🌷بـــــــــــسم الله الــــــــرّحمن الــــــرّحیم🌷🌹
🌺عبدالواحد بن زيد گويد:
من به حجّ خانه خدا🕋 مشرّف شدم، مشغول طواف كعبه🕋 بودم، ناگاه چشمم به دو كنيزى افتاد كه در كنار ركن يمانى ايستاده بودند، يكى از آنها به خواهرش گفت:
نه، به حقّ برگزيده ی بر : (وصيّت و جانشينى)، (حكم كننده به مساوات و برابرى)، (دادگر در قضاوت)، (داراى بيّنه عالى و نيّت درست)، (شوهر فاطمه مرضيّه «عليها السلام»)، چنين و چنان نبود یعنی فلان عمل اتفاق نیفتاد).
من صداى او را مى شنيدم، رو به او كرده و گفتم:
اينكه توصيف مى كردى، كيست؟
گفت: سوگند به خدا! او : (مِهتر مهتران)، (راه رسيدن به احكام)، (قسمت كننده بهشت و دوزخ)، (كُشَنده كُفّار و فُجّار)، (پرورش دهنده اُمّت و رئيس پيشوايان)، (امير مؤمنان و امام مسلمانان)، (شير هميشه پيروز و غالب)،
ابوالحسن علىّ بن ابى طالب «عليهما السلام» است.
عرض كردم: از كجا على «عليه السلام» را مى شناسى؟
گفت: چگونه نشناسم كسى را كه پدرم در ركاب او در جنگ صفّين به شهادت رسيد.
روزى آن حضرت نزد مادرم آمد و فرمود:
كيف أصبحت يا اُمّ الأيتام؟
اى مادر يتيمان! چگونه صبح كردى؟
مادرم گفت: خير است اى امير مؤمنان!
آنگاه من و اين خواهرم را به حضرتش نشان داد. من مبتلا به بيمارى پوستى جُدَرى بودم، سوگند به خدا! چنان اين بيمارى در من اثر كرده بود كه چشمانم را از دست داده بودم، هنگامى كه حضرتش مرا با آن حال ديد آهى كشيد و اين اشعار را قرائت فرمود:
(ما إن تأوَّهت من شي ء رزيت به 🌼
كما تأوّهت للأطفال في الصغر 🌼
قد مات والدهم من كان يكفلهم 🌼
في النائبات وفي الأسفار والحضر 🌼
یعنی:
به چيزى آه نكشيدم كه به آن مصيبت زده باشم مانند آهى كه براى اطفال به خاطر كوچكى آنها كشيده ام. كودكانى كه پدرشان را از دست داده اند و چه كسى در سختىها و سفر و حَضَر به آنان رسيدگى مى كند؟)
آنگاه دست مباركش را بر صورت بيمار من كشيد، در همان لحظه چشمانم باز شد.
سوگند به خدا! اى پسر برادرم! چنان چشمانم خوب شد كه رميدن شتر🐪 را در شب تاريك مى بينم و اين به بركت امير مؤمنان على بن ابى طالب «عليهما السلام» است.
آنگاه مولايمان على «عليه السلام» چيزى از بيت المال براى ما عطا فرمود و دلهاى ما را مسرور نمود و بازگشت.
عبدالواحد گويد: وقتى اين سخن از او شنيدم برخاستم و دينارى💰 چند
از هزينه سفرم برداشته و به او دادم و گفتم: اى دختر! بگير اين چند درهم را و در موقعش خرج كن.
گفت: از جانب من مال خودت باشد اى مرد! ما بهترين ارث را از بهترين انسان به ارث برديم. سوگند به خدا! امروز ما جزء عيال و خانواده ابا محمّد حسن بن على «عليهما السلام» هستيم.
پس روى برگرداند و اين اشعار را مى خواند:
(ما نيط حبّ عليّ في خناق فتى 🌼 إلّا له شهدت بالنعمة النعم
ولا له قدم زلّ الزمان به 🌼إلّا له أثبتت من بعدها قدم
ما سرّني أن أكن من غير شيعته 🌼 لو أنّ لي ما حوته العرب والعجم
یعنی:
مهر على «عليه السلام» از گردن جوانى آويخته نشده جز آنكه به او بهترين نعمتها گواهى داده شد.
و هرگز گام هاى او از زمانه نلغزيده جز آنكه پس از آن، گام هايش استوار گشت.
