. . 📍ایشون دکتر عبد الهادی ربیعی هستند دکترای تاریخِ ادیان ایران! استاد دانشگاه های عراق عراقی الاصل؛ همسر ایرانی... . من دو روز در عراق مزاحم ایشون و خانواده بزرگوارشون بودم.... . با اینکه هفته قبلش تصادف سختی داشتند؛ قفسه ی سینه آسیب جدی دیده بود... . اما فهمیده برای چه موضوعی سفر کردم با تمام وجود از بنده با تواضع مثال زدنی پذیرایی کرد... . یک روز میخواستم دینار های شما عزیزان رو چِنج کنم ؛ هر چه خواهش کردم در خانه بماند قبول نکرد؛ عصا زنان با من همراه شد؛ می‌گفت میخواهم من هم شریک شوم.... . داستان غزه و لبنان عجیب انسانیت ها را در معرض ظهور و بروز قرار داد... . به نظرم اونهایی که در این شرایط دو دو تا چهار تا می‌کنن تا دفاع بکنند یا نه؛ عاقبت سختی خواهند داشت؛ باید فکری به حال انسانیت از دست رفته خودشان بکنند... . . با آقای دکتر خیلی در مورد شرایط روز گپ و گفت داشتیم؛ از غزه و لبنان گرفته تاااا از دوره اشکانیان ایران تا به امروز.... یکبار با ایشون در مورد فضای سیاسی عراق گفتگو کردم؛ گفتم به نظر شما فضای سیاسی عراق چه چیزی کم داره تا از این آشفتگی خارج بشه؛ ایشون بلافاصله جواب داد؛ در عراق عالم دینی با عظمت زیاد بود و هست‌؛ اما عراق #خمینی کم دارد... . کسی که بتواند همه را زیر چتر خودش جمع کند ؛ یعنی همان #ولایت_فقیه... . خلاصه قدر دان باشیم...🌱 . 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆 . . https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . سلام خدمت رفقا . . بنده رسیدم زینبیه فضا کاملا امنیتی و پر از ایست و بازرسی هست اما زندگی واقعا در جریانه . مصلی حرم سیده زینب پر شده از مهمانان لبنانی ؛ تقریبا تمام هتل ها پر شده از مهمانان لبنانی... . حقیقتا کار زیاده ؛ خلأ ها فوق العاده بالاست که فقط با کار جهادی شبانه روزی و مسائل مالی حل میشه... . سعی میکنم خیلی زود یک گزارش ارائه بدم؛ فعلا در حال بررسی هستم . خیلی دعا کنید . 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆 . https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . زینب بودن سخت است..‌. سنگ صبور بودن سخت است.... اینکه دوباره عمه جان دارد همه را زیر چادرش جمع می‌کند سخت است... به چهره شیعیان لبنان نگاه میکنم میمیرم و زنده میشوم در چشم بهم زدنی همه چیزشان را از دست دادند؛ جز اعتقادات شان که آن همه چیزشان هست.... حالا سنگ صبورشان شده عمه زینب.... . آه که چقدر زینب بودن سخت است..... . . من خیلی تحت تاثیر این فضا قرار گرفتم تا بازیابی بشم شاید کمی طول بکشه؛ شاید فقط روضه حالم رو خوب کنه... آخه همه چیزشان را از دست دادند؛ انگار کرخت شدن ؛ بی حس ؛ چیزی نه خوشحالشان می‌کند و نه ناراحتشان... . این چه امتحان بزرگی بود ؛ الله اکبر .... . . خودمان را برسانیم در صف اول ابتلاء... . 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆 https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . اولین مکالمه من دیشب با یکی از دوستانم... . . +از پدر زنت چه خبر خوبه !؟ . -گرفتی ما رو !؟ ـ خبر نداری !؟ نه! ـ زدنش شهید شده... . +من مچاله شدم؛ سوختم . +راستی خونه های شما رو که نزدن +با خنده موبایلش رو در آورد رفت تو گالری؛ آتیش و دود بلند بود صدای خودش بلند بود در فیلم یازهرا؛ یا حسین ؛ لا اله الا الله چه آتیشی بلند بود چه دودی بود صحرای محشر بود... . -بعد فیلم بعدی رو نشون داد اینم خونه پدر زنم که با موشک زدند وقت نکرد از خونه بیاد بیرون شهید شد... . در کمتر از یک ساعت تمام زندگی اش رفت پدر زنش شهید زندگی خانواده همسرش هم نابود شد اما خودش در حرم سیده زینب مشغول رسیدگی به آواره هاست... . به من حق بدین کم بیارم نکشم؛ دائما ذهنم ناخودآگاه سرچ می‌کند خودم را من چه هزینه ای دادم... . ناخودآگاه اشکم جاری میشود.... . آه ثُمَ آه ثُمَ آه...... . 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆 . https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . 🔰ببینید حضرت زینب چه سفره ای براشون پهن کرده... . دو برابر این جمعیت قسمت خانوما هستن... . اینایی که می‌بینید ؛ هر کدومشون تو شهرشون برای خودشون ماشین خارجی داشتند خونه های خوب داشتند؛ مغازه و شغل های خوبی داشتند؛ اما حالا به این روز افتادند... . یکی از رفقا امروز می‌گفت بعضی هاشون موقع غذا خوردن از گوشه ی چشمشون اشک میاد بیرون؛ به شدت سخت شونه که به این روز افتادند... 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆 . https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . چقدر تو این حسینیه زندگی جاریه... . بچه های لبنانی اینجا رو گذاشتن رو سرشون😊 . مادر ها با بچه هاشون بازی می‌کنند.. . به شدت با عکس گرفتن ازشون مخالف هستن؛ حتی بچه های چهار پنج ساله هم؛ تا ببینن میخوای عکس بگیری؛ دست رو صورتشون میذارن! انگار دوست ندارند؛ با یک تعاریفی مثل آواره و... شناخته بشن... . اینجا بچه ها به شدت با کرامت نفس باهاشون برخورد میکنند... . 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆 . . https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . آقایون هم طبق معمول مشغول دیدن اخبار مربوط به لبنان و غزه... و قوت غالب آقایون چای سیاه تلخ با طعم سیگار! . . پای اخبار میخکوب میشن لحظه به لحظه اخبار کشورشون رو دنبال میکنند... . باهم گپ میزنند و تحلیل میکنند برخی میبینم یواشکی اشک می‌ریزند خدا لعنت کند اسرائیل را.... خدا لعنت کند خدا لعنت کند.... . . از وقتی اومدم بغضم نسبت به اسرائیل هزاااار برابر شده.... . . 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆 . https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . 😍❤️‍🩹 . . 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆‏ . https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . از ایران هم گاهی گروه های مستند سازی میان؛ تا روایت کنند این مقاومت پولادین رو؛ عجیب حرفایی زد این مردِ زندگی از دست داده! . . خیلی منقلب شدم...❤️‍🩹 . . 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆 . https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . ➕ازش پرسید چقدر داغ دیدی!؟ گفت تو یک ماه گذشته بیست نفر از خانواده و اقوامم رو از دست دادم!! . 🔻همین امروز خبر رسید سه نفر رو از دست دادم! این تا امروز بوده از فردا و فرداها خبر ندارم! . اما دلمون به خدا گرمه؛ و مطمئنیم وعده های خدا انجام میشه.... . ➕وقتی ازش پرسید؛ بعدِ از دست دادنِ سید حسن چه حالی داشتی! من خودم دیدم تمااااام وجود این مرد مچاله شد و بغض شد!! اما بغض رو قورت داد محکم گفت مسیرش ادامه داره خدا حواسش به ما هست.‌.. . . ➕ازش پرسید نظرت در مورد مردم ایران!؟🇮🇷 . گفت همیشه مردم ایران پشتوانه ی ما بودند و از ما حمایت کردند... از این به بعد هم همینه مردم ایران سَنَد (تکیه گاه محکم) ما هستند... . . 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆 . . https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . ⭕️ میشه یه خواهشی بکنم!؟ . این خرده روایت هایی که کانال می‌نویسم رو میشه نشر بدید!؟ . خدا میدونه اینجا چقدر سرم شلوغه؛ اما اصرار دارم بنویسم؛ تا در جریان ریز مسائل قرار بگیرید! . حیفه این متن ها رو فقط خودتون بخونید! . https://eitaa.com/mjavadzare_313

. . اینم شام امشب ما و مهمان های لبنانی . . همه مهمان عمه ی سادات هستیم؛ الحمدلله . 💌#سفرنامه از دیار آفتاب 🔆 . https://eitaa.com/mjavadzare_313