eitaa logo
روضه ومدح اهلبیت رحمتی پور
78 دنبال‌کننده
28 عکس
43 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه شهادت امام باقر(ع) دل دیوانه من گشته گریزان امشب شده در وادی غم بی سر و سامان امشب به امیدی که برد ره به بیابان بقیع سر نهاده است به هر کوی و بیابان امشب می رود تا که ببیند به کجا دردل خاک پیکر حضرت باقر شده پنهان امشب بشتابید در آن مدفن بی شمع و چراغ کند از آتش دل شمع فروزان امشب سبط سبطین نبی با تن مجروح ز کین شده بر جده خود فاطمه مهمان امشب اثر زهر به زین تعبیه بر پیکر او داده بر زندگی اش یکسره پایان امشب امشب دلت را راهی مدینه کن ، با چشم دل نگاه کن ببین بقیع زائر ندارد . امام باقر عزاداری ندارد ، قربان قبر بی شمع و چراغ تو امشب دل شیعیان مدینه است ، امشب هم ناله شوید باامام صادق امشب امام صادق کنار بستر بابا اشک می ریزد امام باقر (ع) فرمود : من امشب ازدنیا میروم چون پدرم زین العابدین شربت آبی آورد و مرا به لقای حق تعالی بشارت داد آی دلهای کربلائی ، امام باقر در لحظات آخر بدست حجت خدا آب می آشامد اما فدای جد مظلومش حسین ، با لب تشنه میان گودی قتلگاه ، همه با هم صدا بزن حسین .... . مداحی شهادت امام باقرع تو ز کودکی دائم محنت و بلا دیدی با دو چشم معصومت ظلم بر ملا دیدی راه شام طی کردی دشت کربلا دیدی اهلبیت عصمت را زار و مبتلا دیدی هر که این قصه شنیده است ولی من دیدم خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم هستی ما همه در کرببلا رفت به باد چه به روز دل زینب که نیامد ای وای گریز روضه رو بزنم،امشب تحویل بگیری،امشب بریم كربلا،اینقده،آقا رو این سم اذیت كرد،اما به هر سختی بود،حضرت رو اسبش تا جلوی منزل رسوند،خود حضرت به هر سختی بود پیاده شد،بچه ها ریختند دور بابا،بابا رو پیاده كردند،وارد خونه شد،آی مردم،اینجا اسب آقا صاحبش رو صحیح و سالم رسوند تا كنار خونه،دلت رفت آره،قربون این دل ها برم كه با یه اشاره جلوجلو میرن،ولی من یه اسب دیگه سراغ دارم روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهدا بر جدال طا قت داشت هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد غلط نکنم عرش بر زمین افتاد حسین............ حالا که دلت آماده شد بزار روضه کربلا رو بخونم- روضه ای که امام زمان می خونه – کفت اکه تمام مصیبتها یادم بره –یادم نمیره اون لحضه ای که ذوالجناح برگشت اما بی حسین برکشت ...همه از هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد غلط نکنم عرش بر زمین افتاد حسین............ حالا که دلت آماده شد بزار روضه کربلا رو بخونم- روضه ای که امام زمان می خونه – کفت اکه تمام مصیبتها یادم بره –یادم نمیره اون لحضه ای که ذوالجناح برگشت اما بی حسین برکشت ... https://eitaa.com/mjnonraza
نوحه شهادت امام باقر ع کریمی من باقربنِ ~ زین العبادم دست خدایم ~ کز پا فتادم یادم نرفته، لبهای عطشان بر خاک صحرا، سلطان خوبان * از گوشه مقتل زنی میگفت حسین جان واویلا ، ( حسین یا جدا ۳ ....... بر خاک غربت~ سر می‌گذارم با کام عطشان ~ جان می‌سپارم * گرچه فتاده بینِ حجره پیکر من غارت نرفته اِی خدا انگشتر من واویلا ،( حسین یا جدا من باقر ابن، زین العبادم دست خدایم ، کز پا فتادم یادم نرفته، لبهای عطشان بر خاک صحرا، سلطان خوبان * از گوشه مقتل زنی میگفت حسین جان۳ واویلا ( حسین یا جدا ۳ **** از زهر کینه ~ از پا فتادم داغ اسیری ~ آمد به یادم * من یادگار کربلای پر بلایم ۲ مرثیه خوانِ روضه‌های کربلایم در خیمه بودم ، محزون و عطشان با اهل خیمه، غمگین و گریان * دیدم که محبوب خدا را سر بریدن اهل حرم در بینِ آتش می‌دویدن واویلا، ( حسین یا جدا من باقر ابن، زین العبادم دست خدایم ، کز پا فتادم یادم نرفته، لبهای عطشان بر خاک صحرا، سلطان خوبان * از گوشه مقتل زنی میگفت حسین جان واویلا ( حسین یا جدا ۳ **** ....... یادم نرفته ، تیر و سنان را اشک یتیم و ، قدِ کمان را *دیدم که خورشید خدا شد پر ستاره دیدم لب خشک و گلوی پاره پاره * دیدم که می‌سوزد میان باغ لاله دامان زینب گیسوی طفل سه سال واویلا رضا باقریان https://eitaa.com/mjnonraza
علیه السلام علیه السلام علیه السلام از کودکی با آهِ سوزان گریه کردم با کاروانی دیده گریان؛گریه کردم هربار با مویی سپید و قامتی خم عمه صدامی زد«حسین جان»...گریه کردم یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم دنبال مرکب پا برهنه می دویدم دنبال زن ها در بیابان گریه کردم دیدم که دسته دسته در گودال رفتند شد شاه عالم سنگ باران گریه کردم دیدم یکی زانو زده بر روی سینه گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم دیدم که آب مشک را روی زمین ریخت سر می برید از ذبح؛عطشان؛ گریه کردم پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه تا صبح ؛من شام غریبان گریه کردم همبازی ام را پیش چشمم ضجر می زد گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم پیدا که شد تا صبح باعمه کشیدم از گیسویش خار مغیلان گریه کردم با چشمهایم کوچه های شام دیدم کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار برحال عمه من فراوان گریه کردم دیدم که می بندد یکی با خیزرانش لبهای یک قاری قرآن گریه کردم گریان؛گریه کردم هربار با مویی سپید و قامتی خم عمه صدامی زد«حسین جان»...گریه کردم یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم دنبال مرکب پا برهنه می دویدم دنبال زن ها در بیابان گریه کردم دیدم که دسته دسته در گودال رفتند شد شاه عالم سنگ باران گریه کردم دیدم یکی زانو زده بر روی سینه گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم دیدم که آب مشک را روی زمین ریخت سر می برید از ذبح؛عطشان؛ گریه کردم پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه تا صبح ؛من شام غریبان گریه کردم همبازی ام را پیش چشمم زجر می زد گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم   پیداکه  شد تا صبح باعمه کشیدم از گیسویش خار مغیلان گریه کردم با چشمهایم کوچه های شام دیدم کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار برحال عمه من فراوان گریه کردم دیدم که می بندد یکی با خیزرانش لبهای یک قاری قرآن گریه کردم قاسم_نعمتی https://eitaa.com/mjnonraza
❁﷽❁ :سلام آقا که الان روبروتونم... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سلام آقا ، سلام ای حضــرت باقر سلامی بر بقیـــع و قبــر بی زائر سلام آقا،سلام آقا سـلامی بر مـزار بی چـــراغ تو دل زهــرا شده خونیــن ز داغ تو سلام آقا،سلام آقا سلامی بر بقیــــع و تـربت پاکش سلامی بر امام خفتـــه در خاکش سلام آقا،سلام آقا بقیـــع امشب هوای کربلا دارد عـــزای راویِ دشت بلا دارد سلام آقا،سلام آقا سلام ای یـادگار روز عــاشـــورا سلام ای روضه خوان کربلایی ها تو خود دیدی شهید خفته در گودال چگونه پیکــری بی ســر شده پامال سلام آقا،سلام آقا تو دیدی پیـــکر فــرزند لیــلا را علـــی اکبـــر ، جــوان ارباً اربا را تو دیدی مشک پاره،پیکری بی دست کنار نهــر علقــم ، تشنـــه سقّـــا را سلام آقا،سلام آقا حرم می سازد آخر، شیعه در خاکت الهــــی من فــــدای تــربت پــاکت سلام آقا،سلام آقا ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