اگر من جز شيعه او بودم ؛ اگر دارايى عرب و عجم مال من بود مرا خوشحال و مسرور نمى كرد. [۱])
----------
📜[۱]: الأربعون حديث «شيخ منتجب الدين: ۷۵ حكايت ۱، الخرائج: ۵۴۳/۲ ح ۵، المناقب: ۳۳۴/۲، الثاقب في المناقب: ۲۰۴ ح ۱۱، بشارة المصطفى: ۷۱، بحار الأنوار: ۲۲۰/۴۱ ح ۳۲.
#فضائل_امیرالمؤمنین
#توجه_حضرت_به_ایتام
#شفای_چشم
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🛑 انتشار شرعاً فقط با ذکر منبع جایز می باشد 🛑
معرفان حقیقت را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/moarfan_hagheghat
.
🤔 چند واجب الوجود ( خدا ) داریم⁉️
✍ ما به دلایلی معتقدیم که واجب الوجود یا همان خدا، یکی است و نیاز به واجب الوجود یا خدای دیگر نیست✅
📌 در ادامه سه دلیل را ذکر میکنیم
🔶دلیل اول👇
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندشان امام حسن (علیه السلام) اینگونه میفرمایند:
پسرم بدان اگر خدا شریکی داشت پیامبران او نیز به سوی تو میآمدند و آثار قدرتش را میدیدی ، کردار و صفاتش را میشناختی ، اما خدا خدایی است ، یگانه
همانگونه که خود توصیف کرد.
هیچکس در اداره مملکت او نزاعی ندارد. ✔️
🔻 پس نتیجه میگیریم چون دلیل و نشانهای برای وجود خدای دیگر نیست که خودش را معرفی کرده باشد و یا پیغمبری از طرف او مبعوث به رسالت برای معرفی او نشده است وجود خدای دیگر ، فرضیه باطل و یک تَوَهم و خیال پردازی بیش نیست. ❌🙂
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#الله_شناسی_چند_خدا_داریم_؟
🛑انتشار شرعاً فقط با ذکر منبع جایز می باشد🛑
معرفان حقیقت را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/moarfan_hagheghat
.
🔶دلیل دوم 👇
💫خداوند متعال در قرآن کریم سوره انبیاء آیه ۲۲ میفرماید:
«لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ»
📌 در آسمان و زمین معبودانی جز خدا بود بیتردید هر دو تباه میشد و زندگی مخلوقات از بین میرفت.
پس منزه است خدای صاحب عرش از آنچه او را به (ناحق) به آن وصف میکنند.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#الله_شناسی_چند_خدا_داریم_؟
🛑 انتشار شرعاً فقط با ذکر منبع جایز می باشد 🛑
معرفان حقیقت را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/moarfan_hagheghat
🔻مفسر کبیر حضرت علامه آیت الله سید محمد حسین طباطبایی (رحمت الله علیه) در تفسیر گران سنگ المیزان ، ذیل تفسیر این آیه میفرمایند:
✍ اما بیان حجتی که آیه آورده حاصلش این است که: اگر فرض شود که برای عالم آلهه متعددی( چند خدا ) باشد ناچار باید این چند اِلٰه (خدا) با یکدیگر اختلاف ذاتی و تباین( یعنی این چند خدا وقتی میشود که آنان را متعدد در نظر گرفت که: با یکدیگر فرقهایی داشته باشند و تفاوت حقیقی داشته باشند) ، وگرنه چند اِلٰه نمیشدند و تباین در حقیقت و ذات مستلزم آن است (و اگر اینها با یکدیگر فرق و تفاوت داشته باشند ) باید که در تدبیر هم با یکدیگر متباین و مختلف باشند.
و همین که پای اختلاف در تدبیر به میان بیاید ، هر یک تدبیر دیگری را فاسد میکند و آسمان🌌 و زمین🌍 رو به تباهی میگذارند ( یعنی مثلاً یک خدا میگوید میخواهیم شب باشد و یکی میگوید من میخواهم الان روز باشد و... پس چون می بینیم ، نظام جاری در عالم، نظامی است واحد ، که همه اجزای آن یکدیگر را در رسیدن به هدف خود یاری میدهند و با رسیدن اجزای دیگر به هدفهای خود سازگارند
میفهمیم که برای عالم غیر از یک اله نیست و همین هم مدعای ماست. ✅
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#الله_شناسی_چند_خدا_داریم_؟
🛑انتشار شرعاً فقط با ذکر منبع جایز می باشد🛑
معرفان حقیقت را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/moarfan_hagheghat
.
