بازهم جمعه٬ومعشوقه من درسفر است
بازهم وسوسه دارم نکند پشت در است🍃
بازهم جمعه ویک بغض عجیب
بازهم همدم من چشم تر است🍃
اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج
#روزتون_مهدوی🍃☘🍃
🆔 @mojkhorooshan
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#تربیت_کودک
#تربیت_نوردیده
🔰کنترل خشم هنگام کلافه شدن از کودک🔰
برای انجام عکس العمل مناسب هنگام خطای کودک، عجله نکنیم ابتدا خود را آرام کنیم.
هیچگاه فراموش نکنیم👇👇
♻️کنترل خشم خود هنگام کلافه شدن از کارهای کودک، از تربیت کودک مهمتر است
♻️فهماندن اشتباه به کودک دیر نمیشود ولی عواقب زیانبار عکس العمل هنگام خشم ممکن است تا اخر عمر درروح کودک باقی بماند
#تربیتی
🆔 @mojkhorooshan
#موج_خروشان برای رشد تفکر
هدایت شده از موج خروشان
❇️خبر خوش برای اعضای بزرگوار کانال 📣📣
🌐اولین دوره تربیت مربی مجازی🌐
از شروع ثبت نام تا پایان صدور گواهی به صورت مجازی «بدون نیاز به حضور»
💠برای فعالیتهای کانال از طرف سازمان تبلیغات مجوز گرفته شده است
ان شاء الله به زودی دوره #تربیت_مربی اسلامی در کانال موج خروشان برگزار می شود
همراه با گواهی پایان دوره و معرفی نامه به مجموعه های مرتبط با تربیت
بزرگوارانی که در کانال حضور داشته باشند (تا پیش از شروع تبلیغات) از نهایت سقف تخفیف دوره برخوردار خواهند شد (#عیدی برای #عید_غدیر)
با ما همراه باشید جزییات بیشتر در روزهای آینده اعلام می شود ان شاء الله
اینم #عیدی غدیر برای دوستان🌹🌹🌹
🆔 @mojkhorooshan
#موج_خروشان برای رشد تفکر
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب
رجز مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت
قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوستهست
نان یک عده به گمراهی مردم بستهست
ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند
به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است
بر حذر باش که زنّار، گریبان گیر است
کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است
بهراسید که این معرکه خونریزتر است
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صف آرایی آن پنج نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از عطر خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از پاره ی تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم
او علی هست و محمد من و او خویشتنیم
نه فقط جسم علی روح محمد باشد
یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد
دیگر اصلا چه نیازیست به طوفان، به عذاب
زهرۀ معرکه را اخم علی میکند آب
الغرض مهر رسولانه ی او طوفان کرد
راهبان را به سر سفره ی خود مهمان کرد
مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند
بادها گوش به فرمان عبایش گشتند
میرود قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
#سیدحمیدرضابرقعی
#مباهله
🆔 @mojkhorooshan
#موج_خروشان برای رشد تفکر