eitaa logo
مسجد جامع امام علی علیه السلام شهران
1.2هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
599 ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 { صفحه رسمی مسجد جامع امام علی علیه‌السلام } تأسیس ۱۳۵۸ه.ش . . . . به محل فعالیت رفیق شهیدمان آرمان علی وردی پایگاه بسیج امیرالمومنین (ع) خوش آمدید❤️🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶🔹اعمال روز آخر ذی الحجه🔹🔶 مرحوم «سيّد بن طاووس» نقل كرده است كه در روز آخر ذی الحجة: دو ركعت نماز مى خوانى.. و در هر ركعت، يك مرتبه سوره «حمد» .. و ده مرتبه سوره « قل هو الله».. و ده مرتبه « آية الكرسى».. را مى خوانى و پس از نماز می گویی: ▫️ « أللهُمَّ ما عَمِلتُ فى هذِهِ السـّـنةِ مِنْ عَمَل نـَهَيتـَـنى عـَـنهُ و لمْ ترْضَهُ، و نـَسيتهُ ولمْ تنسَهُ، وَدَعَوتنى اِلى التوبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَليْكَ، اَللهُمَّ فاِنى أسْتغفِرُكَ مِنهُ فاغفِرْ لى، وَما عَمِلتُ مِنْ عَمَل يُقَرّبـُـنى اِليكَ فاقبَلهُ مِنى، وَلا تقطعْ رَجائى مِنكَ ياكَريمُ. » ▫️ وقتی چنين كردى شيطان مى گويد: واى بر من! هرچه در مدّت اين سال زحمت كشيدم (و او راوسوسه كردم) با اين عمل، همه را از بين برد و سالش را به خير پايان داد. التماس دعا @mjemamali
؟ _یار _______________________________ انس پسر حارث از پیرمردان کربلا بود.. که توی غزوه های بدر و حنین هم همراه پیامبر جنگیده بود. همه می شناختندش و*می دانستند از پیامبر روایت می کند.* ▪️▪️▪️ روز عاشورا انس سراغ امام رفت و اجازه گرفت برای جنگیدن.. *ابروهایش آنقدر بلند بود که مجبور شد با دستمالی آن ها را ببندد به پیشانی تا جلوی چشمش را نگیرد.* عمامه اش را هم بست به کمرش تا خمیده نباشد. ▪️▪️▪️ *امام که او را به این حال دید، گریه اش گرفت و گفت: " خدا سپاس گزار تو باشد ای پیرمرد."* پیرمرد با آن ناتوانی و پیری هجده نفر را کشت و بعد شهید شد. پیرمرد شهید شد تا خدا سپاس گزارتر باشد. _______________________________ برگرفته از کتاب قصه ی کربلا، فصل یاران @mjemamali
آماده سازی محوطه بیرونی مسجد برای عزاداری دهه اول محرم الحرام ۱۴۴۲ جهت رعایت موارد پروتکل های بهداشتی و مراسم های عزاداری سید الشهدا به فضای باز مسجد (حیاط و محوطه بیرونی مسجد) منتقل شد. @mjemamali
اقامه عزای حسینی در شب سوم محرم الحرام ۱۴۴۲ 📌 رعایت پروتکل بهداشتی و در این مراسم بصورت کامل اجرا شد. @mjemamali
______________________________ جنگ شروع شده بود. کسی برای بُشر پسر عمرو خبر بدی اورد... گفتند پسرش عمر، در مرز ری اسیر شده! بُشر گفت:" میگذارم به حساب خدا. دوست ندارم پسرم اسیر باشد و من بعد از او زنده باشم." ▪️▪️▪️ این خبر رسید به گوش امام علیه السلام. امام به بشر گفت:" خدا رحمتت کند. تو از بیعت من آزادی. برو پسرت را آزاد کن." بُشر گفت:" ای اباعبدالله! حیوانات وحشی، مرا زنده زنده بخورند اکر از شما جدا بشوم." ▪️▪️▪️ امام پنج لباس گران قیمت به بُشر داد و گفت:" پس اینها را به پسر دیگرت، محمد بده تا برای آزادی برادرش از آنها استفاده کند." بُشر ماند و جنگید و شهید شد.. ______________________________ برگرفته از کتاب قصه ی کربلا، فصل یاران @mjemamali
؟ ______________________________ تعداد زیادی که از سپاه امام نمانده بود.. ولی همان ها هم، دو دسته شدند. یک عده شان با امام نماز خواندند و یک عده هم نگهبان شدند. ▪️▪️▪️ زهیر پسر قین و سعید پسر عبدالله، جلوی امام ایستادند تا نمازش تمام بشود. سعید پسر عبد الله ، هر تیر و نیزه ای که حواله ی امام می شد را، با سر و دست و صورت می گرفت. آنقدر زخم هایش زیاد شد که دیگر نتوانست روی پایش بایستد و افتاد.. وقتی می افتاد، گفت: خدایا این ها را مثل قوم عاد و ثمود از رحمت خودت دور کن.. این دردها و زخم ها را به پیامبر بگو.. هدف من فقط دفاع و کمک به پسر پیامبر بود. ▪️▪️▪️ امام علیه السلام، سرِ سعید را گذاشت روی پایش.. سعید به امام نگاه کرد و گفت: وفادار بودم پسر رسول خدا؟ و امام جواب داد: بودی! تو در بهشت هم جلوی من هستی. ______________________________ برگرفته از کتاب قصه ی کربلا، فصل یاران @mjemamali
گزارش تصویری . شب حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام مسجد جامع امام علی علیه السلام شهران هیئت متوسلین به چهارده معصوم علیهم السلام . @mjemamali