🔶دلیل سوم 👇
✍ هشام بن حکم در حدیث زندیقی که نزد امام جعفر صادق (علیه السلام) آمد ، روایت میکند که ایشان به او فرمودند:
📌سخن تو که مدعی هستی خدا دوتا است از دو حالت خارج نیست،
یا دو تا خدای قوی و قدیم هستند و یا ضعیف میباشند.
یا یکی قوی و دیگری ضعیف میباشد.
👈 اگر هر دوی آنان قوی هستند💪 چرا یکی از آنها دیگری را کنار نمیزند و خود تدبیر امر را به تنهایی در دست نمیگیرد؟!
و اگر بپنداری که یکی از آنها قوی است و دیگری ضعیف ، ناتوانی خدای دومی ثابت میشود، ( و خدا هم ناتوان نیست پس آن خدا نیست و در آخر فقط یک خدا میماند)👌
اگر بگویی که خدا دوتا است یا باید از هر نظر با هم همسان باشند ، یا از هر جنبهای با هم متفاوت باشند.
📌در هر صورت هنگامی که میبینیم انسانها با نظم و ترتیب آفریده شدهاند و آسمان در حرکت است و تدبیر امر یکی است،
شب 🌃و روز🌅 و خورشید☀️ و ماه🌔 هر یک کارشان را به درستی انجام میدهند ، این درستی امور و تدابیر و یکپارچگی آنها بر این دلالت میکند که مدبر امور یکی است و
🔻همچنین ادعای دو خدایی مستلزم این است که بین آنها شکافی باشد تا دو خدا باشند ، والا دوتا نمیشود و در این صورت شکاف بین آن دو خدا ، خود خدای سومی میگردد چون دیگر در آن شکاف نه خدای اول هست نه خدای دوم پس ناگزیر ، خدای سومی در آنجا ایجاد میشود😏
که از قدیم با آنها بوده ،
پس چون در شکاف بین آن دو خدا، هیچ خدایی نیست ، یک خدای دیگر میآید و این امر مقتضی سه خدا است
و در عقیده سه خدایی نیز همان موضوع شکافی را که در دو خدایی بود وجود دارد🧐 و بین آنها نیز شکافی است که از آن خدا میسازد
و به همین ترتیب عدد به سمت بینهایت ♾میرود و زیادتر میشود. (که این هم میشود تسلسل و تسلسل باطل است)
🔺هشام میگوید: یکی از سوالهای زندیق این بود که دلیل بر وجود خدا چیست⁉️
👈 امام صادق (علیه السلام) پاسخ دادند: وجود افعال انجام شده( پیدایش) دلالت بر این میکند که سازندهای آنها را به وجود آورده است.
آیا نمیبینی که هرگاه به ساختمانی بزرگ مینگری به این فکر میکنی که آن سازندهای دارد؟
هرچند که سازنده آن را نمیبینی و مشاهده نمیکنی. 👌🙂
🖇 کافی جلد ۱ صفحه ۶۳ حدیث ۵
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#الله_شناسی_چند_خدا_داریم
🛑انتشار شرعاً فقط با ذکر منبع جایز می باشد🛑
معرفان حقیقت را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/moarfan_hagheghat
.
✍ پس با توجه به این مطالبی که بیان شد، طبق راه و رسم خدایی که همان ارسال انبیاء و معرفی خدا به بندگان است ،میتوان ثابت کرد که : خدای دیگری وجود ندارد، چون وقتی هیچ پیامبر و فرستادهای از طرف خدایی برای معرفی او برای ما نیامده است ، یعنی اینکه خدایی وجود ندارد👌 که بخواهد خودش را به ما معرفی کند💁♂ پس این تصور در حقیقت یک توهم و خیال پردازی است.😏
📌و اینکه از لحاظ عقلی و منطقی هم ثابت کردیم که اگر بگوییم دو خدا وجود دارد باید یک اختلافی با یکدیگر داشته باشند تا ما بگوییم دو خدا وجود دارد .
( چون اگر این خدایان با یکدیگر اختلاف نداشتند و در همه چیز با یکدیگر هماهنگ و یک نظر بودند این دیگر دو خدا نیست در حقیقت ما اشتباهی به دوییَّت رسیدهایم ، این همان خدای واحد است. ✅
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#الله_شناسی_چند_خدا_داریم
🛑انتشار شرعاً فقط با ذکر منبع جایز می باشد🛑
معرفان حقیقت را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/moarfan_hagheghat
.
