229.7K
#امامعلی_جشن
🔸سرود میلاد امیرالمؤمنین علیه السلام
نازنینان را بگوئید عید یار نازنین است
عاشقان را بر لب امشب یا امیرالمومنین است
دلها پر زند دوباره
گردد تا مقیم کویش
کعبه می شود منوّر
امشب از فروغ رویش
مولا یا علی یا حیدر ۲
@nohe_sonati
فاطمه بنت اسد بین در بغل دارد اسد را
آیت حُسن خدایی ، قل هُوَ اللّهُ اَحَد را
روشن از جمال حیدر
بیت پاک کبریا شد
در کعبه قدم نهاد و
صاحب خانه مرتضی شد
مولا یا علی یا حیدر...
@nohe_sonati
جلوه گر ماه تمام از وادی بیت الحرام است
محو او رکن یمانی مست رخسارش مقام است
یزدان مفتخر ز نامش
چشم عالمی به دستش
ساقی گر بُوَد علی ، من
هستم می نخورده مستش
مولا یا علی یا حیدر...
@nohe_sonati
کعبه امشب با تجلّی بر دوعالم سروری کن
یاعلی قرآن بخوان و از پیمبر دلبری کن
مادر می کند نگاهت
گشته بیت حق مطافت
کعبه هستی و دمادم
کعبه می کند طوافت
مولا یا علی یا حیدر...
✍امیر رضا فرجوند
#شعر_و_سبک_مداحی_سنتی👇
https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
#کانال_حرز_امام_جواد👇
https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
« شعری بسیار زیبا و پر معنا با تمام حروف الفبا برای خدا »❤️
( ا ) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم.
( ب ) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم.
( پ ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم.
( ت ) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم.
( ث ) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم.
( ج ) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم.
( چ ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم.
( ح ) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم.
( خ ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه ها کردم.
( د ) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم.
( ذ ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم.
( ر ) راهت رو گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم.
( ز ) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفا کردم.
( س ) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم.
( ش ) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم.
( ص ) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم.
( ض ) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم.
( ط ) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کرد.
( ظ ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم.
( ع ) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم.
( غ ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم.
( ف ) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم.
( ق ) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم.
( ک ) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم.
( گ ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم.
( ل ) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم.
( م ) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم.
( ن ) نرانی از درگهت یا رب که الله را صدا کردم.
(و ) ولی را من تو می دانم ؛ تو را هم مقتدا کردم.
( ه ) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم.
( ی ) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی
یا رب غزل را انتها کردم.
✍گروه دوستداران امام زمان عج سلامتی وفرج صلوات 🙏
🚨سبک زندگی گوسفندی یا سگی؟!
🪴 مردی از امام علی علیهالسلام پرسید: چرا با وجود اینکه سگها هفت قلو میزایند و گوسفندها یکی یا دوتا، ولی جمعیت گوسفندها از سگها همیشه بیشتر است؟! در حالی که همیشه از گوسفندها قربانی میکنند، ولی بازهم جمعیتشان کم نمیشود؟
امام فرمودند: بخاطر برکت آنهاست.
مرد گفت: چه برکتیست که شامل گوسفند شده و سگ از آن محروم است؟
امام فرمود: گوسفندها اول شب میخوابند و قبل از فجر و طلوع آفتاب، هنگام نزول برکت و رحمت الهی بیدار میشوند، ولی سگها تا پاسی از شب بیدارند، هنگام فجر و طلوع آفتاب میخوابند؛ پس زمان رحمت و برکت الهی را از دست میدهند. پس شما را توصیه میکنم که شبنشینی را ترک کنید و نماز صبح را ترک نکنید، اگر دنبال رزق و برکت هستید.
📚 به نقل از مجمعالبیان: ذیل تفسیر سوره مبارکه کوثر و بحارالانوار، ج۱، ص ۱۲۷
☑نام : سید علی
☑نام خانوادگی : حسینی خامنه ای
☑نام پدر : سید جواد
☑تاریخ تولد به فرموده خودشان :
٢٩ / ٠١/ ١٣١٨
☑تاریخ تولد در شناسنامه :
٢٤ / ٠٤ / ١٣١٨
☑محل تولد : خراسان
💠بعضیا بهش میگن " آیت الله "
💠بعضیا میگن " آقای خامنه ای "
💠بعضیا هم مثل برادر های لبنان و سوریه و عراق میگن:
" سیدنا القائد " ، اما ما بهش میگیم
✅" آقا "
💠ما بهش میگیم "آقا"...
"آقا" رو از هر طرف که بخونی آقاست!
✅فدایی زیاد داره.
