-دو تا چای ریخت
گذاشت رو میز گفت:
بیا بشین اینجا باهم غصه تو رو بخوریم!
نگفت گریه نکن،
نگفت حالا دیگه پیش اومده
چیکار میشه کرد،
نگفت خدا رحمتش کنه؛
کلیشه تحویلم نداد،
گفت: بیا بشین اینجا باهم غصه تو رو بخوریم...
آدم باید یکیو داشته باشه باهاش بشینه غصه بخوره.
فقط خنده قشنگ نیست،
فقط شادی قشنگ نیست،
قشنگه بشینید باهم غصه همو بخورید...
گفت:جنگ چیه؟
گفتم :همون که آرامشو بهم میریزه
گفت :کی جنگ میشه؟
گفتم : هروقت نباشی
بهش گفتم: حوصله ندارم؛ امشب نریم بیرون، تورو ام بی حوصله میکنم کسل میشی. گفت: نه، من میام پیشت نمیزارم با این حال تنها بمونی، اصلاً دوتایی باهم بی حوصله میشیم خوبه؟
میخواستم بگم که بعضی موقه ها نیازی به گفتن دوست دارم نیست، جایگزینای خیلی قشنگ تری وجود داره. گاهی وقتا آدما میتونن با حرفاشون خیلی محکم بغلت کنن؛ کاری که یک دوست دارم ساده نمیتونه انجامش بده.
وسط چت خوابش میبره ناراحت میشی؟
مگه چند نفر تو دنیا هست که تو اوج خستگی دوست داره وقتشو تا آخرین ثانیه باتو بگذرونه؟
ازش پرسیدم تولدت کِیه؟
گفت نمیگم، میتونی هرروز بیای بهم تبریک بگی تا یه روزش درست دربیاد، اینجوری هرروز باهام حرف میزنی!
دل تنگیم برا تو عصبیم کرده. نمی گم برگرد ولی خیلی دوست داشتم اون آدم سابق مهربون و با حوصله برای اطرافیانم باشم؛ خیلی دوست داشتم دوباره از ته دل بخندم، خیلی دوست داشتم غذامو با میل بخورم و با مشکلاتم پر انگیزه رو بهرو شم، خیلی دوست داشتم خستگی یقمو ول کنه و بتونم امید داشته باشم. نمی گم برگرد ولی خب منم خیلی دوست داشتم زندگی کنم.