44489500366942.mp3
1.24M
ای دستگیر مردم بی‌دست‌و‌پا حسین ✍مارو کسی گردن نمیگیره ... ای با غریبه‌ های جهان آشنا حسین با یک نفس تمام جهنم شود بهشت گویند اگر جهنمیان یکصدا حسین https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
  امروز به کوی تو گرفتار زیاد است مثل من شرمنده گنهکار زیاد است   اما کرم توست که بسیار زیاد است بخشندگی ات حضرت ستار زیاد است   در کوی وفا شاه و گدا فرق ندارند وقت کرم تو فقرا فرق ندارند   خواندی تو دگر بار به کویت همگان را هرکس که به سرمایه ی خود دیده زیان را   یا داده ز کف فرصت ماه رمضان را با خویش بیارد دل و جان نگران را   گفتی که گناه دل پر آه ببخشی امروز به اندازه ی یک ماه ببخشی   بعد از رمضان رشته ی خود با تو بریدم من هرچه کشیدم فقط از خویش کشیدم روز عرفه آمد و شد تازه امیدم آغوش گشودی که به سوی تو دویدم   من آمده ام باز توانم بده امروز اصلا تو بیا راه نشانم بده امروز   آفت زده بر حاصل من بار ندارد این بار به غیر از تو خریدار ندارد   این بنده خودش آمده پس جار ندارد اصلا زمین خورده که آزار ندارد   بر آنکه زمین خورده جفا را نپسندند رفتم همه جا جز تو گدا را نپسندند   حالا که من افتاده ام از نام و نشان ها حالا که نشستم ز فراغت به فغان ها   مگذار بیفتد سخنم روی زبان ها مگذار شود فاش ز من راز نهان ها   من آبرویم در خطر افتاده نظر کن حالا که گدا پشت در افتاده نظر کن   هر چند ندیدم ز دعایم اثراتی نه حال بکا دارم و نه حال صلاتی   من را برسانید به یار عرفاتی جز عشق حسین نیست مرا راه نجاتی   شرمنده کند باز مرا از کرم خود ما را به سلامی ببرد در حرم خود   این قدر مگو از لب و دندان دُر افشان این قدر مده شرح ز گیسوی پریشان   خواهر شده از لحن دعای تو هراسان برگرد مدینه مرو کوفه حسین جان   ترسم که کسی بشکند آئینه ات آقا یا آنکه نشیند به روی سینه ات آقا   گفتم عرفه فرصت دیدار مهیاست هر ساعت این روز خبر دار ز آقاست   خوش آنکه دلش هم نفس یوسف زهراست اما همه ی عشق فقط روضه ی سقاست   در روضه ی او عطر گل یاس بیاید خود گفته که در روضه ی عباس بیاید https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
مداحی مسلم ابن عقیل : پسر حیدر کرار میا کوفه حسین آه ای سید احرار میا کوفه حسین پسر حضرت زهرا به هوایت دارم یک سلام از سر این دار میا کوفه حسین من از این مردم صد رنگ به تو میترسم باز گویم به تو صد بار میا کوفه حسین من سفیر تو ام آقا که گرفتار شدم مانده ام بیکس و بی یار میا کوفه حسین کوفه یک بار جفا کرده به ما یادت هست؟ می شود حادثه تکرار میا کوفه حسین مردم شهر به دنبال غنیمت هستند کینه دارند چه بسیار میا کوفه حسین پای اطفال تورا غرقه به خون می بینم آبله، نیش نوک خار میا کوفه حسین بس که در وسعت این شهر پر از سرباز است راه رفتن شده دشوار میا کوفه حسین وای از حرمله و تیر سه پر، وای رباب وای عباس علمدار، میا کوفه حسین کوفیان اکثرشان پست و خیانتکارند جملگی وحشی و خون خوار میا کوفه حسین .................................................... روضه مسلم ابن عقیل : آخ : از میان کوچه می رفت دید عده ای با هزاران نفر منتظرند بگیرنش – یه نفر دیدش بعد گفت مسلم رو دیدم با چند هزار نفر اومدن تو بازار درود گرا آقا تا دیدن دارن تعقیبش می کنند از اسب پیاده شد ،اسب رو هی کرد- اسب رفت و خودش از کوچه دیگری رفت اگه داستان مسلم ابن عقیل رو بخونی تمام ناراحتیش از این بود چرا حالا که من می خوام شهیدبشم پیش اربابم شهید نشم تنها غریب »همه دنبال مسلم اند-پاسی ازشب گذشته رفتنداسب وگرفتنددیدندمرکبی نداره اون کسی که مسلم رودیده بود میگه ازشمشیرش ازهیبتش ازبازوانش ازسینه ستبرش ازنگاهش که صلابت وشجاعت می باریدفهمیدم مسلم بن عقیل فقط بنی هاشم این طوری رشید راه می رفتند اسب روهی کردرفت خودش تویک مسجد تو یک کوچه–مسجد ویران شده نشست تو مسجد گرسنه – تشنه- نمازشو خوند نافله شو خوند – خسته رفت تا رسید به درِ خانه ی طوعه طوعه در این شرایط خاص در انتظار پسر ( جوانش) به سر می برد – حضرت نزدیک آمد سلام کرد – کمی آب طلبید « یا امه الله اسقنی الماء » ای خانم با قدری آب مرا سیراب کن طوعه ظرف آبی آوردحضرت کمی میل فرمودند سپس طوعه ظرف اب روبه خانه برد وقتی برگشت دید هنوز این مردمتحیرانه ایستاده پرسید ای مرد مگر اب ننوشیدی چرا از کنار خانه ام نمی روی مسلم جواب نداد برای دفعه دیگر مسلم را صدا زد سرانجام گفت ای مرد مگه خانه و آشیانه نداری صلاح نمی بینم در این موقع شب کنار خانه ی من بمانی مسلم دیگه طاقت نیاورد همینکه ناراحتی و بی تابی زن رو شنید خودش رو معرفی کرد من مسلم این عقیلم کسی رو ندارم طوعه وقتی متوجه شد که این همان مسلم نماینده ای عبدالله است در رو به روی او گشود و به خانه برد برای مسلم غذا تهیه کرد مسلم شب رو در خانه ی طوعه به سر برد مقداری خوابید پس برای عبادت برخاست نماز خواند ناگهان صدای هجوم آوردن لشگر دشمن رو شنید خودش رو برای دفاع آماده کرد ( این خبر رو پسر طوعه برای فرمانروای کوفه برده بود) دشمن خانه را به محاصره درآورد ولی با اون شجاعتی که از مسلم دیدند به او امان دادند با مکر و خدعه او را اسیر کردند به دارالامارهنزد ابن زیاد بردند برخورد خشونت باری بین ابن زیاد و مسلم رد و بدل شد جملاتی برا آل ظالم غیر قابل تحمل بود اینجا بود که دستور قتل مسلم رو صادر کرد اورا برفراز دارالاماره بردند درحالیکه زبان مسلم به ذکر خداگویا بود سرنازنینش رو از بدن جداکردند . بعد از آنه پیکر نازنینش رو از بالای دارالاماره به میان کوچه های کوفه پرتاب نمودند.... دل من بر سر این دار صفایی دارد به که این شهر چه بام و چه هوایی دارد شب که شد داد زدم کوفه میا – کوفه میا برده ی حق در دل شب صوت رسایی دارد پیکرم تا به زمین خورد صدا زد حسین (2) شیشه از بام که افتاد صدایی دارد باباجان : پشت دروازه مرا فاتحه میهمان کن میگفت اینقدر سرش بالای دارالاماره موند که سر حسین از کربلا رسید پشت دروازه مرا فاتحه میهمان کن تابدانند که این کشته خدایی دارد https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
مداحی مسلم ابن عقیل : ز بام کوفه می کنم تو را نظاره یا حسین تو هم مرا نظاره کن به یک اشاره یا حسین! سرو به خون نشسته ام، زائر دست بسته ام سلام می فرستمت از لب پاره یا حسین! لحظه به لحظه دم به دم، مرگ دوباره دیده ام بس که رسیده بر تنم، زخم دوباره یا حسین میان خندة عدو بهر تو گریه می کنم بلکه به اشک دیده ام کنی نظاره یا حسین! تیر به چلة کمان، کمان به دست حرمله میا به کوفه رحم کن به شیرخواره یا حسین! پرده کنار رفته و می نگرم به دخترت نه معجرش بود به سر، نه گوشواره یا حسین! هدیة حاجیان بود به مسلخ ولا یکی مرا بود در این منا دو ماه پاره یا حسین! به آسمان دیده ام، نظاره کن که دم به دم در آفتاب ریختم بر تو ستاره یا حسین! نگه به مکه دوختم چو شمع بر تو سوختم درون سینه ام شده نفس شراره یا حسین! کرم کن و به یک نظر به نظم "میثمت" نگر که کرده سوز او اثر به سنگ خاره یا حسین! غلامرضا سازگار https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