📌(پس برای اینکه ما بخواهیم دو خدا در نظر بگیریم نیاز است که اختلافی بین آنها وجود داشته باشد )
🔺 پس همان اختلاف است ،که سبب اختلاف در تدبیر و عملِ خدایان میشود ، و فساد ایجاد می کند.
یعنی چه⁉️
یعنی اینکه وقتی خدایان با هم فرق داشته باشند ، یک خدا میگوید : من میخواهم الان روز☀️ باشد و یک خدا میگوید : نه ، من میخواهم الان شب🌔 باشد و به همین ترتیب اختلافات بالا میرود و این یعنی اینکه :
در خلقت و آفرینش فساد ایجاد میشود و آفرینش از بین میرود
( در بین دعوای خدایان آفرینش از بین رفته و نیست و نابود میشود، مثل آنجایی که دو نفر با یکدیگر دعوا میکردند و با چوب بر سر هم میزدند شخصی آمد برود و این دعوا را فیصله بدهد ، چوب آن افراد بر سر او خورد و سرش شکست و او را از بین برد 😁)
🔶در حالی که ما میبینیم : به هیچ عنوان ، اختلافی در آفرینش و نظام هستی نه ایجاد شده و نه خواهد شد.✔️
همه چیز منظم و مرتب سر جای خودش قرار دارد و وظیفهاش را انجام میدهد.
پس نتیجه میگیریم این نظم و این ترتیب و این عدم فساد و تباهی که در نظام آفرینش وجود دارد نشانه این است که یک خدا بر تمام عالم هستی سیطره دارد و به عدل حکومت میکند.👌👌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#الله_شناسی_چند_خدا_داریم
🛑انتشار شرعاً فقط با ذکر منبع جایز می باشد🛑
معرفان حقیقت را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/moarfan_hagheghat
.
👈و توضیح زیبای دیگر که ، آن هم بسیار لطیف و منطقی میباشد این بود که:
📜امام صادق علیه السلام فرمودند: اینکه تو بخواهی دو خدا در نظر بگیری در صورتی این دوییَّت و دوتا بودن اتفاق میافتد که : بین این دو خدا فاصلهای باشد ، تا تو بتوانی دوئیت را در نظر بگیری.
وقتی که این فاصله در نظر گرفته شد، خُب در این فاصله و خلاء هیچ کدام از آن دو خدا وجود ندارد 😒یعنی در آن فاصله نقطهای وجود دارد که خدایی در آن نیست❌
پس لازم میآید که ، خدایی بیاید و آن نقطه را پر کند .
وقتی که خدای سوم بیاید ، در این حالتِ سه تا بودن خدا ، دیگر باید دو خلاء باشد ، تا این حقیقت را بتوان فرض کرد.
🔸ما میتوانیم برای اینکه این مطلب را بهتر بفهمیم ، بیاییم و انگشتان🖐 دستمان را جلوی چشمانمان👀 بگیریم ، خوب دقت کنید🧐 : آن هنگامی که این انگشتان دو تا هستند آن خط که بین دو انگشت قرار دارد باعث دوییَّتی آنها شده است
دقت کنید در این خط بین دو انگشت، نه این انگشت وجود دارد ، نه انگشت دیگر ، حال اگر انگشت سومی بیاید این خط و خلاء دو تا میشود
تا بتوان سه انگشت در نظر گرفت ، آن وقت میطلبد
برای اینکه این خلأها پر بشود دو انگشت دیگر وارد این فاصله بشود و آن وقت خلعها باید ۴ تا باشد تا بتوان پنج انگشت را در نظر گرفت😬 و این قضیه همینطور تکرار میشود و بالا میرود ، تا بینهایت ♾و همین باعث تسلسل و تعدد خدایان میشود.
که عقلاً و منطقاً یک امر بیهوده و باطلی است ❌
پس به دلیل اینکه نه انبیاء و رُسلی آنها ، برای تبلیغشان آمده اند و نه فساد و تباهی صورت گرفته است و تسلسل هم که باطل است ، خداوند یکتاست وَ
همه اینها نشان بر وحدانیت خداوند متعال دارد.
