فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما هستیم کہ قیام نکردیم
امام زمان ظھور کرده ...
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
•☘🌼 @ShieMazhab 🌼☘•
─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
چه سکوتی میشد در زمین
اگر هرکس
فقط به اندازه عملش
حرف میزد👌
امیرالمؤمنین(ع)
یاصاحب الزمان ادرکنا
آپارات👇
aparat.com/Mjavadmoj
اینستا
instagram.com/mjavadmoj
11.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸آبروی مومن؟!
🔹حرمت و آبروی مومن از خانه کعبه بالاتره ها رفقا؟! حواسمون باشه اون دنیا گرفتار حق الناس نشیم👌
آبی است آبروکه نیاید به جوی باز
از تشنگی بمیر و مریز آبروی را🔥
#اخلاق #زندگی_مهدوی #سبک_زندگی
#آخرالزمان #گناه #گناه_کبیره
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
•☘🌼 @ShieMazhab 🌼☘•
─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
📜داستاننجاتهمسر،مردجوانیدرشبعروسی
📍روزی نادرشاه برای زیارت حرم مطهر امام حسین علیه السلام به کربلا رفته. بعد از زیارت حرم مطهر امام حسین علیه السلام به سوی حرم حضرت عباس سلام الله علیه راهی شد
🔒ناگهان صدای فریادی همه را متوجه خود کرد .جوانی با حالت آشفته و پریشان کنار ضریح مطهر حضرت عباس سلام الله علیه فریاد می زند و با لهجه محلی می گوید:
ای برادر زینب به فریادم برس.⛓
🔸 نادرشاه گفته ببینید مطلب از چه قرار است .آن جوان چه میخواهد. جوان گفت: من از قبیله مسعود هستم و محل سکونت ما یک روز قبل از عروسی، داماد و عروس به حرم حضرت عباس سلام الله علیه می آیند و سوگند میخورند که به یکدیگر خیانت نکند و حضرت را حکم قرار میدهند که هر کسی خیانت کرد حضرتش او را مجازات کند.
▫️ امشب هم شب عروسی من است. لذا از منزل بیرون آمدیم تا به حرم حضرت بیائیم ولی در بین راه هفت نفر سوارکار مسلح به ما حمله کردند و زنم را از من گرفتند و بردند اکنون آمده ام که از حضرت قمر بنی هاشم کمک بگیرم.
🔥 نادرشاه بسیار متاثر شد و گفت تا شب زنت را به تو بر می گرداند ولی جوان گفت: من زنم را از شما نمی خواهم واز حضرت عباس زنم را می خواهم
جوان خودش را روی قبر مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام انداخت و در حالی که فریاد می زند و می گفت:
ای پناه بی پناهان، ای پسر امیرالمومنین علیه السلام به دادم برس.
📍 ناگهان صدای هلهله و فریاد زَنی توجه همه را به خود جلب کرد که آن زن صدا می زد:
"پرچمت بلند باد ای ابوالفضل علیه السلام سپاسگذارم ای برادر زینب!"
♦️نادر شاه دستور داد جوان و همسرش را آوردن و ماجرا را از زن پرسید .
زن گفت: چون دزدان مرا با خود بردند و شوهرم از من جدا و دور شد فریاد برآوردم و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را به حق خواهرش حضرت زینب کبری سلام الله علیها قسم دادم تا مرا نجات دهد.
ناگهان سواری از سوی کربلا نمایان شده با عجله و شتاب بسیار نزدیک ما آمد و به دزدان دستور داد که مرا رها کنند ولی آنها نپذیرفتند و به آن سوار حمله بردند یک مرتبه دیدم برقی همانند برق شمشیر به طرف دزدان حرکت کرد و سرهایشان را از بدن جدا کرد و اکنون جسدها و سرهای آنها در آن بیابان افتاده است اینک نیز خودم را در اینجا میبینم...
📜کراماتحضرتعباس،ص۴۷ بهنقلازچهرهدرخشانقمربنیهاشم،تالیفآقایعلی ربانیخلخالیازآقایسیدحسینفالی
از یه کانال داخل تلگرام اوردم گفته بود بگم از کجا
@KALB_Abbas