روضه مسلم بن عقیل السلام علیک یا اباعبدالله ... سلام دادید به ارباب ، سلام مستحبه ، اما امروز هم مسلم بن عقیل بالای دارالارماره همین که حکمش صادر شد فرمود من دو حاجت دارم اولین حاجتم اینه بزارید دورکعت نماز بخونم ( باب الحوائج الی الله آقاآی مریض دار ، گرفتار ... چه بود دومین حاجتش ، دید ند رو کرد سمت حجاز صدا زد : کوفه میا حسین جان ( های های . بخونم این بیت رو : کوفه میا حسین جان ، کوفی وفا ندارد ( رحمت خدابراین ناله ها ... ) این کوفیان بی رحم ، شرم وحیا ندارند حسین جان : به روی بامم و این آخرین سلام من است آقا سلام من به حسینی که او امام من است حال عجیبی دارید این بیتم تقدیم به تمامی شهدامون ، کلگون کفنان اسلام خاصه حاج قاسم سلیمانی علی اللهمقامه ، همرزمانشون فیض ببرند صدازد حسین جان : نمی گویم میا کوفه ولی سربسته می گویم اگر هم راه داری اکبرت را فکرلیلا کن حسین .... های های رحمت خدا... حسین جان : گر بیایی بی برادر می شوی وای وای حسین جان : هم چون من بی یارو یاور می شوی آخ: گر بیایی کوفه قربانت کنند حسین جان : وقت مردن سنگ بارانت کنند های های ، گر بیایی خواهرت گردد اسیر پاره حلق اصغرت گردد زتیر آقا: گربیایی زیب نی گردد سرت می خورد سیلی سه ساله دخترت ((خیلی ها بابا ازدست دادند ، تو ....... انصاف داشته باشید کسی به شما حکت حرمت نکرد ، جسارت نکرد بزار یه لحظه بریم توحرم رقیه س بزارید دوبیت بخونم برا اونایی که بابا ازدست دادند انشالله تو حرم رقیه همتون رو ببینم سادات ، کربلایی ها یا صاحب الزمانعمه کوچولو سربابا را رو زانو گذاشت گفت بابا مرا دشمن به قصدکشت میزد وای وای ، چشمی خشک نمونه مرا با نیزه ای ازپشت میزد بابا ، اخه یتیم نوازی می کنند ، دست نوازش بصورتش می کشند کفت بابا : دست عدو بزرکتراز صورت من است یک ضربه زد تمام رخم ام را سیاه کرد حسین ....
«بسم رب الحسین» ❤️ رو به سمت کربلا ، با یک سلام از راه دور می سرایم بی هوابا یک سلام از راه دور راهــیِ کرب و بلایت می شـوم با پای دل حاجتــم گردد روا با یک سلام از راه دور رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ باز آورده نسیــــم ، عطـــر دعــــای عرفه باز هــم تازه شــده ،حال و هـــوای عرفه بعدِ یک سال که سرمست مناجات شدیم دلمــان تنـــگ شـــده بــاز ، بــرای عرفه وقت باریــدن باران الهـــــی است ، بیــا تا نصیــبت بشود لطـف و عــطای عرفه یارب این بنـدهٔ تو غرق گناه آمده است به امیـــد کــرم و عفــــو خـــدای عرفه باخـــود آورده ام اینـجا ، دل بیمـارم را تا که سـرزنده شــود دل به دَوای عرفه گوش کن ، صوت نوای جَرَسی می آید کاروان می رسـد انگـــار ، به پای عرفه نُهِ ذی الحــجّه دلم شور محـــرّم دارد که حسین آمده با شــور و صفای عرفه نفس گرم حسین است که با زمزمه اش زنده کرده ست دلـم را به نــوای عرفه چه مناجات عجیبی است که برپا کرده شور غـم در دل و جان عُـــرَفــای عرفه در قنــوت از نفسش بوی وداع می آید عشق، مابین حسین است و خدای عرفه از همیــن روز بخوان روضهٔ عاشورا را روضهٔ مســلم لب تشنه به جـــای عرفه داغ مسلم که شکسته است دل مولا را رنگ ماتم زده بر حال و هـــوای عرفه در غــم غربت و در ســوگ چنین آقایی خیمـــه برپا شــده با نام عـــزای عرفه گوش کن نالهٔ غم می رسد ازسمت عراق روضــه بر پا شده در کرب و بلای عرفه با همین خون سفیر ابی عبدالله است نهضــت آغاز شـــده تحــت لِـوای عرفه رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor