یکی از بهترین قسمت های رابطه همون زمانيه كه هنوز حستونو به هم نگفتين و خيلی نامحسوس به هم توجه می‌كنين =)

تو اون شکوفه ی جدیدی وسط بهار! تو اون سمت خنک بالش وسط ظهر تابستون! تو اون نسیم خنک وسط پاییز! تو اون رعد و برق وسط زمستون! تو اون قلب وسط سینه ی من! تو اون خون توی رگای من! تو اون خاطره توی مغز من! تو اون بوی آرد تفت خورده وسط فاتحه! تو اون بوی وسط گل فروشی! تو اون حس پوشیدن کفش جدیدی! تو اون حس شیرین چایی نباتی! تو اون گرمای پتویی هفت صبح قبل مدرسه! تو اون بوی خاک نم دار! تو اون بوی نارنگی ابدار! تو اون بوی نون تنوری! تو اون بوی چای دارچینی وسط هوای سرد! تو اون حس ذوق بخار نفسام تو سرما! تو اون طعم خاطره هام،رنگ نفسام،گرمی نگام! تو اینایی برای من...

به نظرم فلسفه ي بغل واقعا درك نميشه؛ دستتو حلقه ميكني دور بدن يه موجود زنده تا ٢٤ ساعت خوشحاليتو تاًمين ميكنه!

-

یه رفیق کورد داشتم،همیشه اونی که دوسش داشت رو "مالگم" صدا می زد، یه بار ازش معنیشو پرسیدم گفت: یعنی تموم دارایی من،تموم چیزایی که تو این دنیا دارم، همه ی خوبیا، قشنگیا، همه ی چیزای مثبت و زیبا، هر چی که دارم و ندارم. فک کنم از این کلمه قشنگ تر برای صدا زدن کسی که دوسش داریم وجود نداره؛♥️

=)))))

-

میخوام صدات رو تو نوار کاست ضبط کنم، هر روز گوششون بدم و بمیرم واسه خنده های وسطِ حرفات؛

-چه خبر؟! +تکراری ترین روزای پشت سرهم که هیچ خبریو تو خودشون جا نمیدن -فقط میخواستم یکم باهام حرف بزنی"

‏دوست دارم ساده ترین نیاز‌هات رو برطرف کنم برات لقمه درست کنم، موهات رو شونه کنم، بند کفشات رو ببندم، روی زخمت چسب بزنم، پتو رو بکشم روت، سیگارت رو روشن کنم و وقتی خوابیدی بزارمت توی جیبم و ازت مراقبت کنم..

همه تو زندگیشون یه آدمی دارن هرچقدرم باهاش حرف بزنن خسته نمی شن و حرفاشون تکراری نمی شه، اون یک نفر برای من تویی.

خیلی خوب می‌شد علاوه بر جسم می‌تونستیم، صدا و بوی کسی رو بغل کنیم.