🔺این هم از درس امشب.🤗
اگر سوالی بود از طریق ادمین بپرسید . ☺️
🍃سلامتی و فرج صاحب الزمان ( روحی فداه ) صلوات بفرستید🙏🏻
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#الله_شناسی_چند_خدا_داریم
🛑انتشار شرعاً فقط با ذکر منبع جایز می باشد🛑
معرفان حقیقت را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/moarfan_hagheghat
.
🔸بـــــــــــسم الله الــــــــرّحمن الــــــرّحیــــــم🔸
✍ ابراهيم بن مهران گويد:
در شهر كوفه در همسايگى ما مرد بقّالى زندگى مى كرد، كُنيه او اباجعفر بود.
وى شخص خوش معامله اى بود، هرگاه يكى از عَلَويان براى خريد نزد او مى رفت، مضايقه نمى كرد، اگر پول💵 به همراه داشت جنس را مى داد و گرنه به نوكرش مى گفت: به حساب علىّ بن ابى طالب «عليه السلام» بنويس. 💖
او مدّتى به همين منوال سپرى كرد، پس از مدّت زمانى ورشكست گشته و فقير شد و ناچار در مغازه را بسته و خانه نشين شد.
او هر روز دفتر حسابش🗒 را بررسى مى كرد، وقتى مى فهميد يكى از بدهكارانش زنده است، كسى را نزد او مى فرستاد و طلب خود را از او مى گرفت و هر كسى را كه مى فهميد از دنيا رفته و چيزى باقى نگذاشته اسمش را خط مى كشيد.
روزى كنار در خانه اش نشسته بود و دفتر حسابش🗒 را بررسى مى كرد، ناگاه مردى ناصبى از آنجا عبور مى كرد، او به طرز مسخره آميزى گفت: بدهكار بزرگت علىّ بن ابى طالب چكار كرد؟
مرد بقّال از شماتت ناصبى غمگين شد😔 برخاست و وارد منزلش شد.
شب فرا رسيد🌚
خوابيد، در عالم خواب پيامبر خدا «صلى الله عليه وآله وسلم» را ديد كه امام حسن و امام حسين «عليهما السلام» در برابرش راه مى روند، رسول خدا «صلى الله عليه وآله وسلم» به آن دو بزرگوار فرمود پدرتان كجاست؟
: امير مؤمنان على «عليه السلام» كه پشت سر پيامبر «صلى الله عليه وآله وسلم» بود فرمود: اى رسول خدا! من اينجا هستم.
رسول خدا «صلى الله عليه وآله وسلم» فرمود: چرا بدهى اين مرد را نمى پردازى؟
على «عليه السلام» عرض كرد: اى رسول خدا! اين - كيسه - حقّ او در دنياست كه آن را براى او آورده ام.
رسول خدا «صلى الله عليه وآله وسلم» فرمود: كيسه💰 را به آن مرد بده.
ابو جعفر بقّال گويد: امير مؤمنان على «عليه السلام» كيسه پشمينه اى به من داد و فرمود: اين حقّ توست، بگير.
رسول خدا «صلى الله عليه وآله وسلم» رو به من كرد و فرمود:
(خذه، ولاتمنع من جاءَك من ولده يطلب من عندك، وامض لا فقر عليك بعد هذا اليوم. )
اين كيسه را بگير، و هر كه از فرزندانش براى خريد نزد تو آمد مضايقه نكن و جنس بده كه پس از امروز، ديگر براى تو فقر و نادارى نخواهد بود.
مرد بقّال گويد:
وقتى از خواب بيدار شدم، كيسه در دستم بود، زنم را صدا زده و گفتم: فلانى! خوابيده اى يا بيدارى؟
گفت: من بيدارم.
گفتم: چراغ💡 را روشن كن.
او برخاست و چراغ اتاق را روشن كرد، من كيسه را به او دادم، نگاه كرد، ديد هزار دينار در آن است.
زنم گفت: اى مرد! نكند فقرت تو را واداشته يكى از تجّار را فريب داده و مالش را گرفته باشى؟!
گفتم: نه به خدا! وليكن قصّه چنين است.
آنگاه به دفتر حسابم نگاه كردم و آن پول - بى كم و زياد - به همان مقدار بود كه به نام علىّ بن ابى طالب «عليهما السلام» نوشته بودم.
📚القطره
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#فضائل_امیرالمؤمنین
🛑 انتشار شرعاً فقط با ذکر منبع جایز می باشد 🛑
معرفان حقیقت را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/moarfan_hagheghat