💠پابرهنه ها بیشتر دوستش دارن ٣٣ساله داره ایرانو،با تمام شرایط عجیب غریبش رهبری میکنه،هرکی جاش بود ،پنج سال اول جا میزد!
💠🔴تو کشور خودش مظلومه اما تو دنیا کلی طرفدار داره.
💠400هزار نفر تو نیویورک و کالیفرنیا ، مقلدشن.
💠شخص اول حکومته اما وقتی لعیا زنگنه و الهام چرخنده تو برنامه سال تحویل تلویزیون،عیدو بهش تبریک گفتن،به خاطر این حرفشون،کلی هزینه دادن.چه حرفا که نثارشون نشد.
💠همون که هیشکی،عکسای منتشر شده از خونه شو،باور نکرد.
💠زندگیش آدمو به قلب تاریخ میبره،علی بن ابیطالب و زندگی ساده و...
💠همون که همیشه خرابکاری های دولت ها و مسئولین ،به حسابش گذاشته میشه.
💠همون که رهبری"سینه سپر کرده ها"رو مقابل اسراییل بچه کش به عهده داره.
💠همون که لب تر کنه عاشقاش براش جون میدن.
💠همون که اشاره کنه ،تلاویو و حیفا با خاک یکسانه.
💠همون که هیچ وقت کم نمیاره،مث مرد ،وایساده پای حرفش.
💠همون که نزدیکترین دوستاش،دشمن ترین دوستاشن.
💠همون که سالهاست سایه سنگین"بعضیا"رو ،رو دوشش تحمل میکنه.
💠همون که تو سابقه ی مبارزاتی ش ،کسی به پاش نمیرسه.
💠اصلا کدوم رهبر دنیا،روی موکت و فرش جهیزیه خانومش زندگی میکنه؟بدون اینکه تو بوق و کرنا کنه،با فقیربیچار ه ها دمپره ؟
💠همون که بدترین توهین ها و تهمت هارو بهش میزنن درحالیکه حتی یه جمله هم راجع بهش اطلاع ندارن.و اون میشنوه و تحمل میکنه و همچنان لبخند"آقایی"...؟
💠همون که مظلومیت "علی"ها رو به ارث برده؟
💠کدوم سیاست مداری تو دنیا بچه هاش اینقد سالم وپاکن؟جالبه حتی مردم نمیدونن چندتا بچه داره،چی ان،اسماشون چیه؟
💠همون که "پاکترین"آدما ،جونشونو کف دست گرفتن و فداش شدن.
💠همون که واسه بدحجابا گفت:او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟نقص او ظاهر است. نقصهای من باطن است. با این رفتارش خیلیا محجبه شدن.
💠سلامتیش صلوات بفرستید.
✅اگه دوست داشتید این ذکر خوبیهای آقامون رو به دیگران هم بفرستید.
دنیا مات و مبهوت از درایت ایشان
جانم فدای این رهبر فرزانه برای سلامتی اقا صلوات بفرست.
#مدینه_تا_کربلا
🩸گزارشی بسیار لطیف و جانسوز از لحظات خروج امام حسین علیهالسلام از مدینه...
عبدالله بن سنان از پدربزرگش نقل میکند که وی گفت:
🥀 من با نامهای از مردم کوفه به نزد امام حسین علیهالسلام در مدینه رفتم. خدمت حضرت رسیدم و نامه را تحویل دادم و امام علیهالسلام آن را قرائت نمود و فرمود: سه روز به من مهلت بده. بنابراین من در مدینه ماندم تا اینکه امام علیه السلام تصمیم گرفت به عراق برود. من با خود گفتم: بروم و پادشاه حجاز (امام حسین علیهالسلام) و جلال و جبروت او را ببینم که چگونه از مدینه خارج می شود!
🥀 به درب خانه إمام حسین علیهالسلام آمدم، دیدم اسبها زین شدهاند و مردان ایستادهاند و امام حسین علیه السلام روی یک کرسی نشسته بود و بنیهاشم دور او تا دور او را گرفته بودند. امام حسین علیهالسلام در بین آنها چنان بود که گویی ماه کامل است در شب چهارده.
🥀 من حدود چهل محمل و کجاوه دیدم که آن ها را با پارچه های ابریشمی و نمادین تزئین كرده بودند. در همین زمان بود که امام حسین علیهالسلام به بنیهاشم دستور داد تا محارم خود را بر روی محمل ها و کجاوه ها سوار کنند.
🥀 در حالی كه من نگاه میكردم، دیدم جوانی از خانه امام حسین علیهالسلام خارج شد که قد بلند و تنومندی داشت و روی گونهاش، خال سیاهی بود و صورت او مانند ماه تمام بود. او، جوانان بنیهاشم را یک به یک کنار میزد و میگفت: کنار بروید؛ وقتی که آن جوان، از بین بنیهاشم، صَفی را شکافت.
