eitaa logo
میثاق منطقه خوزستان
167 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
29 فایل
میثاق شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه خوزستان کانال خبری / تحلیلی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 اسوۀ . . . 🌱 دوران جنگ تحمیلی ▫️انتشار به مناسبت ۲۸ مرداد ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✳️در دنیایی که همه چیز خیلی زود فراموش می‌شود این عکاسان هستند که با ثبت یک لحظه راوی تاریخ می‌ شوند ... ⌛️ ۲۸ مرداد، برابر با: 19 August World Photography Day بر راویان حماسه دفاع‌مقدس مبارک ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📸 عکاسی در جنگ ▫️به مناسبت ۲۸ مرداد امروزه با پیشرفت تکنولوژی و تحهیزات عکاسی، تصویربرداری از اتفاقات و حوادث پیرامون، هیچ کاری ندارد. یک بچه هم می تواند دستش را بگذارد روی دکمه، رگباری صدتا عکس بگیرد و یکی از آنها را در پیجش قرار دهد و پز عکاسی بدهد! زمان جنگ، نه امکانات بود نه پول! بله پول. هر حلقه فیلم 36 تایی 90 ریال بود و هر بار که می خواستم بروم جبهه، مجبور بودم از جیب خودم، چندتایی فیلم عکاسی بخرم و با خود ببرم. نه عکاس بودم نه ماموریتم این بود. عشق داشتم از بچه ها عکس بگیرم. بعدا که می آمدم تهران، عکسها را برایشان چاپ می کردم. هر قطعه عکس 9 در 12 سانتی متر هم 40 ریال هزینه چاپش بود. یعنی هزینه چاپ یک حلقه 36 تایی می شد: 90 ریال فیلم 90 ریال هزینه ظهور 1440 ریال هزینه چاپ در مجموع 1620 ریال کل حقوقی که بابت 3 ماه حضور در جبهه می دادند، ماهی 24000 ریال یعنی 72000 ریال بود. حالا حساب کنید مثلا در یک عملیات 10 حلقه فیلم خریدم و چاپ کردم، شد حدود 16200 ریال. حدود یک چهارم حقوق 3 ماه. در هر عملیات، یک کیسه مخصوص مواد ضد گاز شیمیایی را خالی می کردم، دوربین کوچکم را توی کیسه مشمایی می پیچیدم و داخل آن، به کمرم می بستم تا همه جا همراهم باشد. همان که توی عکس ها به کمر دارم. اینها را گفتم تا بدانید ماها که خودمان دوربین داشتیم و می خواستیم از جبهه عکس بگیریم، چه داستانی داشتیم. از یک طرف عشق داشتیم صحنه ها و تصویر دوستان را از دست ندهیم؛ از طرف دیگر پول نداشتیم! حالا بینید هر عکس آن زمان که دوربین دیجیتالی وجود نداشت، چقدر ارزش داشت و مهم بود. این عکس ها، نتیجه حس هنر و کنجکاوی بنده است. تابستان 1365 در اردوگاه کرخه، وقتی شهید "علی اصغر صفرخانی" گردان شهادت را برای میدان تیر و شلیک آر.پی.جی برده بود، از او خواهش کردم بگذارد من و "محمود صادقی" گلوله های مان را جدا از بقیه شلیک کنیم تا عکس بگیریم. کنار آر.پی.جی زن ایستادن، خود را محکم نگه داشتن، نترسیدن و مقابل شدت انفجار و صدای وحشتناک شلیک، می شود این عکسها. آن هم بدون پایه دوربین و فقط روی دست با یک دوربین ساده معمولی. یک عکس من از محمود گرفتم یک عکس هم او از من. انفجار صورت گرفته، ولی هنوز گلوله از دهانه قبضه خارج نشده است. این روزها وقتی تلویزیون مستندهای خارجی را نشان می دهد که با پیشرفته ترین و گران ترین دوربین ها از شلیک اسلحه و خروج گلوله فیلم می گیرند، یاد این عکس خودم می افتم. ما هم برای خودمان عجوبه ای بودیم ها! فقط کشف نشدیم! ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
14.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 سرزمین نینوا یادش بخیر 🌴 کربلای جبهه یادش بخیر ا◽️▫️◽️▫️◽️▫️◽️▫️◽️ ☝️🎞 تصاویر زیبایی از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهداء 🎙 با نوای حاج صادق آهنگران ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌴 از شَلحه تا بیکران سخاوت! ۱.سردار جانباز حاج علی فضلی ۲.برادر بزرگوار حاج محمد عدالتی ۳.برادر بزرگوار حاج رضا صفرزاده ۴.برادر بزرگوار قاسم نوروزی 🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱 📷 ماجرای این عکس👆را از زبان رزمنده «محمد عدالتی», معاون گردان حضرت علی اصغر (ع) لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) بشنویم👇👇 ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
به روایت محمد عدالتی 👇👇 🎙 سال ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ گردان حضرت علی اصغر (ع) ماموریت یافت که خط سرپل شلحه را بشکند و از آن عبور کند، خط به دلیل مقاومت زیاد عراقیها تا صبح نشکسته بود و هوا تقریبا داشت رو به روشنی می رفت و حاج علی فضلی اصرار داشتند که کار را تمام کنید؛ منتهی روبرو یک تانک و یک سنگر دوشکا آن هم داخل یک سرپل ۳ متری مرتب آتش میریختند و داخل آب هم مجهز به هشت پر خورشیدی و سیم خاردار و مین شناور بود و از داخل آب هم نمی شد برویم. تا اینکه هوا روشن شد و خط هم هنوز نشکسته بود، حاج علی گفتند: "حیف شد چون حضرت امام، تا صبح بیدار بودند و منتظر نتیجه این عملیات بودند." در واقع آنجا اگر شکسته میشد می رفتیم داخل جزیره شلحه تا روبروی بصره می توانستیم برویم، و خیلی موقعیت استراتژیکی بود. تقریبا ساعت ۶:۳۰ الی ۷ صبح بود که هوا روشن شده بود و عراقی ها هم خیالشان راحت شده بود که دیگر خط شکسته نمی شود . خلاصه با، باقی مانده بچه ها صحبت کردیم و جریان را اطلاع دادیم، یکباره این بچه ها همگی با هم یک یا حسین (ع) گفتند و با تیربار، آر.پی.جی.،وهمینطور تک تیرانداز همه با هم شروع به زدن و حمله کردند و چند نفر از بچه خودشان را از روی سرپل رساندند آنطرف و آن سنگر را منفجر کردند و تانک رو هم با آر.پی.جی منهدم ساختند و سرانجام خط باز شد. ساعت ۷:۳۰ صبح به حاج علی اعلام کردم که: "آقا، به حضرت امام بگوئید بخوابند، من رو پل آهنی ایستادم" حاج علی فکر کردند که بنده را موج گرفته و موجی شده ام ! گفتند: "چی داری میگی"؟ گفتم:" حاجی خط شکسته شد فقط چون ما مجروح زیاد داریم نیروهای پشت سر مارا بفرستید ما الان وارد جزیره شده ایم." حاج علی یکباره چند تکبیر گفتند و اعلام کردند که: "باشه من نیرو پشت سرتان میفرستم ولی زیاد داخل جزیره نروید که نیروها ی بعدی بیایند از شما عبور کنند" ضمن اینکه حضرت امام فرمودند:"این نیروهایی که آنجا خط را شکستند می خواهم هر چه سریع تر ببینمشان". ما این را به بچه ها اعلام کردیم و شور و شوق خاصی در خط بر پا شد. نیروهای دیگر آمدند از ما رد شدند و جزیره به تصرف درآمد. مارا به عقب برگرداندند هم برای بازسازی و هم اینکه آمدیم تهران به دیدار حضرت امام (ره). خلاصه حال و هوای خوبی بود حاج علی رفته بودند پیش حضرت امام (ره) و ایشان نیز یک پلاستیک پر از انگشتر به حاج علی داده بودند و فرموده بودند: "این را ببرید و بین بچه ها تقسیم کنید" موقعی که برگشتیم جنوب حاج علی این انگشتر ها را بین بچه ها تقسیم کردند 📷.. و این عکس👆نیز یادآور همین خاطره می باشد... ❇️ کانال خبری / تحلیلی «میثاق» منطقه خوزستان ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ┏━━━━━━┓ 🆔 @misagh_kh_ioptc ┗━━━━━━┛ ═━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━═ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا