eitaa logo
موسسه تبلیغی نسیم وصال
516 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
659 ویدیو
40 فایل
این کانال برای اطلاع رسانی و گزارش از برنامه های گروه تبلیغی نسیم وصال مهر می باشد. با تشکر از همراهی همه عزیزان آیدی ارتباط با روابط عمومی گروه @nasimvesal 💠 آیدی ارتباط با مدیر کانال : 🔹 @esfahani121
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣 اطلاعیه 📣📣📣 💠درخواست روحانی مستقر برای مناطق روستایی ایلام و کرمانشاه 💠 ⛔️ شرایط : 🔹تاهل 🔹اتمام سطح2 🔹توانایی کار جهادی 🔹 آشنایی با طرح امام روستا ⛔️ مزایا : 🔹خانه عالم در شأن روحانی 🔹 پرداخت حق القدم 2 میلیونی توسط منطقه علاوه بر دریافتی مبلغ از هر نهاد دیگر 🔹 فضای آماده کار تبلیغی 🔹 پشتیبانی نیروهای فعال فرهنگی منطقه 🔰 بزرگوارانی که تمایل به همکاری دارند، جهت ثبت نام اولیه و دعوت به مصاحبه با شماره 09184619226 تماس حاصل فرمایند.
کاروان ماشینی همزمان با شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و امام حسن‌مجتبی علیه السلام در مرکز ایلام زمان:سه شنبه،۱۳ مهرماه،ساعت ۱۶ بعد از ظهر مکان تجمع:میدان دفاع مقدس شهر ایلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) فرمودند: «هرگاه به باغی از باغ‌های بهشت برخورد کردید، در آن حاضر شوید. سؤال شد: باغ‌های بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر (مانند اجتماعاتی که در آن یاد خدا و اهل بیت (علیهم‌السلام) و حسین (علیه‌السلام) زنده می‌شود)» .. همزمان با شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و امام حسن‌مجتبی علیه السلام و امام رضا علیه السلام احیای برنامه.. 🌿🌿روضه خانگی🌿🌿 در ایام باقیمانده ماه صفر در شهر ایلام توسط مبلغان گروه تبلیغی نسیم وصال شماره هماهنگی جهت اعزام مبلغ ۰۹۹۰۶۰۴۱۹۱۱
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاروان ماشینی روز رحلت رسول خدا و امام حسن علیهما السلام در استان ایلام
🏴🏴🏴مجلس ترحیم🏴🏴🏴 🔰 به یاد چهلمین روز در گذشت مبلغ گرامی، کربلایی احمد اسحاقی مجلس ختمی بر مزار آن مرحوم در بهشت معصومه (س) برگزار می گردد. 🕰 زمان: جمعه، 23 مهرماه، از ساعت 16 الی 17 📌مکان: بهشت معصومه (س)، قطعه 45، ردیف 17
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅(به بهانه ۹ ربیع الاول و برخی رفتارها ...) 🔹و قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا» بخدمت حضرت صادق (علیه السّلام) عرض شد که: یا ابن رسول اللَّه ما مىبینیم در مسجد مردى را که فاش دشنام به دشمنان شما میدهد و نامشان میبرد، آن حضرت فرمود: چه مرض دارد خدا لعنتش کند ما را در معرض اذیت میاندازد. [منبع: اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص: ۱۰۷] 🔸داستانک: حضرت آیت الله العظمی مظاهری می فرمودند: