eitaa logo
موج خروشان
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
47 فایل
کانون فرهنگی تبلیغی موج خروشان شناسه سازمان تبلیغات: ۳۲۶۰۱۰۰۶۳ #همسرداری #حاج_قاسم #تربیت_فرزند #مبانی_فرایند_انقلاب پشتیبانی: ۰۹۱۰۷۷۴۷۵۲۱ https://rubika.ir/mjkh_ir ثبت نام و نوبت مشاوره دینی @mjkhir مدیر: @ehfakh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰رکن دوم: #تکریم_انسان یا #انسان_محوری_اسلامی🔰 ✍ دومین رکن از ارکان #مبانی_فکری_انقلاب انسان محوری است. 📍انسان محوری در اینجا با اومانیسم غربی به کلی متفاوت است. 🔸انسان محوری در اینجا به این معنی است که انسان محور عالم است. تمام آنچه در آسمانها و زمین آفریده شده است برای انسان است و می‌تواند مسخر انسان باشد. 🔺الم تروا انّ اللَّه سخّر لکم ما فی السّموات و ما فی الأرض (آیا ندیدید که خدا آسمانها و زمین را به تسخیر شما در آورد) 🆔 @mojkhorooshan #موج_خروشان برای رشد تفکر
موج خروشان
🔰رکن دوم: #تکریم_انسان یا #انسان_محوری_اسلامی🔰 ✍ دومین رکن از ارکان #مبانی_فکری_انقلاب انسان محوری
💠تکریم شدن انسان به دو صورت است: «و لقد کرّمنا بنی‌آدم» 🔺تکریم تکوینی: بنا و ساختار عالم به گونه‌ای است که انسان کرامت داده شده است و اشرف مخلوقات قرار گرفته است. 🔺تکریم تشریعی: قوانین شریعت به گونه‌ای پایه گزاری شده است که کرامت انسان حفظ می‌شود و علاوه بر آن انسان تکریم می‌شود. 📍مثال: احکام نجاست و طهارت برای حفظ پاکی ظاهری انسان، حکم ازدواج برای حفظ انسان از بی بند و باری و بسیاری از بیماریها و بقای نسل بشریت و...
اطلاعیه مهم📣📣📣 🔰کانون فرهنگی تبلیغی «موج خروشان» با مجوز از سازمان تبلیغات🔰 ⭕️پس از چندی تلاش موفق شدیم برای فعالیتهای فرهنگی در فضای مجازی از سازمان تبلیغات اسلامی مجوز کانون دریافت کنیم ♻️برهمین اساس فعالیتهای ما در فضای مجازی و کانال #موج_خروشان در قالب کانون فرهنگی تبلیغی #موج_خروشان خواهد بود🌐 ✅شناسه کانون فرهنگی تبلیغی «موج خروشان» 📍کد شناسایی سازمان تبلیغات: 326010063 📍شناسه خدمت دولت الکترونیک: 17061695000 ♻️برخی فعالیتهای ما در آینده نزدیک 📌برگزاری دوره تربیت مربی اسلامی در فضای مجازی همراه با گواهی پایان دوره و معرفی نامه به مراکز تربیتی 📌معرفی اپلیکیشن📲 برای کسب #درآمد💰💰💰 📌برگزاری دوره های مختلف علمی و اخلاقی مثل #خودشناسی ، مبانی انقلاب، #مهدویت 📌برگزاری آموزشهای هنری مختلف و کارآفرینی برای بانوان مانند گلسازی و نمدی و... 🆔 @mojkhorooshan #موج_خروشان برای رشد تفکر
بسم الله النورالسموات والارض روزمان را با نام زیبایت آغاز میکنیم در این روز به ما رحمت و برکت ببخش و کمک‌مان کن تا زیباترین روز را داشته باشیم الهی به امید تو 🆔 @mojkhorooshan برای رشد تفکر
صبح ها میکنم ازعشق نگاهی به حسین مردم ازحسرت شش گوشه الهی به حسین 🍃🍃🍃 #اللهم_الرزقنا_شفاعت_الحسین #به_نیابت_از_جمیع_شهدا 🕊اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن✨ 🆔 @mojkhorooshan #موج_خروشان برای رشد تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه شنبه های مهدوی خوش است گر مسافری رسد سلامت از سفر چه شد که قصد بازگشت از این سفر نمیکنی 🆔 @mojkhorooshan #موج_خروشان برای رشد تفکر
✳️✴️«سه شنبه ، جمکران» مستی نه از پیاله، نه از خُم شروع شد از جاده سه شنبه شب قم شروع شد آینه خیره شد به من و من به آینه آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد خورشید ذره بین به تماشای من گرفت آن گاه آتش از دل هیزم شروع شد وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت بی تابی مزارع گندم شروع شد موج عذاب یا شب گرداب؟ هیچ یک دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد از خال دست خود چه بگویم که ماجرا از ربنای رکعت دوم شروع شد در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار تا گفتم السلام علیکم... شروع شد ⚛️شعر از: فاضل نظری 🆔 @mojkhorooshan برای رشد تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن چه روشن بکند صبح مرا، خنده ی توست صبحتون بخیر حضرت آقا #شعر_امام_خامنه_ای @emamkhamenei2
زندگی را زیباتر ڪن ...🌹 گاهی با ندیدن، نشنیدن و نگفتن ...🌹 🆔 @mojkhorooshan برای رشد تفکر
📌مادر شهید ❇️رفیقی داشتیم به نام حسین از بچه های اطلاعات نصر. سال ۶۴، در عملیات والفجر ۹ در کردستان بودیم که از جنوب خبر آوردند حسین شهید شده که بعد معلوم شد مرجوعی خورده است و شهید نشده است! ❇️حسین موقع اعزام به منطقه از مادرش قول گرفته بود که اگر جنازۀ او را آوردند برای این که شهادت نصیبش شده است گریه و زاری نکند. البته مادر حسین از آن پیرزنانی بود که به قول خودش از فاصلۀ چند کیلومتری روستایشان همیشه برای نماز جمعه به شیروان می رفت. حسین می گفت بعد از این که بازگشتم، وقتی مرا دید شروع به گریه و زاری کرد. پرسیدم: ننه مگر قول نداده بودی گریه نکنی؟ لابد از شوق اشک می ریزی. ❇️مادر گفت: نه، از اینکه اگر تو شهید می شدی من دیگر کسی را نداشتم که به جبهه بفرستم گریه می کنم! 🆔 @mojkhorooshan برای رشد تفکر