eitaa logo
میثاق منطقه خوزستان
169 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
29 فایل
میثاق شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه خوزستان کانال خبری / تحلیلی
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ شهیدی که منافقین او را به آتش کشیدند 🔹️ شهید سید جعفر موسوی، معلمی خوش سیرت که در عملیات مرصاد توسط منافقین به اسارت درآمد. ◇ رجوی‌ها صورتش را لگد مال کرده و زنده زنده پوست کندند و سپس سوزاندند. ◇ جای تعجب است، امروز که بیشتر چهره منافقین برای ما روشن است ، آمده و دلسوز مردم شده اند!! ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✳️ شهید غلامعلی رجبی: اگر به دنیا برگردم در روضه ها شرکت می‌کنم 🔹️ شهید غلامعلی رجبی معلم و شاعر و مداح اهل بیت (ع) که با صدای خاطره انگیز خویش در خط مقدم جبهه ها محافل اشک و هیات های عزاداری برگزار می‌کرد در بخشی از وصیت نامه خویش می نویسد: ◇ بهترین هدیه برای من اشک چشم برای امام حسیـن علیه السلام  هست، آنقدر که این قطره را به تمام بهشت نمی فروشم. ◇ اگر بعد از شهادت بمن اجازه داده شود به دنیا رجوع کنم، فقط دوست دارم در هیئت ها و روضه ها شرکت کنم... 🔻 شهید غلامعلی رجبی ، عضو گـردان مسلـم بـن عقیـل لشگــر ۲۷ محمـد رسـول الله (ص) ◇ شهـادت: ۵ مرداد ۱۳۶۷ عملیـات مرصـاد ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
16.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ششم مرداد 1367 - سالروز آسمانی شدن خلبان شهید علیرضا سلمانی 🔶 فیلم بسیار زیبا از مداحی خلبان علیرضا سلمانی| یک روز قبل از شهادت | 🔶 در میدان صبحگاه دوکوهه قبل از سوار شدن بچه های گردان مسلم ابن عقیل(ع) لشگر27 به هلیکوپتر برای اعزام به منطقه 🌷 خلبان شهید علیرضا سلمانی که در این فیلم مداحی می کند از رزمندگان قدیم بود که در تاریخ 6 مرداد 1367 در منطقه عملیات به شهادت رسید ◇ من به قدس می روم از کربلا؛ الله واکبر ♡ مومنان جهاد بنمایید در راه خدا؛ الله واکبر ◇ این طرف مهدی است با رزمندگان؛ الله واکبر ♡ آن طرف کفار بی ایمان و قوم بی حیا؛ الله واکبر ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✳️ ۶ مرداد ۶۱ - اجرای مرحله پنجم عملیات رمضان 🔶این مرحله با شرکت سی گردان رزمی از شش محور آغاز شد. در این زمان نیروهاي تأمین کننده دستگاه هاي مهندسی همراه نخستین گروه تک ور شروع به پیشروي کردند و با نفوذ تا عمق مواضع دشمن، لودرها و بولدوزرها را هم پشت سر خودشان به دل دشمن بردند. با یک تأخیر یک و نیم ساعته، مقاومت دشمن در هر دو جناح در هم شکسته شد و نیروها به محل مورد نظر رسیدند. آنها احداث خاکریزها را از محل مثلثی ها به سمت مواضع خودي شروع کردند. خاکریز احداث شده در شمال منطقه با دقت و سرعت پایان یافت. شهید رضا حبیب الهی خودش مستقیما از جلوترین نقطه اي که رزمندگان حضور داشتند، بر عملیات مهندسی نظارت می کرد. اما در جناح چپ منطقه عملیاتی کار گره خورد. ..... مقاومت شدید دشمن، وجود تیربارها و دوشکاهاي فراوان، تیر مستقیم تانک موجب شده بود عملیات احداث خاکریز طبق برنامه پیش نرفته و الحاق صورت نگیرد. رضا حبیب الهی از سمت راست فارغ شده و به یاري آمد، ولی چشمان سرخ شده او که به پیاله خون شبیه بودند، از خستگی بسیار و بی خوابی مفرط وي خبر می دادند که توان او را گرفته