاحظه در جهان تبدیل شده و آنهایی که در یارگیری های بین المللی ایران را کنار خود میبینند به همراهی اش افتخار میکنند. 🔹 اینکه در سالروز استقلال آمریکا، با عضویت جمهوری اسلامی در شانگهای بساط تحریم غربی یک بار دیگر، آن هم با مشارکت آگاهانه چین و روسیه به سخره گرفته میشود، هم نشانه ای بر اتحاد و همکاری این سه کشور شرقی است، و هم تاکیدی بر هماهنگی شان در مقابله با سیاست های ایالات متحده آمریکا..!

به سلامتی دیگه همه چیز درست شد 😂😂

⚡️نسبت ولایت تکوینی با هویت تشیع/پیامبران، پیام‌بر بودند ✍مهدی مسائلی حدیث غدیر و سایر ادله امامت در اسلام بر امامت سیاسی و علمی اهل‌بیت(ع) دلالت دارند، اما محور اصلی توجه غالب شیعیان به امامت، به بُعد امامت باطنی و تصرفات تکوینی و غیبی امام مربوط می‌شود. توضیح بیشتر اینکه امامت در شیعه چند بُعد و جنبه دارد: ۱. امامت سیاسی و مقام حکمرانی: به این معنا که امام علی(ع) و فرزندانش جانشین پیامبر(ص) در حکمرانی بر مسلمانان بودند. چالش و مناقشه اصلی مسئله‌ی امامت در زمان ائمه(ع) حداقل در قرن نخستین اسلامی همین بُعد از امامت بود. ۲. مرجعیت علمی و دینی: به این معنا که امام علی(ع) و اهل‌بیت مفسر قرآن و سنت نبوی هستند و در مسائل و مشکلات دینی باید به آنها مراجعه کرد و نظر آنها در کنار قرآن، مصون از خطا و انحراف است. این بُعد از امامت، از ابتدای قرن دوم اسلامی با پررنگ شدن اختلافات فکری ظهور بیشتری پیدا کرد. ۳. امامت تکوینی و باطنی: به این معنا که بسیاری(یا همه‌ی) امور دنیا و آخرت انسان‌ها در دست امام است و در تمام امور معنوی و مادی( البته با نگاه غیراستقلالی از خداوند) باید به امام توجه داشت. این بُعد از امامت از نیمه قرن دوم اسلامی همگام با پررنگ شدن فِرَق باطن‌گرا و غُلات در شیعه ظهور بیشتری پیدا نمود. با این مقدمه باید گفت دلایل اثبات امامت اهل‌بیت(ع) بر ابعاد اول و دوم ولایت دلالت دارند، همچنان‌که چالش‌های مذهبی شیعه در دوران نخستین نیز بر پایه همین دو گزاره، یعنی امامت سیاسی و علمی اهل‌بیت، استوار بوده است. اما هرچه از زمان صدر اسلام فاصله می‌گیریم باور به امامت باطنی و تکوینی اهل‌بیت(ع) پررنگ‌تر می‌شود و این موضوع در فکر شیعه هویت‌بخشی بیشتری پیدا می‌کند. باورهای غالیان و مراوده‌ی آنها با شیعیان نیز در انتقال و استحکام این تفکر در شیعه تأثیرگذاری زیادی داشت. بنده بارها در برابر پرسش دوستان از ابهامات دربارۀ ابعاد امامت تکوینی اهل‌بیت(ع) بر این نکته تأکید کرده‌ام که این نگاه به ولایت جزء اصیل و قوام‌بخش اندیشه شیعه نیست و توقف در آن و حتی انکارش، ضرری به ایمان اسلامی نمی‌زند؛ زیرا ولایت تکوینی از چنان اهمیتی برخوردار است که قرآن و احادیث قطعی نبوی باید به صراحت نسبت به آن سخن می‌گفتند، یا حداقل در ادله اثبات امامت و ولایت رکن اصلی بحث قرار می‌گرفت، ولی دلایل امامت و ولایت در قرآن و سنت نبوی بر دو مقام سیاسی و علمی منطبق هستند. (البته بعضی از روایات اثبات ولایت بعدها با نگاه تکوینی بازنویسی شده‌اند ولی نویسندگان قدرت و امکان اتصال صحیح آنها را به پیامبر(ص) نداشتند.) از طرفی دیگر بُعد علمی و سیاسی هم‌سنخ با مسئولیت و مقامی است که قرآن برای سایر انبیاء و برگزیدگان الهی مطرح می‌کند که آنها را پیام‌بر و مبلغ هدایت الهی می‌داند: " وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ...؛  جز اين نيست كه محمد پيامبرى است كه پيش از او پيامبرانى ديگر بوده‌اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود، شما به آيين پيشين خود باز مى‌گرديد؟..." حتی معجزات پیامبران نیز مقدمه‌ای برای اثبات حقانیت آنها در هدایت الهی و ابلاغ وحی است، نه این‌که نمایش این معجزات مقدمه‌ای برای توجه مردم به ابعاد ولایت تکوینی آنها باشد و آنها را قبله‌ی آمال و درخواست‌های مردم قرار دهد. بر این اساس، شیعه‌ای که به مقام علمی و سیاسی اهل‌بیت(ع) معتقد است ولی به دنبال امامت تکوینی و باطنی نیست و این مراتب را نمی‌پذیرد، طبق ادله اثبات ولایت، انحرافی در عقیده دینی‌اش ندارد، اما دنبال کنندگان امامت باطنی ضمن آن‌که از اهداف و آرمان‌های اسلامی فاصله گرفته‌اند، با تأویل‌گرایی اصالت متون دینی را کنار گذاشته‌اند و در معرض ابتلا به غلو هستند. حاصل سخن این‌که قدر متیقن از دلایل اثبات امامت، بُعد سیاسی و علمی آن است، و این دلایل بر ولایت تکوینی اشاره‌ای ندارند. افزون براین، ولایت تکوینی از سایر ابعاد ولایت اهمیت بیشتری دارد و در صورت تحقق، اسلام ابتدا باید از آن سخن می‌گفت، همچنان‌که قرآن ابتدا شالوده‌ی اعتقاد توحیدی را سامان می‌بخشد و سپس به بیان احکام شریعت و ابعاد علمی و عملی آن می‌پردازد. ........... @azadpajooh

باسمه تعالی شانه درجواب آقای مسائلی بصورت مختصرمیگویم که ولایت تکوینی بمعنای تسلط حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین برسائرمخلوقین ووساطت درفیض بمعنای تابش نورالهی برهمه مخلوقین ازمجرای فیض که همان حضرات معصومین هستند، میباشدواین معنای عالی دربسیاری ازآیات قرآن مجیدبالصراحه یابالاشاره بیان شده ودرروایات مستفیضه تفسیرشده است کافی است برای تفسیرآیاتی که ذیلااشاره میشودبه تفسیرروائی البرهان تالیف محدث بحرانی رجوع کنیدالبته برای توجیهات فلسفی وعرفانی آن آیات شریفه وروایات معتبره مستفیضه بایدبه تفسیرگرانسنگ وفلسفی المیزان وتفسیرعرفانی بیان السعاده مراجعه کنیدکه البته فهم ودرکش برای کسی که معلومات حوزوی عالی ندارد،آسان نیست عرفای بزرگ شیعه مثل فیض کاشانی درکتاب وافی وتفسیرصافی وکتاب کلمات مکنونه وعلامه طباطبائی دررساله الولایه وامام خمینی درمصباح الهدایه و......بخوبی ازعهده بیان ولایت تکوینی ووساطت درفیض برآمده اندوحقیرفقیرفقط به یک کلمه ازمصباح الهدایه بسنده میکنم که:هیولی عالم المکان مسخّره بیدی الولیّ یقلّبهاکیف یشاء مصباح الهدایه ص۵۳درحکمت متعالیه صدرالمتالهین مبرهن است عوالم اربعه ای وجودداردکه هرعالم بالانسبت به عالم پایین علت است وهرعلتی برمعلول خودتسلط کامل داردعالم ناسوت (طبیعت )معلول عالم ملکوت (مثال) وملکوت معلول عالم جبروت (تجرد) وجبروت معلول عالم لاهوت(فوق تجرد) است پس ملکوت برناسوت وجبروت برملکوت ولاهوت برجبروت وبالتبع برعوالم ثلاثه تسلط واحاطه کامله داردوفیض الهی تاازمجرای لاهوت نگذردبه عوالم بعدی امکان رسیدن نداردواینست معنای ولایت تکوینی ووساطت درفیض رجوع کنیدبه الرسائل التوحیدیه علامه طباطبائی بگذریم وبرویم سراصل مطلب که اشاره به آیات شریفه قرآن مجیدبوداولین آیه ایه ۳۵سوره نورالله نورالسموات والارض مثل نوره کمشکوه فیهامصباح المصباح فی زجاجه الزجاجه کانهاکوکب دری الخ به تقسیرالبرهان رجوع کنیدروایات مستفیضه ازمصادرشیعه وسُنّی درتفسرآیه کریمه آورده که برمجرای فیض بودن حضرات معصومین دلالت میکندوآیه ۲۷سوره الرحمن ویبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام وآیه ۳۸سوره الروم یریدون وجه الله الخ روایاتی درکافی شریف وبصائرالدرجات واردشده که نحن وجه الله ووقتی ذوالجلال والاکرام نعت ووصف برای وجه است ووجه همان حضرات ائمه هستندپس همه اوصاف جلالی وجمالی خداوندبرایشان ثابت است یعنی همانطوریکه خداوندتبارک وتعالی ولایت تکوینی حقه حقیقیه برمخلوقین داردهمانطورحضرات معصومی البته نه بصورت استقلالی بلکه باذن الله وصورت تبعی وظلّی رجوع کنیدبه تحریررساله الولایه ازآقای جوادی آملی مدّظلّه وآیه دیگرایه ۱۸۰سوره اعراف ولله الاسماء الحسنی فادعوه بهاوبضمیمه روایات معتبره درکافی شریف که نحن والله الاسماء الحسنی وآیه ۱۵۷سوره اعراف

