💢آیا عدم همگرایی بین پزشکیان و سایر قوا جدیست؟
✍️مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
.
اقدام عجیب امروز صبح روزنامه جام جم که ارگان صداوسیماست و عکس لحظه تنفیذ پزشکیان را ویرایش و رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه را از آن حذف کرده به نظر نمیرسد اتفاقی باشد بلکه در دل آن پیشبینیهاییست که حتی فکر کردن به آنها هم در شرایط امروز،سمی و خطرناک است!
متاسفانه دیدهام در بین قشری که با عنوان انقلابی و ارزشی شناخته میشوند، صراحتاً سخن از عدم دوام و شکست خوردن دولت پزشکیان در میانه راه وجود دارد!
حتی اگر چنین پیشبینیهایی از لحاظ سرنخهایی که وجود دارد راست باشد، باز هم دلیلی ندارد که به آن دامن بزنیم!
در شرایط امروز منطقه که نبرد سرنوشتسازی میان ایران و رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش شکل گرفته،هم دولت پزشکیان و هم افرادی که با آن تعامل میکنند باید اصل را بر تکمیل دوره ۴ساله پزشکیان براساس همگرایی و وفاق بگذارند و از حاشیهسازی و بحرانانگیزی فاصله بگیرند، هرچند که زمینههای وقوعش قوی باشد!
جریان انقلابی به یاد بیاورند آذر ماه سال۱۴۰۱را که بعضی بیماردلان پچپچهایی در زمینه عدم دوام دولت شهیدرئیسی در میانه راه و برگزاری انتخابات ریاستجمهوری زودرس را مطرح میکردند!
پس فرق شما با آنها چیست؟
نباید اجازه داد دولت پزشکیان در میانه راه دچار مشکل شود که اگر خدای نکرده بشود،ایران در هرج و مرج و بحران،به افغانستانیزه شدن نزدیک میشود!
من آذر۱۴۰۱در تحلیلی نوشتم که قصدهایی درباره نیمهتمام گذاشتن دولت رئیسی دارند،اما جدی نگرفتند و موبهمو رخ داد!این بار جدی بگیرید
لینک آن یادداشت:
https://eitaa.com/mnrahi/534
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از تاریکی رنج میبری؟😉
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا اقتصاد ایران معتاد با دلار است؟
چرا قیمت املاک در ایران دلاری است؟
جریان اشرافیگری جهانی دلار را ابزار چپاول مردم داخل ایران کرده!😉
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
آخرین شنیده بعد از ترور شهید اسماعیل هنیه
مسعودنوروزی،ارتباطشناس
متاسفانه بعد ترور شهید اسماعیل هنیه صحبتهای تفرقهآمیزی شنیده میشود!
الحذر!
خون شهید باید ما را متحد کند نه که به جان هم بیفتیم
چه تردیدی داریم که دولت پزشکیان باید در خط مبارزه علیه اسرائیل باشد؟
فریب شایعات را نخورید
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
ذبیح القدس
برای اسماعیل هنیه
شاعر:مسعود نوروزی راهی
فلسطینی شهید قدس شد در خاک ایرانی
حرم باشد همین ایران همین معراج تهرانی
هم ابراهیم را دادیم و اسماعیل را اکنون
در این ملک سلیمانی به جنگ دیو ویرانی
هنیئاً لک، هنیئا لک، ذبیحُ القدس اسماعیل
قبول منک حجک فی حریم الله ایرانی
شده بتهای اشرافیگری در کعبه آویزان
بزن بشکن چه در مکه چه در هر شهر و سامانی
میان کوچه شد حجله به پا، وقت عروسی شد
به گلزار شهیدان باز آمد وقت مهمانی
جهان شد نیم خیز و گوش عالم تیز شد، آیا
رسد بانگ ظهور مهدی(عج) این هنگام و الانی؟
بخوانید ای مسلمانها نماز خوب باران را
شود باغ شهادت این کویر، از خون، به بارانی
برادرها! برادرها! شده راه شهادت باز
همه راهی شوید این است راه حج انسانی
مسعود نوروزی راهی، صبح ۱۰ مرداد۱۴۰۳ تهران
مسعودنوروزی،ارتباطشناس
فردا جمعه ۱۲مرداد، از حدود ۱۰ صبح تا عصر در مسجدشهدای۷۲تن در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) ، کنار مزار بهشتی و رجایی و باهنر، زائر مزار شهدا هستم و اگر شما را آنجا ببینم، پاسخگوی سوالات شما درباره چالشهای مبارزه با اشرافیگری و نیز شنیدن نقطه نظرات شما هستم😉
مسعودنوروزی،ارتباطشناس
ماجرای دیدن یک یهودی در تشییع پیکر شهید اسماعیل هنیه!
مسعودنوروزی؛ارتباطشناس
#پاراچنار
روابط گرم من با پاکستانیها از دوره اقامتم در قم شروع شد
وقتی میفهمیدند گیلانی هستم دیگر خیلی بیشتر تحویلم میگرفتند
آنها ظاهرا ریشه خود را در گیلان میدانستند!چرایش طولانیست!
شعرهای فارسی من برای اهل بیت(ع)را مثل جواهر میبلعیدند عشق دیوانهوار!شاه مسعود خطابم میکردند،وقتی میدیدند از لقب شاه خوشم نمیآید،به حساب طلبه بودن و شعرهایی که برای اهل بیت میسرودم،علامه مسعود خطابم میکردند!
از بین اینها عدهای در کانادا و انگلیس بودند و حرفها و سخنرانیهایم را به اردو ترجمه میکردند و منتشر میکردند در همان ولایات غربت!
مگر آخوند پاکستانی شیعه کم بود که اینها به من بند کرده بودند؟
از بس اینها صادقانه و عاشقانه مخلص اهلبیت بودند که فرصت شک و تردید برایم ایجاد نمیشد
اما همین علاقه عجیب آنها به شعر فارسی و گیلانی بودنم شاید سرّ ماجرا بود
نمیدانم.از مظلومیت شیعیان پاراچنار، از راه ارتباطم با آنها،خبردار شدم
میخواستند مرا به عنوان مرشد و روحانی یک حسینیه که در کانادا تاسیس کرده بودند به آنجا اعزام کنند
حالا چرا یک طلبه پاکستانی نه؟نمیدانم!
سربازیام را رفته بودم و مشکلی برای خروج از کشور نداشتم اما چون نمیتوانستم لحظهای به اقامت طولانی در خارج از جغرافیای ایران و ایرانبزرگ(پاکستان،افغانستان، عراق، سوریه،لبنان،فلسطین و...) فکر کنم،رد کردم،حتی با زنم هم مشورت نکردم!
بعد هم که از قم به تهران آمدیم، طبق ضربالمثل: "از دل برود هر آنکه از دیده برفت"، چون دیگر در جلسات و برنامههایشان نبودم، روابط کمرنگ و کمرنگتر شد و حالا...من ماندم و خاطرهها...
مسعودنوروزی،ارتباطشناس