و تنش را فرسوده بود به نحوي که هنگام راه رفتن تلوتلو می خورد و حتی حرف زدنش هم طبیعی نبود... ┏━━━━━ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✳️رخت سیاهی برای نوعروس فقط یک ماه از روزی که رخت دامادی به تن کرده بود، می‌گذشت. فقط سی روز از شبی که ریسه لامپ‌های چشمک‌زن به دیوارهای خانه پدری‌اش آویز کرده بودند، می‌گذشت؛ اما خبرهای تجاوز دشمن بعثی به خاک وطن، اجازه نمی‌داد پیِ آسودگی خودش باشد. با نوعروسش خداحافظی کرد و خودش را رساند به خاکریزهای نبرد. بعد از مدتی، برای دیداری کوتاه به زیر سقف خانه کوچک و نوبنیادش برگشت و دوباره به سمت جبهه‌های دفاع از میهن دوید. فقط بیست و سه سال داشت که در عملیات رمضان در پنج پنج سال شصت و یک، به خون غلتید. نوعروسش سیاه پوشید و سیاهه‌های عزا به دیوارهای خانه، آویز شد. انتظار برای بازگشت پیکر مطهرش، سیزده سال طول کشید. 🔹️نیم‌نگاهی به زندگی شهید رمضانعلی عبدالحسینی، شهید واقعه پنجم مرداد ۱۳۶۱ 🔸 عملیات رمضان، نتیجه ایثار و مقاومت مردم اراک در روز پنج مرداد سال ۱۳۶۱ و مفقودالاثر شدن ۷۲ رزمنده روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✳️ مصیب حیدری ( ) ۶ مرداد ۱۳۶۷ عملیات : . 📩هشت سال دفاع مقدس و شرافتمندانه، آن چنان مردم ما را مصمم و ثابت قدم ساخته، که هیاهو و بوق و کرنای استکبار جهانی در برابر کوه ایمان رنگ باخته است. اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان، ازپای نخواهیم نشست. یا همه آزاد می شویم و یا از مرگ شرافتمندانه استقبال می کنیم، ولی در هر دو حال پیروزی با ماست. ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✳️به یاد علمدار گردان امام صادق (ع) لشکر‌ ۵۵ ویژه‌ شهدای ‌خراسان 💠 فرمانده‌ای که تا لحظه شهادت، خود را جاروکش سپاه می‌دانست!! شهید ابوالقاسم اسماعیل‌زاده, فرمانده گردان امام صادق (ع) از لشکر ۵۵ ویژه شهدای خراسان، که خود را همیشه یک رزمنده عادی معرفی می‌کرد... ◇ او در دوازدهم تیرماه ۱۳۴۱ در شهرستان گناباد متولد شد. ◇ در ۱۸ سالگی، تنها دو روز پس از آغاز جنگ، راهی جبهه شد و در تمام دوران دفاع مقدس، حضوری مؤثر و مستمر در مناطق عملیاتی داشت. 🔸️ او در ابتدای جنگ مدتی مسئول گروهان گردان نصرالله از لشکر ۵ نصر بود و پس از آن به فرماندهی گردان امام صادق (ع) منصوب شد. ابوالقاسم اهل تظاهر نبود؛ تا زمان شهادتش کسی نمی‌دانست او چه مسئولیتی دارد. هر وقت از او می‌پرسیدند که چه‌کاره است؟ ◽️ با تواضع می‌گفت: "من جاروکش سپاهم و در جبهه یک رزمنده عادی هستم." 🔻 اما سرانجام، مزد زندگی مجاهدانه‌اش را وقتی جنگ تمام شده بود ، در ۶ مرداد ۱۳۶۷ در مبارزه با منافقین و درعملیات مرصاد گرفت و به آرزوی دیرینه‌اش، یعنی "شهادت"، رسید. 🏴 بعد از شهادت خانواده اش متوجه شدند که او یکی از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس از لشگر ۵ نصر خراسان است 👇 قسمتی از وصیت‌نامه شهید اسماعیل‌زاده: ◾️ "ای پدر و مادر عزیزم! صبر را پیشه کنید که خداوند با صابران است. ◽️ از شما می‌خواهم در راه انقلاب، امام و ولایت، ثابت‌قدم بمانید و فرزندان خود را حسینی بار بیاورید 🆔 @misagh_kh_ioptc 🇮🇷
