eitaa logo
مسجدجامع امام سجاد علیه السلام
2.5هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
3هزار ویدیو
50 فایل
مسجدی متفاوت برای امروز ارتباط با امام جماعت @hoseinzadeh313 🔸فرهنگی ۵۸۹۲۱۰۷۰۴۶۹۱۴۰۹۲ 🔹عمرانی مسجد ۵۸۹۲۱۰۷۰۴۶۹۱۴۱۳۴ 💠صدقات ۵۸۹۲۱۰۷۰۴۶۹۱۴۱۴۲ 💠قربانی ۵۸۹۲۱۰۷۰۴۶۹۱۴۱۰۰ 💠رد مظالم ۵۸۹۲۱۰۷۰۴۶۹۱۴۸۸۶ تهران.فلکه دوم صادقیه.بزرگراه شهید اشرفی اصفهانی ۴۴۰۰۴۰۴۰
مشاهده در ایتا
دانلود
Yas: يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی سادهای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد. اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنهای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم. گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دستهای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد. در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويهای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است 🆔 @masjed_jame_emam_sajad
🔴مقام معظم رهبري:«اين شهداي چهارگانه (اماني، هرندي، نيك نژاد، بخارائي) شايد اين تعبير دربارة آنها درست باشد كه بگوئيم نورالله في ظلمات الارض بودند ♦️به هرحال اينها ستارگان و برجستگاني بودند كه در راه خدا رفتند. راهي را انتخاب كردند و نتيجه اين شد كه مشاهده مي كنيد يعني حاكميت اسلام در دوران سيطره كفر و استكبار بر عالم چيزي كه به افسانه شبيه است. ♦️ اين شهداي چهارگانه حقيقتاً در دوران ظلمات نور خدا بودند كه درخشيدند، فضا و دلها را روشن كردند، راه را به خيلي ها نشان دادند.» 🆔 @masjed_jame_emam_sajad
#دست_خط_رهبرانقلاب_درباره عکس قدیمی بافرزندشان 🆔 @masjed_jame_emam_sajad
#حدیث_روز 🆔 @masjed_jame_emam_sajad
#کلام_بزرگان 🆔 @masjed_jame_emam_sajad
#حدیث_روز 🆔 @masjed_jame_emam_sajad
#کلام_ولایت 🆔 @masjed_jame_emam_sajad
لقمه‌ی حلال از نظر مولانا... آنچه ما می‌خوریم در روحیات ما تاثیر دارد، اینکه روزی ما و لقمه ما چه باشد، بی‌ارتباط نیست با اینکه "حال ما" چگونه باشد. لقمه انسان باید حلال باشد؛ اما لقمه، تنها آن خوراکی نیست که از راه دهان می‌بلعیم، لقمه‌هایی هست که ذهن ما و جان ما را تغذیه می‌کند. ما روزانه از سفره‌های مختلفی برای جسم و روحمان روزی برمی‌داریم، مهم است که بدانیم روزی که به جسم و جانمان می‌رسانیم، حلال است یا حرام؟ مولانا یک معیار برای سنجش حلال یا حرام بودن روزی، به ما می‌دهد: نشانه لقمه حلال، چه لقمه غذای جسم باشد و چه خوراک روح و جان ما، آن است که نتیجه‌اش گرمی و روشنایی و کمال و امید و عشق و محبت نسبت به خودمان و مردم است. در مقابل، اگر در دل ما حسد و نفرت و خشم و غفلت از معنویات موج بزند و به طور مستمر در دلمان احساس گرفتگی و تاریکی داریم، جایی هم‌سفره شیطان شده‌ایم، اگرچه بی‌خبر، و باید ریشه را در لقمه پیدا کنیم؛ یک جایی، لقمه حرامی خورده‌ایم یا روزی ناپاکی به روح و جان خود داده‌ایم: آنچه ما می‌خوریم ؛ آنچه می‌نوشیم ؛ آنچه می‌بینیم ؛ آنچه می‌خوانیم ؛ موسیقی که گوش می‌دهیم ؛ برنامه‌ای که تماشا می‌کنیم و... همه برای ما "لقمه" هستند، لقمه‌هایی که فکر ما و نوع نگاه ما به هستی و نوع رفتار ما را، شکل می‌دهند : لقمه، تخم است و برش، اندیشه‌ها لقمه، بحر و گوهرش اندیشه‌ها حلال‌ترین قوتی که به ما می‌رسد، آن است که نتیجه‌اش عشق به انسان‌ها و هستی و میل خدمت به خلق و البته میل پر کشیدن به سوی جهان معناست: زاید از لقمه حلال اندر دهان میل خدمت، عزم رفتن آن جهان مراقب باشیم سر کدام سفره می‌نشینیم و جان و روحمان را با کدام لقمه سیر می‌کنیم. 🆔 @masjed_jame_emam_sajad