واتبعوا النورالذی انزل معه که درکافی شریف این نوربه ائمه تفسیرشده است وایه ۵۷ سوره ص استکبرت ام کنت من العالین الخ که عالین تفسیربه ائمه شده رجوع کنیدبه تفسیرالبرهان وعالین ماموربه سجده به آدم علیه السلام نشدنددرصورتیکه سجدالملائکه کلهم اجمعون که دلالت برعلودرجه وجودی ائمه برجمیع ملائکه داردچنانچه درروایات مستفیضه داله برخلقت نوری وعرشی ائمه تصریح به افضلیت آنهانسبت به همه مخلوقات شده است رجوع کنیدبه حلیه الابرارمحدث بحرانی والانوارالساطعه شیخ جوادکربلائی وبرای توجیهات فلسفی این مطالب عالیه به شرح آقای جوادی آملی برزیارت جامعه موسوم به (ادب فنای مقربان) رجوع کنیدواینهاهمه ازباب مشت نمونه خرواراست

اینکه درصدراسلام ازولایت تکوینی باندازه حکومت سیاسی وخلافت ظاهری، سخن به میان نیامده بخاطرغموض این معنای عالی است که درکش برای جاهلانی چون آقای مسائلی بسیارسخت است آقای مسائلی بااندک تحصیلات حوزوی وبضاعت قلیل علمی اصلانبایددراین مساله غامض واردشودکه این میدان قلمفرسائی محدثین بزرگی چون علامه مجلسی ومتکلمین سترگی چون میرحامدحسین هندی وفلاسفه صاحب مکتبی چون صدرالمتالهین وپیروانش مثل حکیم سبزواری وعلامه طباطبائی وعارفان قلندری چون ملاسلطانعلی گنابادی وامام خمینی و....است وگفتاربیسوادانی چون مهدی مسائلی مارابیاداین شعر لسان الغیب می اندازدکه ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خودمیبری وزحمت مامیداری ولایت تکوینی رااصحاب خاص حضرت ختمی مرتبت چون سلمان که ازخُلّص شیعیان مولااست وکمیل ومیثم تماروحبیب بن مظاهروابوحمزه ثمالی وهشام و...باندازه وسعشان میتواننددرک کنندواینکه چالش شیعه درصدراسلام درخلافت بوده است نه درولایت تکوینی باین جهت است که این مقام غصب شده بودوولایت تکوینی قابل غصب نیست وخلفای جوروحامیانشان خلافت راغصب کردندوحکومت سیاسی راادعامیکردندالحمدلله الذی جعلنامن المتمسکین بولایه امیرالمومنین والائمه المعصومین

نهج البلاغه دانلود برنامه اندرویدی نهج البلاغه: https://cafebazaar.ir/app/org.crcis.nahj حکمت 400 - شناخت واقعيّت ها و خرافات وَ قَالَ عليه‌السلام اَلْعَيْنُ حَقٌّ وَ اَلرُّقَى حَقٌّ وَ اَلسِّحْرُ حَقٌّ وَ اَلْفَأْلُ حَقٌّ و درود خدا بر او، فرمود: چشم زخم حقيقت دارد، استفاده از نيروهاى مرموز طبيعت حقيقت دارد، سحر و جادو وجود دارد، و فال نيك راست است وَ اَلطِّيَرَةُ لَيْسَتْ بِحَقٍّ وَ اَلْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ و رويداد بد را بد شگون دانستن، درست نيست وَ اَلطِّيبُ نُشْرَةٌ وَ اَلْعَسَلُ نُشْرَةٌ وَ اَلرُّكُوبُ نُشْرَةٌ وَ اَلنَّظَرُ إِلَى اَلْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ بوى خوش درمان و نشاط‍‌ آور، عسل درمان كننده و نشاط‍‌ آور، سوارى بهبودى آور، و نگاه به سبزه زار درمان كننده و نشاط‍‌ آور است

🔺امام یکهو از جاش بلند شد، همه تعجب کردند...!! 🔸در یکی از این دیدارها بود که تا امام خمینی آمد توی اتاق و روی صندلی نشست، شهید حسن باقری اجازه خواست با دوربینی که خودش آورده بود، دو سه عکس یادگاری بگیرد. 🔸امام گفت: «چه ایرادی داره پسرم؟!» یکی از محافظ‌ها که اشاره کرد فلش دوربین برای چشم امام خوب نیست، حسن لامپ اتاق را روشن کرد تا عکس‌ها خراب نشود. 🔸زود سه چهار عکس پشت سر هم گرفت و نشست روی زمین. سکوت بر اتاق حاکم شد. آقای محسن رضایی آماده‌ی ارائه‌ی گزارش بود که امام از روی صندلی بلند شد. همه همراه او بلند شدند و با تعجب به هم نگاه کردند. 🔸امام از کنار فرماندهان رد شد و رفت طرف کلید برق و چراغ را خاموش کرد. در آن وقت روز نیازی به لامپ نبود، اما برای همه‌مان جالب بود که چرا هیچ‌کس به این قضیه توجه نداشت 🔸جالب‌تر آن‌که چرا امام به کسی دستور نداد چراغ‌ها را خاموش کند و خودش شخصا بلند شد و کلید را زد. مراقبت از اعمال، بویژه اسراف را از امام یاد بگیریم ‌‌● از کانال نشر شهید هادی

➖همنشینی با گناهکاران!👇 ✅ابوهاشم جعفری می‌گوید : از امام هادی(علیه السلام ) شنیدم که به من فرمود : 📋«مَا لِي رَأَيْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ يَعْقُوبَ؟» ♦️چرا تو را می‌بینم که با عبدالرحمن بن یعقوب همنشینی می‌کنی؟ گفتم : او دایی من است! حضرت(ع) فرمود : 📋«إِنَّهُ يَقُولُ فِي اَللَّهِ قَوْلاً عَظِيماً يَصِفُ اَللَّهَ لاَ يُوصَفُ فَإمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَكْتَنَا وَ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَكْتَهُ» ♦️او درباره ذات پاک خدا مطالب نامناسبی می‌گوید که ساحت پاک خدا از آن منزه است. خدا را (به صورت اجسام و اوصاف آن وصف می‌کند) در حالی که خدا قابل توصیف نیست. پس یا با او همنشین باش و ما را ترک کن و یا با ما همنشین باش و از او دوری کند. عرض کردم : او هر عقیده‌ای دارد و هرچه می‌گوید، بر من چه زیانی دارد با اینکه من بر عقیده حق خود استوار هستم و از عقیده او دوری می‌کنم. حضرت(ع) فرمود : 📋«أَ مَا تَخَافُأَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِيبَكُمْ؟» ♦️آیا نمی‌ترسی که بلایی به او برسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟! 📋«أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِي كَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى(ع) وَ كَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَيْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى(ع) تَخَلَّفَ عَنْهُ لِيَعِظَهُ وَ أَدْرَكَهُ مُوسَى(ع) وَ أَبُوهُ يُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفَ اَلْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِيعاً فَأَتَىَ مُوسَى(ع) اَلْخَبَرُ فَسَأَلَ جَبْرَئِيلَ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ : غَرِقَ رَحِمَهُ اَللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ عَلَى رَأْيِ أَبِيهِ لَكِنَّ اَلنِّقْمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ اَلْمُذْنِبَ دِفَاعٌ» ♦️آیا به این داستان آگاهی نداری که شخصی از یاران حضرت موسی(ع) بود، ولی پدرش از یاران فرعون بود، هنگامی که با سپاه موسی(ع) خواست پدرش را به خود ملحق سازد، ولی پدر سخن او را رد می‌کرد و همچنان با هم ستیز می‌کردند تا اینکه هر دو به کناری از دریا رسیدند، ناگاه بلای غرق شدن فرعونیان فرا رسید و آن پسر نیز همراه پدر غرق شد، وقتی که این خبر به موسی(ع) رسید، موسی(ع) فرمود : او در رحمت خداست ولی چون عذاب فرود آید، از آن کس که نزدیک گنهکار است، دفاعی نشود. 📚: الکافی، ج۲، ص۳۷۴

نظر دانشجویان درباره استادان دانشگاه شریف https://eitaa.com/joinchat/927269071Cdc5cc29912