. ✳️ شهید سید حسین موسوی مقدم ● فرمانده تخریب لشکر ویژه شهدا ● ولادت: ۰۹ شهریور ۱۳۳۷ | روستای اسجیل ● شهادت: ۰۶ مرداد ۱۳۶۷ | تنگه چهار زبر 📌 آرزویی که در عملیات «مرصاد» محقق شد؛ 🔹 هر وقت از شهید «سید‌ حسین موسوی­ مقدم» سوال می­کردم که چرا از خدا طلب شهادت نمیکنی؟ لبخندی میزد و در پاسخ می­گفت وقتش که برسد، خدا خودش ما را دعوت می­کند. فعلاً باید پاک باشیم. الان وقت جنگیدن است، وقت شهادت نیست، باید کار کنیم. 🔹 هیچگاه در ظاهر نشان نمیداد که طالب شهادت است. بین رزمندگان زمزمه‌هایی شده بود که اگر جنگ تمام شد و ما شهید نشدیم و ماندیم، چه کار کنیم؟ 🔹 هنگامی که آتش بس اعلام و قطعنامه پایان جنگ پذیرفته شد، به خاطر اینکه از قافله یاران شهیدم جا مانده بودم بسیار ناراحت بودم و بغض گلویم را گرفته بود. پیش سید حسین رفتم و با ناراحتی به او گفتم در باغ شهادت بسته شد و ما ماندیم. این شهید بعد از شنیدن این جمله من گفت در طول مدت جنگ، از خدا خواسته‌ام که اگر می­خواهد توفیق شهادت را به من بدهد، در آخرین عملیات این جنگ شهادت را نصیب من کند، پس هنوز جنگ تمام نشده و حتماً ادامه دارد. 🔹 در ادامه به او گفتم چه می­گویی؟ قطعنامه پایان جنگ پذیرفته شده و جنگ تمام شده است، آن وقت شما می­گویی من از خدا خواسته‌ام که در آخرین عملیات شهید بشوم و هنوز جنگ ادامه دارد! نگاهی به من کرد و گفت صبر داشته باش. پیش خودم اینطور فکر می­کردم که «موسوی مقدم» چقدر ساده است. جنگ تمام شده و قطعنامه را پذیرفتیم، حالا او اینگونه می­گوید. حرف­های آن روز شهید را زیاد جدی نگرفتم. غافل از اینکه حرفهایش بوی شهادت می­داد و می­دانست به زودی شهید خواهد شد. 🔹 بعد از پذیرش قطعنامه، منافقین با حمایت عراق، از سمت کرمانشاه جهت انجام عملیان «فروغ جاویدان» وارد ایران شدند که برای مقابله با این هجوم دشمن، آخرین عملیات ما، به نام مرصاد انجام شد و جواب دندان شکنی به دشمن داده شد. من توفیق حضور در این عملیات را نداشتم اما بعد از اینکه عملیات به پایان رسید با خبر شدم که سید‌ حسین در آن عملیات به آرزویش رسیده و به درجه رفیع شهادت نائل شده است. با شنیدن خبر شهادتش به خود آمدم و فهمیدم این شهید والامقام مسئله چگونگی شهادتش را بدون علم و یقین نزده است. 👤 راوی محسن رجایی ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✳️ ۶ مرداد ۱۳۶۴ - سالروز شهادت مسعود منفرد نیاکی فرمانده لشکر ۹۲ زرهی ارتش 💠 فرماندهی که در تشییع جنازه دخترش نبود‼️ خاطره ای از شهید نیاکی👇 🔹 در جریان «عملیات بیت‌المقدس به شهید خبر میدهند که دخترش ناخوش است و بهتراست به تهران برود. اما او نمی رود. بعد از چند روز دوباره به او می گویند که دخترت به سرطان خون مبتلا شده است، اما او بازهم درجبهه می ماند تا اینکه پزشکان درمان دخترش را ناممکن می دانند و حال او وخیم می شود و پس از چند روز از دنیا میرود همسرش با اوتماس میگیردکه حداقل درمراسم ختم وتشییع جنازه دخترشان حاضرشود اما سرلشکر شهید نیاکی درنامه ای به همسرش می نویسد که من چطور این رزمندگانی را که درجبهه می جنگند و مانند فرزندان من هستند و هرروز تعدادی از آنها شهید می شوند، تنها بگذارم. درشهر کسی هست که تابوت فرزندمان را بلند کند اما در اینجا کسی نیست که پیکرهای این شهدا را از زمین بلند کند. بعد از پایان عملیات بیت المقدس،شهید نیاکی به منزلش رفت. ازآنجایی که نیمه های شب بخانه رسیده بود به اتاق دخترش میرود و تا اذان صبح اشک میریزد💦 ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