روزی در هنگام درس استاد ما آیت الله مرعشی نجفی خاطره ای بیان کردند که: 🔻پدر من‌ از علمای‌ نجف‌ بوده‌ یک‌ شاگرد سنی‌ داشت، این‌ فرد می‌خواست‌ برود کردستان‌ و کرمانشاه، با پدر من‌ خداحافظی‌ کرد و رفت، پدر من‌ آمد ایران‌ و رفت‌ مشهد، در زمان برگشت‌ قافله‌ ما غروب‌ به کرمانشاه رسید، من‌ خیلی‌ وحشت‌ کردم‌ که‌ حالا چه‌ می‌شود، آن‌ وقت‌ وضع‌ کرمانشاه‌ و وضع‌ کردستان‌ به خاطر شیعه‌ و سنی‌گری‌ خیلی‌ بد بود، ناگهان‌ آن‌ شاگرد من‌ پیدا شد، خیلی‌ با من‌ گرم‌ گرفت‌ و بالاخره‌ با زور و رودربایستی‌ من‌ را خانه برد‌ خیلی‌ هم‌ خدمت‌ کرد به‌ من، بعد آخر شب‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا ما یک‌ جلسه‌ای‌ داریم‌ شما بیاید برویم‌ توی‌ این‌ جلسه، گفتم‌ می‌آیم، خلاصه مرا بردند توی‌ آن‌ جلسه، وقتی‌ نشستم‌ توی‌ جلسه، دیدم‌ این‌ سبیل‌ گُنده‌ها، سبیل‌ کشیده‌ها می‌آیند، تعجب‌ کردم، چه‌ خبر است، یک‌ وقت‌ مَنقَلی‌ پر از آتش‌ که‌ آتش‌ زغالی‌ که‌ اَلُو داشت، این‌را هم‌ آوردند، یک‌ مجمع‌ را هم‌ آوردند گذاشتند روی‌ این‌ آتش‌ها، روی‌ این‌ منقل‌. من‌ تعجب‌ کردم، ترس‌ هم‌ من‌را گرفته‌ بود که‌ این‌ها چه‌ کار می‌خواهند بکنند، یک‌وقت‌ دیدم‌ یک‌ جوانی‌ زیر غُل‌ و زنجیر، قیافه‌ای شبیه مردم‌ همدان‌ داشت، آوردند.😔 🔷یک‌ سفره‌ چرمی‌ هم‌ پَهْن‌ کردند، او را نشاندند روی‌ سفره‌ چرمی‌ و کسی‌ با یک‌ ضربت‌ گردنش ‌را زد، آن‌ مجمع‌ که‌ داغ‌ بود گذاشتند روی‌ گردن‌ این‌که‌ خون‌ بیرون‌ نیاید، غُل‌ و زنجیرها را هم‌ باز کردند این‌ هی‌ دست‌ و پا می‌زد این‌ها هم‌ قاه‌ قاه‌ می‌خندیدند. من‌ غش‌ کردم‌. بالاخره‌ قضیه‌ تمام‌ شد و من‌ در حال‌ غش‌ بودم، کم‌کم‌ مَرا به‌ هوش‌ آوردند اما آن‌ موقعی‌ که‌ نزدیک‌ بود به‌ هوش‌ بیایم‌ می‌دیدم‌ با هم‌ زمزمه‌ دارند، این‌ شیعه‌ است‌ این‌را هم‌ بیاورید دومی‌اش‌ باشد، آن‌ طلبه‌ می‌گفت:‌ نه‌ بابا من‌ درس‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، این‌ از آن‌ سنی‌های‌ داغ‌ است‌ معلم‌ من‌ بوده، 🔶 بالاخره‌ من‌ را نجات‌ داد، آمدیم‌ خانه، وقتی‌ من‌ حال‌ آمدم، این‌ طلبه‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا من‌ سنی‌ هستم، اما مُرید شما هستم، می‌دانید شما را خیلی‌ دوست‌ دارم، نمی‌خواستم‌ ناراحتتان‌ کنم، اما بُردم‌ آن‌جا یک‌ پیام‌ بدهید به‌ علمای‌ نجف‌ و پیام‌ این، که‌ شما عُمَرکُشون‌ کنید ما هم‌ این‌جور می‌کنیم،‌ 🔷ما رسم‌مان‌ است‌ یک‌ شیعه‌ را یک‌ جایی‌ پیدا می‌کنیم‌ زندانی‌اش‌ می‌کنیم‌ غُل‌ و زنجیر می‌کنیم‌ تا شب‌ چهارشنبه، شب‌ چهارشنبه‌ همه‌ ما جمع‌ می‌شویم‌ برای‌ رضایت‌ خدا، قربه الی‌ الله این‌را می‌آوریم‌ و این‌ بلا را به‌ سرش‌ می‌آوریم‌ که‌ تو دیدی. [ منبع: درس اخلاق آیت الله مظاهری در تاریخ ۲۳ فروردین ۸۵٫ شماره درس ۳۰۰]