🥀 دیدم که دو بانو از بانوان بنیهاشم از خانه خارج شوند و آن قدر با حیا و با وقار راه میرفتند که دنباله چادرشان بر روی زمین کشیده میشد. کنیزان، دور تا دور آن دو بانو را گرفته بودند تا اینکه به محمل ها رسیدند.
🥀 آن جوان رشید آمد و زانو زد و بازوان آن دو بانو را گرفت و در نهایت شکوه و جلال، آن دو بانو را سوار بر محمل کرد. من از برخی از مردم که در آن جا بودند پرسیدم که این دو بانو کیستند؟ گفتند: یکی از آن دو، زینب کبری و دیگری امّکلثوم، دختران امیرالمؤمنین علیهمالسلام هستند. پرسیدم آن جوان کیست؟ گفتند: قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیهالسلام است.
🥀 سپس دو دختر خردسال را دیدم که گویی خداوند متعال انسانی همانند آنها را خلق نکرده بود. یکی از آن دو همراه زینب کبری علیهاالسلام سوار بر محمل شد و دیگری با ام کلثوم علیهاالسلام. من در مورد آنها سوال کردم، به من گفتند: آن دو دختر، سکینه و فاطمه دختران امام حسین علیهماالسلام هستند.
🥀 سپس جوان رشید دیگری بیرون آمد که او هم همانند یک ماه کامل بود. بانویی که دورتادور او را کنیزان گرفته بودند، همراه آن جوان بود که آن جوان زانو گرفت و آن بانو را نیز سوار بر محمل کرد.
من در مورد آن جوان و آن بانو سوال کردم. گفتند: آن جوان، علی اکبر، پسر بزرگ امام حسین علیهالسلام است و آن بانو، مادرش، امّ لیلاست.
🥀 بعد از او دیدم نوجوانی که صورت او، پارهای از ماه بود از خانه بیرون آمد و بانویی همراه او بود. در مورد او و آن بانو سوال کردم، گفتند: گفتند او قاسم بن الحسن علیهماالسلام و آن بانو، مادرش، همسر امام مجتبی علیهالسلام است.
🥀 سپس بقیه اطفال و کودکان حرم بر روی محمل ها سوار شدند. در این هنگام امام حسین علیهالسلام ندا داد:
📋 أينَ أخي؟ أين كَبشُ كَتيبتي؟ أين قمرُ بني هاشم؟
🔹 برادرم کجاست؟ پهلوان لشکر من کجاست؟ ماه بنی هاشم کجاست؟
🥀 اباالفضل العباس علیهالسلام در پاسخ امام علیهالسلام فرمود:
📋 لبّيك لبّيك يا سيّدي
🔹جانم! جانم! ای آقای من!
🥀 امام علیه لسلام به او فرمود: برادرم! اسب مرا بیاور. اباالفضل العباس علیهالسلام ذوالجناح را آورد و بنیهاشم دور تا دور امام علیهالسلام را گرفته بودند. قمر بنی هاشم، عنان اسب را گرفت و امام علیهالسلام سوار بر اسب شد و بعد، دیگر بنیهاشمیان سوار بر مرکب شدند.
🥀 اباالفضل العباس علیهالسلام سوار بر مرکب شد و پرچم را به دست گرفت و در جلوی قافله حرکت کرد. در این هنگام، صدای اهل مدینه و بازماندگان از بنیهاشم به گریه بلند شد و میگفتند:
«الوداع، الوداع، الفراق، الفراق»
🥀 اباالفضل العباس علیهالسلام در جواب آنان فرمود:
📋 هٰذا وَاللّهِ يَومُ الفِراق و المُلتَقَى يَومَ القِيامَة
🔹آری به خدا، دیگر امروز روز جدایی است و دیدار بعدی ما رفت تا روز قیامت.
📚أسرارالشّهادة، ص۳۶۷
📚معاليالسّبطين، ج۱ ص۲۲۰
✍ ای ساربان آهسته ران، کز دیده دریا میرود
از شهر زهرا نیمهشب، فرزند زهرا میرود
قلب سکینه مشتعل، اشکش به رخ، خونش به دل
با دیدهی دریائیاش، دنبال سقّا میرود
اصغر ز دامان رباب، پَر میزند بر دوش باب
با شوق پیکان بلا، همراه بابا میرود
آید زصحرا زمزمه، خون ریزد از چشم همه
سقّای آل فاطمه، عطشان به دریا میرود
زینب شده محملنشین، با نالههای آتشین
منزل به منزل کو به کو، صحرا به صحرا میرود